eitaa logo
یاس سپید,پاسخ به شبهات حکومت اسلامی وولایت فقیه
127 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
122 فایل
رویکرد کانال : طرح مباحث مبانی حکومت دینی و ولایت فقیه پاسخ به شبهات در این رابطه ومسائل سیاسی روز جامعه می باشد ارتباط با کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
سال 1396 - وقتی امثال سعید زیبا کلام بدون اعتنا به این واقعیت بدیهی که احکام قضایی نمی توانند بدون استعلام از مراجع ذیربط صادر شده باشند، فکر می کردند که بلد هستند به او "عدالت طلبی" و "مرد بودن" یاد بدهند و او سکوت می کرد...
سال 1396 - وقتی به بهانۀ جواب دادن به ترامپ به جای سکوت دولتمردان وقت به او قهرمان پلاستیکی می گفتند و او سکوت میکرد...
سال 1396 - وقتی به بهانۀ حمایت از احمدی نژاد، دیدار با رئیس مجلس شورای اسلامی را برایش گناه نابخشودنی معرفی میکردند و او سکوت می کرد...
سال 1396 - وقتی به بهانه حمایت از بقایی اجازه سلفی گرفتن دادن به دیگران را برایش گناه نابخشودنی معرفی می کردند و او سکوت می گرد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
او در شب فتنه می درخشد چون ماه 📢 ویدیوی400🌈 🌷لینک کانال آموزش دینی کودکان و نوجوانان 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2319515732C44f00aa591
آن مرد آمد... او در باران آمد 🔹سوار خودرو که باشید و شتاب هم داشته باشید که به سر کار برسید، معمولا حواس تان به اطراف مسیر نیست.... ♦️در گرگ و میش شب و صبح -حوالی ساعت پنج بامداد- زمانی که خیلی ها در خواب ناز به سر می برند، داشت به محل کار می رفت. هوا بارانی بود. 🔹چه لطافتی دارد باران، وقتی سقفی و سایه بانی بالا سر توست و چه قدر بی رحم می شود، وقتی بی سر پناه می شوی. ♦️مرد دربلوار منتهی به محل کار حرکت می کرد و باران، بی دریغ می بارید. ناگهان گفت "پورجعفری نگه دار! دیدی؟!". 🔹پور جعفری نگه داشت و پیاده شدند. خانواده ای پناه گرفته زیر چادری فرسوده ؛ چادر مندرسی که تاب پس زدن باران را نداشت و باران بی رحمانه به درون آن دویده بود؛ با مُشتی اثاث خانه که گوشه ای انباشته شده بود. +سلام اینجا چه می کنید؟ -صاحب خانه جواب مان کرده، پول پیش کافی نداشتیم. +حالا اینجا چرا چادر زدید؟ -گفتیم مسیر سپاهی هاست، شاید کسی به داد ما برسد... +به حاج باقر خبر بده یک وانت بیاورد و اسباب و اثاثیه این بندگان خدا را بار بزند... 🔹دلش مرد اما آرام نشد... زنگ زد به شهردار و بعد از احوال پرسی، ماجرا را گفت: "این بندگان خدا مستاصل هستند؛ وضع شان این طوری است. هر طور شده همین امروز برایشان یک خانه و سرپناه فراهم کن. همین امروز ها!". ♦️... باران می بارید. "سرباز قاسم سلیمانی"، کلی مشغله و ماموریت داشت. اما کدام کار مهم تر از دغدغه های همین مردمی که رهبری درباره شان فرمود "مردم، عائله ما مسئولان هستند". این، الفبای انقلابی بودن و خدمتگزاری است. 🔹دم شما گرم حاج قاسم! همین کارها را کردید که شهید شدید. اصلا مگر می شود شهیدانه نزیست و شهید شد؟ ✅ بعد التحریر؛ رهبر انقلاب یازده اردیبهشت ۹۵ در جلسه آسیب‌های اجتماعی، خطاب به مسئولان فرمودند: 🔻«اهمیت کار را، بزرگی مسئولیت را، خطرات ناشی از آن را آدم توجه بکند، آن وقت می‌فهمد که چه قدر باید در این زمینه تلاش کرد و شب و روز نشناخت. 🔻چگونه یک مسئول یا یک عنصر مؤمن و انقلابی می‌تواند این کار بلندمدت را شبانه‌روزی و با تمام وجود پی بگیرد و خسته نشود؟ وقتی که حس کند خود او، جزئی از آن خانواده است و مشکل مردم، مشکل اوست. 🔻ما مردم را باید عائله خودمان بدانیم. ما مسئولین کشوریم دیگر... این ملت، این کشور، این مرزها، این فضای زندگی، عائله ما است... ما در واقع باید اهتمام‌مان به وضعیت مردم، مثل اهتمام‌مان به داخل خانواده خودمان باشد.». @IMANImohamad51
آخرین دعا امشب اجابت شد ♦️دو سال قبل، مثل امروزی بود که سردار سلیمانی برای آخرین بار به سوریه رفت. بنا به روایت ستاد لشکر فاطمیون؛ سردار روز پنج شنبه 16- 17 ساعت قبل از شهادت، فرماندهان همه گروه های مقاومت در سوریه را جمع می کند و از 8 صبح تا 15 بعد از ظهر با آنها جلسه می گذارد. 🔹می‌گوید"همه بنویسن، هرچی می‌گم رو بنویسین!". درباره منشور پنج‌سال آینده، برنامه یکایک گروه‌های مقاومت در پنج‌سال بعد و شیوه تعامل با یکدیگر سخن می گوید. سپس حاضران دور او جمع می شوند و او را تا کنار خودرو بدرقه می کنند... او عازم بیروت و آخرین دیدار با جناب سید حسن نصر الله است... ساعت 21 شب، حاج قاسم دوباره به دمشق بر می گردد تا همان شب به عراق برود. ♦️به او می گویند "حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین!". بلخند می زند و می گوید "می‌ ترسین شهید بشم؟!". سر گفت و گو باز می شود. هر کس نکته ای می گوید... دوباره سکوت می شود. حاج قاسم آرام و شمرده‌ می گوید "میوه وقتی می‌رسه، باغبان باید بچیندش، میوه رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده می‌شه و خودش میفته". سپس، نگاهش را بین حاضران می گرداند و با انگشت به بعضی‌ها اشاره می کند: "اینم رسیده‌ ست، اینم رسیده ‌ست..." 🔹ساعت 12 شب، هواپیما از دمشق به بغداد پرواز می کند... این، معراج مردی است که آذر ماه 1394، وقتی شایعاتی درباره مجروحیت و شهادتش منتشر شد، لبخند زد و به خبرنگار سایت الوقت گفت: "اینها چیزهایی است که دشت ها و کوه ها را برای پیدا کردنش پیموده‌ام". ♦️... ساعتی بعد، خبر ترور او به دست شقی ترین مردمان روزگار، منتشر می شود. آخرین نوشته ای که پیش از ترک دمشق نوشته و در اتاق استراحتش گذاشته، سه کلمه بیش نیست: "خداوندا مرا بپذیر". او بارها این دعا را بر زبان و قلم جاری کرده بود و حالا وقت اجابت بود. 🔹 استاد مطهری از زبان امیر مومنان(ع) و درباره هنگام ضربت خوردن حضرت روایت می‌کند: «کقارِبٍ وَرَدَ وَ طالِبٍ وَجَدَ. برای کسی که در شب تاریک دنبال آب بگردد و ناگهان آب را پیدا کند، چه سرور و شعفی دست می‌دهد؟ مَثَل من، مَثَل عاشقی است که به معشوق خود رسیده و مثل کسی است که در یک شب ظلمانی آب پیدا کرده باشد» @IMANI_mohammad