#دست_نوشته
نیمی از شب گذشته است، و اسمان جامه سیاه خود را بر تن کرده، که مروارید بزرگ و درخشان در مرکز ان خودنمایی میکند و ستاره ها همچون پولک هایی کوچک در اطراف ماه چشمک میزنندراستش به ماه حسودی ام می شود،زیرا با اینکه او هم همانند من ارام اما مملو از سخنان ناگفته است،ساکت است اما افسرده نیست،ثابت است اما بی روح نیست، و برای همه هم قابل درک است، اما چرا انسان ها تواناییی درک یا پذیرش بعضی از حس ها و تصمیمات انسان دیگری را ندارند؟ درک ماه با این همه تفاوت اسان تر از درک موجود هم جنس و مشابه خود است؟
ماه را دوست میدارم چون فکر نمیکنم کسی جز او بتواند مرا درک کند.
ماه در میان سیاهی شب، سیپید و درخشان باقی است و هر شب زیبا تر از دیشب میدرخشد و ، دور از تمام انسان ها و موجودات است و هرشب از تنهایی مرموز خود لذت میبرد، اجباری در کار نیست و ازادی محض دارد.
چند روزی است که دیوانه شده ام،هر چند نمیدانم این دیوانگی است یا بلوغ فکری اما به قول فلسفه دان مورد علاقم مهم این نیست که به چه چیزی نگاه میکنی مهم این است که چه چیزی میبینی،و انچه مردم در من میبینند اما نمیفهمند بیشتر به دیوانگی شباهت دارد. دلیلش هم مانند اسرار دیگر وجودم نمایان نیست، اما با این تفاوت که دیگر خودمم هم نمیتوانم حال و حس خودم را نسبت به دنیای اطرافم درک کنم.
(مغزم درد میکند، از فشار بسیار فکر کردن، نیاز به استراحتی طولانی دارم، نیاز به رهایی در جنگلی بکر و کشف نشده، با درختان سربه فلک کشیده که خزه های جنگلی اطراف ان را احاطه کرده اند دارم، نیاز به رهایی در نت های پیانو کهنه درون کلبه جنگلی دارم، نیاز به تنهایی و سکوت دارم. نیاز به گریختن از انسان های غیر انسانی دارم).
اصلا معنا و مفهوم انسانیت چیست؟
از همان روزی که دست حضرت قابیل
گشت آلوده به خون حضرت هابیل
از همان روزی که فرزندان آدم
زهر تلخ دشمنی در خون شان جوشید
“آدمیت مرد
گرچه آدم زنده بود”
از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند
قرن ما
روزگار مرگ انسانیت است
سینه دنیا ز خوبی ها تهی است
صحبت از آزادگی پاکی مروت ابلهی است
(باران رحیمی)
#دست_نوشته
📜ارسالی دوست خوبمون
🍀این متن خیلی شبیه انشا هست.
بنظرم اگر کاملا اون رو بعنوان انشا حساب کنیم، خیلی خوب نوشته شده و قواعد انشانویسی رو تا حد زیادی رعایت کرده.👌
🍀از خط نهم به بعد واژهی اما چندبار تکرار شده و اینجا بهتره که از کلمههای معادل اون مثل ولی استفاده بشه.
✨یک نکته راجعبه این قسمت یادم باشه بگم👌
🍀عبارتِ دور از تمام موجودات است، بهتره که فعل برای هماهنگی ریتم جملات و پرهیز از تکرار فعل، است حذف بشه.
🍀عبارت اجباری در کار نیست و آزادی محض دارد، اگر فقط بعنوان خیال انگیز کردن متن بکار برده بشه، خوبه اما اگر نویسنده تصمیم داشته باشه که ایده و نظر خودش رو در متن دخیل کنه، ایراد محتوایی داره، چون قطعا حتی اگر ماه رو یک موجود زنده در نظر بگیریم، زندگی اون کاملا اجباری و حتی تکراری هست و آزادی محض هم در کار نیست.
🍀علاقهام درسته
🍀خودم هم درسته
🍀اون بخش متن هم که داخل پرانتز هست، بهتره واژهی دارم حذف به قرینه بشه، زیباتره👌
🍀از عبارتِ اصلا معنا و مفهوم انسانیت است ؟ بنظر میرسه که یک موضوع جدید مطرح میشه یا موضوع قبلی با این متن چند شاخه پیدا میکنه و یکپارچگی متن از بین میره بهتر اینه که یک شعری که منظور غیر مستقیم تری داره انتخاب بشه
موفق باشی💐
https://eitaa.com/Writingskills
#دست_نوشته
مینویسم برای نوشتن
در ذهنم تداعی میشود که نوشتن مگر نوشتن میخواهد؟
در جواب باید بگویم هر دردی دوایی دارد و
هر مریض طبیبی . درد من گفتنی نیست ولی دوایش نوشتن است دوایش دست به قلم شدن است.
شاید فکر کنی دیوانهام خب درست فکر میکنی ، مردم طبیبشان معشوقهشان است من قلمم . طبیعیست که فکر کنی من مجنونم ایرادی به تو نیست ایراد به من است که معشوقهای ندارم .
نه ، حالا که فکر میکنم خیلی هم ایرادی نیست چرا باید بد باشد؟ مگر حتما باید کسی با من باشد ؟ مگر خودم نمیتوانم از پس زندگیم بر بیایم ؟ راستش را بخواهی انگار نه . اگر میتوانستم که به قلم و کاغذ پناه نمیآوردم .
خدا مارا جفت آفریده خوب نیست در تقدیر خدا خدشهای وارد کنیم اصلا در حدش نیستیم.
میروم تا جفتی پیدا کنم .
آه آنقدر عجله دارم جفت کفشم را هم پیدا نمیکنم ولی میگردم مگر دست کفش است که پیدا نشود پیدات میکنم خوب نیست جفت کفشی مانع رسیدن من به جفتم شود.
ای بخشکی شانس ، نه ، ظاهراً قصدی برای پیدا شدن ندارد . تاسم جفت شش نیامد ولش کن میروم تا در تنهایی بمیرم .
تشویش را حس میکنی؟ نمیدانم چه میخواهم
اول میگویم جفتم قلم است بعد میروم تا جفتی پیدا کنم سپس مشکلی به کوچکی جفت کفشی من را منصرف میکند .
در تمام سالیانی که از خدا عمر گرفتهام انقدر کژی و سستی ندیدم . معتقد بودم که سست تر از خانه عنکبوت نیست تا به خودم رسیدم . من همیشه صف شکنم ، همیشه اولین نفر با سر میروم در امور شر ، راه را میگشایم تا بقیه راحت بتوانند بیایند .
فکر کنم باید جایی این رویه را تغییر بدهم چه وقتی بهتر از الان ؟ اما چه کنم که غریزهام نمی گذارد ، اینطور دوست دارد. دوست دارد خودش امیر باشد. دلم را پایتخت حکومتش کرده و میتازد به جنود خیرم.
میکشد و غارت میکند و میسوزاند و میبرد. دل که نیست شده محل جمع آوری پهن الاغ .حالا تو هی بگو میگذرد ، آقا جان باشد بگذرد ولی یک جایی باید این دل صاحب مرده را خالی کنم دیگر .
میدانی، غرق در دریای ابهامم .
در حال حاضر از ایکس معادله چند مجهولی هم مجهول ترم . خودم خودم را نمیشناسم آنوقت انتظار دارم جفتم من را بشناسد و درک کند ، زهی خیال باطل اخوی .
اغوا شدهام. در بیابانی بی سر و ته که تا چشم کار میکند خاک است و گل و رس ، نه راه پس دارم نه راه پیش. باید راهبلدی باشد بی راه بلد که نمیشود ،هر چقدر بروم به مقصود نمیرسم.
تو فهمیدی چه میخواهم بگویم؟ خودم که نه. فقط دارم بلغور میکنم و سر خودم را به درد میآورم.
حتما کاغذ دارد فریاد میکشد که این قلم لعنتی را انقدر روی من نکش . فقط داری خزعبلات پیاده میکنی حداقل دو کلام حرف حساب بنویس روم بشود بگویم منم به کمالم رسیدم.
حتما قلم دارد میگوید لطفا مغزم را آب نکن من آمدهام تا در راه درست جان بدهم تو نگونبختی من چه گناهی کردم ولمان کن آقا.
حتما انگشتانم از دستم عاصی شدهاند ، به دردشان آوردهام . نکند در قیامت بر علیهم شهادت دهند . آقا من غلط کردم ببخشید تکرار نمیشود خودم کم بدبختی ندارم تو دیگر قوز بالا قوز نشو ، لطفاً ، خواهشاً ، وجداناً ، به کی قسمت بدهم دیگر اذیتت نمیکنم تو ببخش فقط.
حق دارند بندگان خدا .کسی با خودم اینطور کند خشتکش را میکشم روی سرش مگر مسخره بازیست که بیایی وقتم را بگیری و بروی . خداروشکر که من جای آنها نیستم آنوقت مگر میشد درد و دل کرد ؟ از اینها بگذریم یک چیز را خوب میدانم . میدانم که دلم از من خیلی راضیست دست مریزاد و دمت گرمی میگوید ، درست است که معلوم نیست چه گفتم و چه میخواهم بگویم و چه میخواهم ولی آرام شدم ، نه ؟ هدفم هم همین بود ، مینویسم که نوشته باشم.
طبیب من نوشتن است . تو اگر دوست داری تب کنی و طبیبت معشوقهات باشد به خودت مربوط است من نه دوست دارم تب کنم نه دوست دارم کسی تیمارم کند ، خودم با نوشتنم خودم را سرپا میکنم.
#محمد_آهوخوش
#دست_نوشته
📜ارسالی دوست خوبمون
🍀 در رابطه با کل متن نویسنده محترم، حرفی ندارم. بنظرم خوب نوشته شده و ایراد خاصی نمیبینم ولی....
🍀یک حرف دارم فقط و از انتهای متن هم شروع میکنم. آخرین جمله رو ببینید!
تمام موضوع متن در جملهی پایانی اون هست.
این یک مهارت هست که نویسنده بتونه کل متن رو در جمله پایانی جمعبندی کنه اما...
درصد بسیاری از متن یکپارچگی موضوعی خودش رو از دست داده...
اگر بعنوان مثال، تیتر متن این باشه: «درددل های یک دیوانه» نویسنده هر قدر مطالب رو پراکنده از زبان شخصیت بیان کنه، درسته.(هرچند که خود همین هم از یک نظمی تبعیت میکنه)
اما اینجا تکلیف مشخص نیست.
آیا پراکنده گویی های ذهن یک دیوانه است؟
یا درباره یک مسئله کاملا منطقی و علمی به نام نوشتار درمانی صحبت میکنه؟؟
پس این خیلی مهمه که ما در نوشته مون به مخاطب برسونیم هدفمون چیه👌
🍀درکل دفعه قبل هم گفتم ایشون خیلی خوب مینویسند و فقط با تکرار و استمرار باید سبک مختص خودشون رو پیدا کنند مطمئنا اون طور که از متن برمیاد بسیار بهتر از این میتونه باشه.
موفق باشید 💐
مهـــارتهای نویسنــدگی
#دست_نوشته 📜ارسالی دوست خوبمون 🍀این متن خیلی شبیه انشا هست. بنظرم اگر کاملا اون رو بعنوان انشا
اینجا یک ستاره زدم که این نکته رو بگم براتون...👇👇👇
🍀یکی از بخشهای ویرایش متن، مربوط به زیبایی ظاهــری اون هست که خیلی به روان و راحتتر خوندن کمک میکنه.
👈مثلا اون قسمتهایی که متن یک ریتم مشخص داره یا چند جمله پشت سرهم آهنگین میشه، سعی کنید جدا بنویسید.
مثلا اگر بخوایم متن این دوستمون رو طبق این گفته جدا کنیم، اینطور میشه👇
نیاز به استراحت ای طولانی دارم
به رهایی در جنگلی بکر و کشف نشده
با درختان سر به فلک کشیده که خزه های جنگلی اطراف آن را حدود احاطه کردند
نیاز به رهایی در نت های پیانو کهنه
نیاز به تنهایی و سکوت
نیاز به گریختن از انسان های غیر انسانی
البته این👆 جملات قدری اگر کوتاه تر بشن زیبایی اون بیشتره
🌱خرداد و امتحانات نهایی...
گرمای هو☀️
صدای کولر آبی 🧊
و سکوت...
هراز گاهی صدای ورق خوردن برگههای امتحان
یا بوق یک ماشین از پشت پنجره.
و منی که حسااااابی خوابم گرفته...🥱
https://eitaa.com/Writingskills
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام...
روز آفتابی تون بخیر.
آخ که چقدر دل هوای آبتنی داره😍
https://eitaa.com/Writingskills
🌴چگونه نویسنده رمان شویم؟
✅مدل ذهنی رماننویس»
✨الیزابت گیلبرت که نویسندهای موفق و جهانی است نگاهش را در مورد شغل نوشتن اینگونه توصیف میکند:
«من همیشه احساس کردهام اینکه از خلاقیتتان انتظار داشته باشید که بهطور منظم به شما چک دستمزد بدهد، خیلی بیرحمانه است.
من تمام مدتی که در حال تمرین نویسندگی بودهام، شغل داشتم. حتی بعدازاینکه کتابم چاپ شد شغلم را رها نکردم چون نمیخواستم مسئولیت هزینههای زندگی را به دوش نویسندگی بگذارم. چون میخواستم خلاقیتم را امن و آزاد نگه دارم.
من همیشه بهسختی کار کردهام تا خلاقیتم امن و آزاد بازی کند. این کار باعث شد من حامی خودم باشم.»
🍋همۀ نویسندهها باید حامی خودشان باشند تا خلاقیتشان مجالی برای بروز پیدا کند.
🥑بهعنوان یک رماننویس باید قبل از هر چیز به خودتان اعتماد داشته باشید. ایمان داشته باشید که خلاقیت لازم برای نوشتن را دارید.
🍓باید ارادهای قوی داشته باشید تا از عهدۀ روزهایی که هیچچیزی در ذهنتان وجود ندارد و بهاصطلاح دچار خشکطبعی شدهاید رهایی پیدا کنید.
🌽دارا بودن ارادۀ قوی به شما کمک میکند تا از عهدۀ ناملایمات این کار برآیید و بتوانید خلوت خوبی برای نوشتن ایجاد کنید.
✨اگر به خودتان ایمان نداشته باشید وقتی با سختی نوشتن مواجه میشوید ممکن است جا بزنید و برای همیشه از خیر نوشتن بگذرید.
🍉بهعنوان یک رماننویس لازم است استقلال فکری داشته باشید. شما اصول و قواعد نوشتن را یاد میگیرید تا آن فکر منحصربهفردی را که در ذهنتان هست به بهترین شکل روی کاغذ بیاورید.»
#قسمت_چهارم
#آموزش_داستان_نویسی
#نویسندگی
حالــــتون چطوره؟!
سرحــال و پر انـــرژی
هستین؟!
.
خووووووب امروز
یک خبر مهم داریم
قبلش یک کمی بلند بلند
فکــــر کنم😊😊....
🌸یک سوال مطرح کردیم که باید بهش برسیم..
🌼فایل جلسه دوم انشانویسی رو باید
براتون بذارم 😉
🌺و مبحث ناداستان ها رو بهش بپردازیم👌
🌻تمرین این هفته مون هم هست🌾
مهـــارتهای نویسنــدگی
🌴چگونه نویسنده رمان شویم؟ ✅مدل ذهنی رماننویس» ✨الیزابت گیلبرت که نویسندهای موفق و جهانی است نگ
قبل از شروع، این پست رو خوندید؟؟
نکات بسیار مهمی رو مطرح کرده که براتون
برجسته کردم.
مهـــارتهای نویسنــدگی
https://harfeto.timefriend.net/16847595281644
سوال مون اینجا بود👌
هنوز فرصت برای پاسخ
فرصت هست...
🌱یک نویسنده باید حوصله ،
علاقـــه و جســــارت لازم برای
نوشتن یک رمان را داشته باشد.
https://eitaa.com/Writingskills
مهـــارتهای نویسنــدگی
#تمرین 📝 نویسندگی خلاق 🌴فقط 3 خط دربارۀ راه و جاده مورد علاقهتان بنویسید. 📌اگر دوست داشتید
#تمرین ارسالی 🎉
«موزیک ملایمی پلی شده بود؛ و سکوت، تنها چیزی بود که بینمون ردو بدل میشد.
سرم رو به شیشهی ماشین تکیه داده بودم و توی رویاها سیر میکردم، که با خاموش شدن ماشین به خودم اومدم.
وسط ِجنگل و دریا بودیم. سمت چپ یه تیکه سبز بود و سمت راست هم، موج های دریارو میشد به چشم دید.
بوی بلال های کنار جاده هوش از سرم برده بود؛ و با بال زدن مرغابی های کنار دریا، خیال نازک و خوشبافت من، روانهی ابر های وسط آسمون شد...»
#فاطیماه
🍀با اینکه من و محاوره نویسی، مثل کارد و پنیریم😁 ولی خیلی قشنگ و دیدنی بود👌 مرحبا
https://eitaa.com/Writingskills
مهـــارتهای نویسنــدگی
#تمرین 📝 نویسندگی خلاق 🌴فقط 3 خط دربارۀ راه و جاده مورد علاقهتان بنویسید. 📌اگر دوست داشتید
#تمرین ارسالی 🎉
«می دانم تا چند لحظه ی دیگر زیباترین قاب را می بینم. سبزی های دو طرفه جاده کم کم زیاد می شوند. علف های کوتاه تبدیل به بوته های بلند تر می شوند، بوته ها به درختچه ها و درختچه ها به درختان. بلند شدن قامت درختان همان و دیدن قاب رویاییم همان. تونلی در میان سبزی کوه و دامنه اش.»
👌 آفرین
این هم دیدنی بود
https://eitaa.com/Writingskills