پاسداشت امام تمدنساز
ظهور امامخمینی با همه شگفتیسازیها و با همه ارتباط تنگاتنگی که با سرنوشت انسان امروزی داشت، خارج از اراده آدمها بهنظر میرسید. امام آمد و در دلها نفوذ کرد و نسلی را ساخت که عاشقانه برای هدفی که در سر داشت، جان میداد. نسلی که نه به تماشای دنیا نشست، نه حتی دل به ماندن در کنار خود امام بست. امام نسلی را تربیت کرد که خودش را برای رفتن ساخت نه برای ماندن. اکنون در دغدغه ادامه مسیر تمدنی امام میپرسیم آیا بر همان مسیر ماندهایم؟
محمدصادق فقفوری
ظهور امامخمینی با همه شگفتیسازیها و با همه ارتباط تنگاتنگی که با سرنوشت انسان امروزی داشت، خارج از اراده آدمها بهنظر میرسید. امام آمد، اما با یک اراده فوقبشری و ارادهای که تدبیرش به دست انسانها نبود. امام آمد و در دلها نفوذ کرد و نسلی را ساخت که عاشقانه برای هدفی که در سر داشت، جان میداد. نسلی که نه به تماشای دنیا نشست، نه حتی دل به ماندن در کنار خود امام بست. همچون یاران سیدالشهدا که از او اجازه میگرفتند تا زودتر از او جدا شوند و به شهادت برسند، امام نیز نسلی را تربیت کرد که خودش را برای رفتن ساخت نه برای ماندن؛ و این بود تفاوت ماهوی و ژرف تمدنی که امام زیربنایش را ساخت با تمدن جدید در غرب. اکنون در دغدغه ادامه مسیر تمدنی امام میپرسیم آیا بر همان مسیر ماندهایم؟ آیا ما پیروان امام و ما نسلی که او را و عملش را و تربیتشدگانش را و نوجوانان و جوانان عاشقش را درک کردهایم، در همان «راه امام» سیر و سلوک میکنیم؟ امام برای بشر چه آورد و چه باقی گذاشت و او را به چه راهی دعوت کرد؟ اینها پرسشهای مهمی است که در هر سالگرد گرامیداشت امام به آن میاندیشیم.
قرنها گذشته بود و خبری از التفات به فطرتها نبود. روحهای خموده و جانهای خسته، رمقی برای پرواز و سلوک نداشت. نه از دیانت خبری بود و نه از سیاست. همه چیز در خدمت اضمحلال انسان به کار گرفته شده بود. کورسوهای امید برای حرکت جمعی و فردی بر مدار فطرت بشری، با سرکوب استبداد و استعمار خاموش شده بود. تا اینکه سیدی از تبار معصومین علیهمالسلام درخشید. قم، کانون گرمابخش و دمیدن در روحهای خسته شد. جانهای بشری به ستوه آمده، برخاستند و پروانهوار به دور روحالله چرخیدند. طراوت و تازگی آنقدر بالا گرفت که دیو استبداد یارای مقابله نداشت و سرانجام امام (ره) را در ۱۳۴۳ تبعید کرد. اما چه کسی حتی گمان میکرد که این تبعید، سرآغاز برچیده شدن ضلالت و سیاهی باشد؟ امام (ره) مکتب خود را بر پایه قرآن و عترت و برای رهایی بشر بنیان نهاده بود. فرقی نمیکرد قم باشد یا آنکارا و بورسا و نجف و نوفل لوشاتو؛ جانهای بشری در حال احیا شدن بود. دیانت با سیاست آمیخته و در خدمت کمال بشر قرار گرفته بود.
تمایز بنیادین برای تعالی بشر
تقریباً همه خیزشهای مردمی و غیرمردمی تا پیش از انقلاب اسلامی ایران، در خوشبینانهترین حالت بر محور مادیات بود. معنویت و اخلاق فراموش شده در پی قرنها، با هر انقلابی در هر گوشهای از جهان، بیشتر به قهقرا میرفت. امام (ره) همه فضائل را جمع کرد تا هم به مادیات جهت دهد و هم معنویت و اخلاق را زنده کند.
ایران با انقلاب اسلامی به کانون تحولخواهی و قبله آمال آزادیخواهان جهان تبدیل شد. ملتهای دربند یوغ استعمار و استبداد، ایران اسلامی شده را الگو قرار دادند. همه قدرتهای ظلمانی که موجودیتشان را درخطر میدیدند، جنگی همهجانبه و هشت ساله به راه انداختند تا مانع بسط مکتب امام (ره) شوند. اما انسانهای ساخته شده در مکتب روحالله، قرار ماندن نداشتند. آنها پای کار شکل دادن و بسط تمدن نوین بودند. این، وجه تمایز بنیادین مکتب روحالله با همه شبهمکاتب دیگری بود که تا پیش از ۱۳۵۷ شمسی به نام مردم و به کام عده و طبقات خاص شکل گرفته بود.
فرصتی برای بازبینی
«راه امام» روشن و ماندگار است. این راه، راه خود را میپیماید. سنجهای که مکتب امام به دست ما داده است، میزانی برای تعالی بشر است. اهداف و آرمانهای راه امام را احتمالاً همه ما میدانیم. البته راهزنان هم کم نیستند. ولی قدر متیقنهای راه روحالله بر کسی پوشیده نیست؛ حتی جزئیات این مسیر هم قابل بیان است.
باقیات الصالحات امام خمینی (ره) هر سال و هر ماه و هر روز، نه فقط در ایران، که در همه جهان، رویشهایی دارد. ریزشهای این مکتب هم فقط خودشان را رسوا میکنند. سالگشت ارتحال بنیانگذار مکتب الهی، فرصت مغتنمیاست برای بازخوانی این امهات تمدن نوین اسلامی. نزدیکی ما به مکتب روحالله، تعیینکننده میزان اثرگذاری ما در تمدن نوین اسلامی است.
تقابل تمدنی که امام آن را بنیان نهاد با همه تمدنهای مادی جهان، از همان ۱۳۴۳ مشخص بود. اکنون نشانههای جابهجایی تمدنی بیش از هر زمان دیگری عیان شده است. تربیتشدگان مکتب روحالله، آماده ارائه و عالمگیر کردن تمدنی نوین هستند. هر چقدر بر اصول
امام (ره) پافشاری کنیم، در مرکز این تمدن قرار داریم؛ به همان میزان، هرقدر از اصول امام فاصله بگیریم، در جابهجایی تمدنی، اثری از ما باقی نخواهد ماند.
محمدرضا کائینی
مهر متقابل مردم و امام، پدیده بی بدیل تاریخ
تاریخ با تمامی تودرتو بودن و پنهانکاریهای خویش، هنوز نتوانسته است به بدیل یا شبیهی برای عشق متقابل ملت ایران و امام خمینی اشارت برد. این شیدایی پر قدرت و بی قرار، توانست موانع تاریخی بزرگی، چون سلطه ۲۵۰۰ ساله شاهان، استیلای دیرپا و همهجانبه بیگانگان و جنگ تحمیلی تمامی کانونهای قدر جهانی علیه ایران را از فراروی مردمان این دیار بردارد. او نهالی غرس کرد که رفته رفته به درختی تناور تبدیل شد، به گونهای که توطئههای نوبهای و یکی پس از دیگری بدخواهان، حتی نتوانست برگی از آن به زمین افکند! اگر روزی بر تاریکخانه توطئههای دشمن نور تابانده و گزارش اتاقهای فکر او نشر یابد، همگان تصدیق خواهند کرد که آنچه وی در طول این مدت به صحنه آورده، برای سقوط یک امپراتوری عظیم کافی بوده است! واپسین حربه در این میدان، اما جنگ شناختی است. این چشمبندی، تشخیص را از مخاطب میگیرد، او را در باب هویت و داشتههای خویش بی طرف میسازد و حتی ناخودآگاه به سربازی دشمن سوق میدهد! جالب اینجاست که در چند سال اخیر، بخشی از این ستیز هیبریدی، متوجه کارنامه و خصال امام خمینی بوده است. در این عرصه، اما بیشترین طمع بدخواهان به نوباوگانی است که فاقد تجربه زیست در دوران حیات امام یا حضور در فرایندهایی هستند که در حکم آن قلمداد میشود. گاه جنس و سطح تبلیغات، بس سخیف و حتی پای دروغ و اباطیل و اراجیف نیز بدان باز میشود! پرسش اینجاست که در تقابل با این رویکرد پرسخافت، اما مؤثر چه باید کرد؟
نخست باید به این مهم اشارت برد که هر نسل در نشو و نمای خویش بستری دارد و لاجرم یافتهها و دانستههایی که در خرد یا کلان خود میتواند با نسلهای پیشین متفاوت باشد. هم از این روی برای تاریخمندی آنان، باید روندهای گذشته برای ایشان بازروایی و به ویژه پاسخ پرسشها و دغدغههای این بخش از جامعه، از زبان چهرههای تاریخسازی، چون رهبر کبیر انقلاب اسلامی، به آنان ارائه گردد. نسل جوان بهرغم کژتابیهای احتمالی خویش، حقپذیر نیز است و اگر دچار انقطاع تاریخی نشود و برای مثال تجربه تاریخی گذشتگان در نیل به استقلال و آزادی را به درستی دریابد و صداقت و فداکاری آنان را به کف آوردن این موهبت وجدان نماید، بی درنگ به راه آنان خواهد رفت. با این همه، فرایند این بازروایی و بازنمایی، الزاماتی دارد که شناخت روحیات، زبان و علایق نسل جدید در
زمره آنهاست.
نورستگان اگر دریابند که دشمنان تاریخی این مرز و بوم، نه تنها در صدد تدارک زندگی انسانی و حتی حداقلی برای آنان نیستند، بل تمامی نزاع از همین سربند برخاسته که ملت این زیادهخواهان جنایتکار را از قلمرو زندگی خویش به بیرون رانده است، طریقه صواب را پیش روی خویش خواهند دید. در این فقره، نهادهای سیاستگذار فرهنگی، نقشی کم بدیل و سرنوشتساز بر عهده دارند و به غایت کارساز توانند بود. آنان وظیفه دارند که در فضای غبارآلود فتنهگری و بندبازی دشمن، خبث ذاتی معاندان مجهز و فرامرزی ایران را بنمایانند و هم از این روی سنجیده و بی آزمون و خطا، به این میدان گام نهند. با این همه ذهن و دل ما در این فقره، بیش و پیش از هر چیز متوجه وعده الهی است، که پیروزی را به مؤمنان اهل استقامت وعده کرده و وراثت زمین را به ایشان وانهاده است.
محمد اسماعیل نباتیان
راز پیوند امام خمینی (ره) و ملت ایران
حضرت امام خمینی (ره) به عنوان یک فقیه، عارف، فیلسوف و مفسر، رسالت خویش را در هدایت بشر میدید و هدایت بشر را در جامعه و در خلق روابط مبتنی بر تقرب به خدا میدانست. در این راستا از یک سو بر مجتهد، حرکت و سلوک در این طریق را به عنوان هادی، واجب میدانست و از سوی دیگر، جامعه را در حرکت به سوی تقرب الهی، مکلف به طاعت از مجتهد قلمداد میکرد. این رابطه دوسویه و متقابل، مسیری را تعریف میکرد که امام خمینی در طول نهضت، انقلاب و نظامسازی به آن ایمان داشت و بر آن تأکید میکرد.
این رویکرد به مسئله هدایت و حرکت جامعه، مستلزم شناخت هادی از جامعه و شناخت جامعه از رهبری است. جامعه ایران در آغاز نهضت امام خمینی (ره) در دهه ۱۳۴۰، یکصد و پنجاه سال سودای مدرنشدن را پشت سر گذاشته و آن را تجربه کرده بود؛ اما دست خویش را خالی از بهره و دستاوردی میدید؛ گرچه نامها تغییر یافته بود، اما بنیانهای استبداد و استعمار همچنان پرقدرت بر گرده جامعه قوام داشت. در این برهه، ذائقه جامعه تغییر یافته بود و به جای سودای مدرن شدن، راه را در مذهب جستوجو میکرد؛ مذهبی که او را از وضع نابسامان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی رهایی بخشد.
امام خمینی (ره) در این دوره، شناختی دقیق از این تحول عمیق در لایههای اجتماعی در جامعه ایران و مذهبجویی آن داشت؛ از این رو به عنوان یک فقیه عارف و در راستای رسالت خود، در مقابله با سیاستهای استبداد وابسته پهلوی در آغاز دهه ۱۳۴۰، دال مرکزی گفتمان و حرکت اعتراضی خود را ملیگرایی، دموکراسی و... اعلام نکرد، بلکه «اسلام» را دال و هسته مرکزی حرکت خویش خواند و فریاد کرد؛ اسلامی که امام، مفسر و فقیه و عارف آن بود و جامه مرجعیتش بر تن داشت. رسالت مرجعیت در ابعاد اجتماعی و سیاسی، هدایت اجتماع به سمت قرب الهی است و امام مسیر مبارزه را از همان آغاز، هدایت بشر و تقرب او به خالق هستی تعریف نمود و مبارزه را از مسیر دعوت
به آن رقم زد.
در این فضای اجتماعی و سیاسی، زبان مشترکی میان امام خمینی و جامعه مأیوسِ از راههای رفته و امید بسته به دین، پیدا شد؛ امام در مقام دعوت به هدایت، و جامعه در پی اهتدا بودند. نقطه تلاقی این فهم و زبان مشترک را باید در قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دید. امام که در پی اعتراض به سیاستهای استبداد پهلوی، دستگیر و از قم به تهران منتقل شده و زندانی میشود، جامعه در جستوجوی هادی و امام به خیابان آمده و کفنپوشان در مقام دفاع از او برخاست، و دیگر مانند زمان شهادت شیخ فضلالله نوری به دست مدعیان مدرن، سکوت پیشه نکرد. به تعبیری دیگر، در نهضت، هم امام شناخت دقیقی از جامعه داشت و حتی سربازان انقلابش را در گاهوارهها میدید و هم جامعه، خود را ملتزم به شناخت از دال مرکزی دعوت امام، یعنی اسلام، و وجوب طاعت از مجتهد جامع الشرایط عادل میدید که در شخصیت امام خمینی تبلور یافته بود.
این همراهی دلی مبتنی بر شناخت میان امام و امت، در ادامه راه، پیروزی انقلاب بر استبداد ۲۵۰۰ ساله و استعمار دویستساله را رقم زد و فراتر اینکه در دوره پس از پیروزی انقلاب، در کوران حوادث سخت، این رابطه معنوی ریشهدارِ در نهضت، حلال مشکلات و چالشها شد. التهابات اوایل پس از انقلاب و شروع جنگ تحمیلی و صدها توطئه و نفوذ و بحران، همه در پرتو این علقه و علاقه میان امام و امت و طاعت عاشقانه از امام، آرام گرفت. شکوه این رابطه را هم در استقبال از امام در ۱۲ بهمن میشود دید و هم در وداع ۱۴ خرداد ۱۳۶۸.
در واقع این علت محدثه انقلاب بود و همچنان علت مبقیه انقلاب نیز است و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی در تداوم راه، نیازمند تبیین این رابطه و صیانت از مرزهای آن است.
دکتر یحیی فوزی
نقشه راه تمدنی امام خمینی
امام خمینی از اندیشمندانی است که نگاه گزینشی به تمدن غرب دارند و تمدن غرب را مجموعهای میدانند که در آن هم نکات مثبت و هم جنبههای منفی وجود دارد. ایشان دو جریان غربزدگان و ردکنندگان کامل تمدن غرب را مورد انتقاد قرار میداد و معتقد بود که هیچیک از حامیان این دو جریان قادر به حل مشکلات جوامع اسلامی نیستند، زیرا غربزدگان غرب را قبله خود قرار دادهاند و در ظلمت غرب فرورفتهاند (امام خمینی، ۱۳۷۸، ج ۹: ۴۶۰) و ردکنندگان کامل تمدن جدید نیز با سختگیریهای خود و برخورد سلبی با دستاوردهای تمدن غرب مانع پیشرفت کشور میشوند. از دید امام، مهمترین جنبه مثبت تمدن غرب پیشرفتهای علمی، تکنولوژی و صنعت است که بر پذیرش آنها تأکید میکند (امام خمینی، ۱۳۷۸، ج ۴: ۵۰۸). اما ایشان به سه آفت مهم یعنی فساد موجود در غرب، استعمارگری غرب و نبود معنویت و اخلاق به عنوان ویژگیهای منفی و نامطلوب غرب اشاره دارد. علاوه براینکه معتقد است که تمدن غرب مبتنی بر نوعی انسانشناسی ناقص و تکساحتی از انسان است که بر این اساس به دنبال توسعه تمدنی ناقص است و نمیتواند تمامی نیازهای انسان را پاسخ بگوید. انسان همانطور که به امکانات مادی مناسب و رفاه و آسایش احتیاج دارد، نیازمند معنویت نیز است. تمدن بدون معنویت و به دور از اخلاق، خودخواهی و زیادهخواهی را به دنبال دارد و باعث جنگ و نابودی میشود.
از آنجا که تمدنها تجلی عینی و اجتماعی سیاسی فرهنگ هستند، وی تحول فرهنگی و تغییر نگرش به انسان و نیازها و اهداف او را جوهره تغییر تمدنی و خلق تمدنی بدیل و شکلگیری نظامها و نهادهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جدید میداند و در این راستا ایشان رویکردهای بدیلی را برای پیشرفت جوامع در راستای تحقق تمدن مطلوب خود مطرح میسازد تا ضمن دارابودن مزیتهای تمدن موجود از معایب آن یعنی دوری از معنویت، فساد و استعمار به دور باشد.
در اینباره ایشان بعد از انقلاب به دنبال یک دگرگونی فکری در عرصههای مختلف عمیق بود تا بتواند با کمک این تغییر فکری نقشه راه خود برای ساختن بنای تمدن بدیل و مطلوب خود مبتنی بر تمدنی متعالی که میبایست در آن انسان به خیر و تعالی دست یابد، همت گماشت.
او در این راستا نظامهای اجتماعی- سیاسی جدیدی را شکل داد تا روح دینی را در عرصه سیاست بدمد و با استقرار قوانین الهی در جوامع ولادت ثانویه بشر را شکل دهد و این نظام بتواند روح متعالی او را پرورش دهد. از دیدگاه او ایجاد نظام سیاسی مردمسالار دینی از یکسو حکومت حاکم صالح و عادل و عالم را به عنوان تضمینکننده این روند تعالی بخش انسانی قوام میبخشد و از سوی دیگر بر کرامت و آزادی و برابری و حق تعیین سرنوشت بشر تأکید میکند. وی در حوزه اقتصادی از عدالت و مالکیت مشروط و نقش دولت در اقتصاد دفاع میکند و بر تحقق توأمان عدالت و آزادی به مثابه ارکان مهم الگوی پیشرفت مطلوب موردنظر خود تأکید داشت تا این نظام اقتصادی بتواند زمینهساز رفع نیازهای واقعی و رشد و تعالی انسان و سعادت دنیا و آخرت او باشد؛ و در حوزه اجتماعی و فرهنگی نیز مقابله با تحجر و غربزدگی و احیای هویت دینی و انسانی و احیای ارزشهای فطری معنوی و اخلاقی اسلام را از جمله مهمترین مؤلفههای الگوی پیشرفت و تمدنساز مورد نظر خود میدانست و از دیدگاه ایشان، استقرار سبک زندگی انسانی و فطری به منزله مهمترین تجلی پیشرفت به معنای سبک زندگی متعادلی است که موجب استفاده بهینه از مواهب این دنیا برای تعالی روحی و معنوی است و در نهایت امام از علم، هنر و تکنولوژی به عنوان ابزارهای مهم پیشبرد الگوی پیشرفت موردنظر خود یاد میکند و معتقد است که «حکومت اسلامى مساوى است با پیشرفتگرایی و تمدن و ترقى، نه مخالفت با آن.» (همان، ج۵: ۶۹) و «همه مظاهر تمدن را ما قبول داریم. آنی که ما قبول نداریم این انحرافاتی است که هست.» (همان، ج ۴: ۲۰۱) و تأکید میکند که علم و صنعت همواره موردتأکید اسلام و قرآن مجید است (امام خمینی، ۱۳۶۸: ۲۳). حتی امام خمینی (ره) علت برخی مخالفتهای رهبران مذهبی با مظاهر تمدن را ترس از نفوذ اجانب در جوامع اسلامی و جلوگیری از ترویج فرهنگ ابتذال میداند (همان، ج ۲۱: ۲۷۷).
در مجموع باید گفت نقشه راه امام برای خلق تمدن مطلوب خود، ایجاد نظامهای سیاسی فرهنگی و اجتماعی جدیدی بود که مبتنیبر فرهنگ دینی و ملهم از بخشی از تجارب بشری بود و هدف غایی آنها زمینهسازی برای ایجاد دنیایی خوب به عنوان مقدمه سعادت اخروی و زمینهسازی برای پرورش و شکلگیری و خلق انسانهای تعالی جو و معنوی و حیات طیبه برای جوامع انسانی و زمینهساز شکلگیری تمدنی کامل و رهاییبخش باشد و از دیدگاه وی بدون توجه به این اهداف غایی نمیتوان از پیشرفت و تمدن-سازی بدیل و دینی سخن گفت.
#شبتون_شهدایی🌷🌿
اللّٰهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِيقَ الطّاعَةِ، وَبُعْدَ الْمَعْصِيَةِ، وَصِدْقَ النِّيَّةِ، وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ، وَأَكْرِمْنا بِالْهُدىٰ وَالاسْتِقامَةِ، وَسَدِّدْ أَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِكْمَةِ، وَامْلَأْ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ، وَطَهِّرْ بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ، وَاكْفُفْ أَيْدِيَنا عَنِ الظُّلْمِ وَالسَّرِقَةِ، وَاغْضُضْ أَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَالْخِيانَةِ، وَاسْدُدْ أَسْماعَنا عَنِ اللَّغْوِ وَالْغِيبَةِ،
خدایا، توفیق فرمانبری و دوری از نافرمانی و درستی نیت و شناخت واجبات را روزی ما کن و ما را به هدایت و پایداری گرامی دار و زبانمان را به راستگویی و حکمت استوار ساز و دلهایمان را از دانش و بینش پر کن و شکمهایمان را از حرام و شبهه پاک فرما و دستانمان را از ستم و دزدی بازدار و دیدگانمان را از ناپاکی و خیانت فرو بند و گوشهایمان را از شنیدن بیهوده و غیبت ببند
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عرض_تسلیت
#رحلت_امام_راحل
🏴إنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ
▪️روح بلند پیشوای مسلمانان و رهبر آزادگان جهان، حضرت امام خمینی به ملکوت اعلی پیوست.
✔️۱۳ خرداد ۱۳۶۸-ساعت ۲۲:۲۴
🔹صفحه خبرگزاری شهرستان جرقویه ارتحال ملکوتی حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را تسلیت عرض مینماید
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام:
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
امام رضا(علیهالسلام) :
حضرت در مسیر حرکت به سمت مرو، به نیشابور رسید و مورد استقبال بینظیر مردم آن دیار قرار گرفت و در جمع آنها فرمود پدرم موسی بن جعفر از پدرش و او نیز از پدرش و او نیز از پدرش و... از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله وسلن) نقل کردند که خداوند متعال فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي: کلمه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» دژ و قلعه محکم من است، هر کس در آن داخل شود، از عذاب من در امان است» سپس زمانیکه قافله راه افتاد فرمود: «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا: با شرایطی که من یکی از آن شرایطم».
این روایت به علت سند بسیار عالی و بینظیر آن که همگی معصوم هستند، به حدیث سلسله الذهب -سندی از طلا- معروف است. همچنین چون در کتب روایی شیعه واهل سنت با اسناد فراوان نقل شده، مورد اطمینان است.
( ابن بابويه، محمد بن على، عيون أخبار الرضا عليه السلام، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378ق، ج2، ص 135).
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
اشعار سالگرد رحلت امام خمینی
(رحمت الله علیه)🏴
------------------------------
ای جماران کو امیرویار ما
کوخمینی رهبر ودلدارما
ای جماران بانگ ماتم می زنی
ازچه برگوش جهان غم می زنی
پر شده ازداغ او اشک بصر
دیده ی مردم ز غم گردیده تر
شدجهان غرق غم و اندوه و درد
شده عزاداری زمرگ راد مرد
بانگ غم می آیداز خرداد ماه
بر دل پیر و جوان بنشست آه
از جماران میرود روح خدا
باعروجش کرده مارا درنوا
کشورم شدکربلا از داغ و درد
سوگ روح الله مرا دیوانه کرد
نیمه ی خرداد ،بعدازآن به پا
قد خمیده گشته سروه لاله ها
اِرْجِعی رَبُّکْ می آید به جان
در غم او گشته هرپیر و جوان
بین چه شوری گشته در ارض و سما
عالمی شدنوحه گرواویلتا
باز شعر محتشم روی عَلَمْ
باز (مجنون ) قامتش غرق الَم
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
بگذارید بگویند حکومتی بعد از حکومت علی به نام حکومت خمینی با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد، ما از سرنگونی نمیترسیم از #انحراف میترسیم.
شهید غلامعلی پیچک🕊🌹
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
ویژه سالگرد ارتحال امام خمینی(رحمت الله علیه )
روایتهایی از حضرت آیتالله خامنهای درباره شخصیت و رهبری حضرت امام خمینی رضواناللهتعالیعلیه
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398