eitaa logo
أین بقیة الله...
137 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
417 ویدیو
18 فایل
سلام بر #صاحب_اختیارمان اینجا پایگاه مجازی #امام_زمان_عج است با #صلوات وارد شوید... #کپی برداری به هر نحوی #جایز است. کانال دوم ما مشاوره آنلاین @Hamdeli_313 #خادم کانال @Shahidane ارسال به ناشناس👇 https://harfeto.timefriend.net/16154425941110
مشاهده در ایتا
دانلود
02.Baqara.046.mp3
964.7K
🌴🌺💐🍀💐🌺🌴 🌺 🌺 🌴 تفسیر قطره ای🌴 💐 💐 استاد گرانقدر حجت الاسلام و المسلمین 🌸 🌸 🎋🎋 🍀 🍀 http://eitaa.com/joinchat/590872596C9c436fad07 🌴🌺💐🍀💐🌺🌴
. اےخیالِ قامتت؛ آهِ ضعیفان را عصـا..🙃 +خیلےمحتاجم‌بہ‌یادت؛خیلے..💔 +العجل‌العجل‌العجل..😢 °🌱اݪلّہُمَـ عَجِّݪ ݪِوَݪیڪ اݪّفَرَج🌱° . . گویند بہ عموۍخود ارادت دارۍ این‌بار قسم بہ‌دستِ‌عباس بیا🥀↯ 💔 http://eitaa.com/joinchat/590872596C9c436fad07
🌼 فقط زمانۀ اوج گرفتن "بدیها" نیست☝️ ، زمانۀ اوج گرفتن "خوبیها و خوبترین خوبان عالم" هم هست.👌❤️ بهترین خلق عالم ، اکرم (ص) می فرمودند: همانها که "مقدمه ساز ظهور حضرت مهدی(عج)" خواهند بود و گوی سبقت را از خوبان عالم می ربایند...🍃 اللهُمَّ عجل لولیک الفرج و اجْعَلْنَا مِنْ اَنْصٰارِهِ وَ اَعْوٰانِهِ http://eitaa.com/joinchat/590872596C9c436fad07
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
02.Baqara.047.mp3
1.87M
🌴🌺💐🍀💐🌺🌴 🌺 🌺 🌴 تفسیر قطره ای🌴 💐 💐 استاد گرانقدر حجت الاسلام و المسلمین 🌸 🌸 🎋🎋 🍀 🍀 http://eitaa.com/joinchat/590872596C9c436fad07 🌴🌺💐🍀💐🌺🌴
... باز آدینه شد و غنچه به بستان رفته مهدی فاطمه از مکّه به کنعان رفته شایدم از سرِ دلتنگی و تنهاییِ خود کربلا یا به نجف یا به خراسان رفته http://eitaa.com/joinchat/590872596C9c436fad07
10.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 قربونِ کبوترای حَرَمِت، امام حسن... 👤 کربلایی ▪️ ویژه 📲 🎥 ✾✨•🖤•✾•🖤•✨✾ http://eitaa.com/joinchat/590872596C9c436fad07
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
أین بقیة الله...
🔺 او می آید #او_می_آید #داستان_زندگی_امام_مهدی_عج_ ‼️‼️دوستان با کلیک بر روی هشتگ های بالا می توان
🔺 او می آید ‼️‼️دوستان با کلیک بر روی هشتگ های بالا می توانید قسمت های قبلی را بیابید👆👆 ‼️‼️ 👈قسمت یازدهم//فریادرسی می آید 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 باد قطرات درشت باران را بر در و دیوار می کوبد. رطوبت دیوارها که بوی خاک رس و کاه را در خود دارد، همه جا پیچیده است. هوا، سرد که نیست؛ اما ماندن در زیر چنین باران طاقت می خواهد. «ابوالحسین بن کاتب» در زیر بارش باران راه را پیموده است تا بتواند خود را به این مکان برساند. او، لحظه ای را در نزدیکی حرم مطهر کاظمین توقف می کند درنگی گنگ و سکوتی کوتاه. بیگمان اگر کلیددار حرم را نمی شناخت و به او اطمینان نداشت هیچ گاه به سوی این مکان نمی آمد. مخفیانه زندگی کردن و دور از چشم مردم بودن او که چندین ماه ادامه داشته، اینک به شکل یک عادت برایش درآمده است. ماجرا از هنگامی شروع شد که میان او و یکی از وزیران حکومتی، اختلاف افتاد و کار به مشاجره کشید. آن وزیر ابوالحسین را تهدید کرده بود که او را به قتل خواهد رسانید. از آن زمان به بعد نشانه های توطئه و ماجرا جویی علیه ابوالحسین یکی پس از دیگری خود را نمایان ساخته است. حلقه ای از حوادث گزنده و تهدیدآمیز که پیاپی روی داده است، او را در میان گرفته و گردابی سیاه و هولناک را در پیش چشمانش نمودار ساخته است. موی ابوالحسین، آن قسمتی که از زیر کلاه بیرون مانده است در نسیم می لرزد، همچون دلش که در فشار سینه بالا و پایین می رود. ابوالحسین نگاه به مقابل خویش می گستراند: دیوارهایی که سر بر شانه هم نهاده و همچون آدمها ر کنار یکدیگر خوابیده اند. آدمها آرامش خواب در سکوت و تاریکی شب! ابوالحسین یک لحظه به کسانی می اندیشد که در پناه این دیوارها به آسودگی و فراغ خاطر خفته اند: «کاش من هم می توانستم!» «اما چگونه؟! در زیر کدام سقف؟!» از تاریکی صدایی می آید: -ابوالحسین! چرا در بیرون مانده ای؟ او به سوی صاحب صدا بر می گردد. دو مرد، در مقابل هم قرار می گیرند. زحمتی نیست در بازشناسی همدیگر. مردی که پیش روی ابوالحسین ایستاده است، «ابوجعفر قیّم» -کلیددار حرم- می باشد. ابوالحسین به امید دو بزرگواری که در این حرم مدفون هستند، به این سوی آمده است. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔸🔸🔸🔸🔸 آخرین منزل امید همین خانه است. بر کلید دار حرم می توان اطمینان داشت. سابقه دوستی و نیکی هایی که این دو مرد در حق یکدیگر داشته اند هر دو را نسبت به هم ایمن می سازد. ابوالحسین به دوست خویش می گوید: -خسته هستم برادر! خسته و ترسان. اگر امشب درهای حرم را قفل نمایی تا بتوانم با آسودگی و فراغ خاطر به دعا و نماز پردازم شاید که این بزرگواران به کمکم بیایند. کلیددار تا بتواند چهره ملتهب و نگران دوست خود را بهتر ببیند جلوتر آمده و به تردید می گوید: -اما اگر کسی به قصد زیارت بیاید و درهای بسته را ببیند آن وقت... ابوالحسین سخن دوست خود را نیمه می کند: -آه! در این باران و باد و توفان! یقین داشته باش که تا سحرگاه هیچ آدمی از خانه اش بیرون نخواهد آمد. کلیددار، سرانجام تسلیم می شود. شاید این کمک بتواند آرامشی برای نگرانی های دوستش باشد. ابوالحسین داخل حرم شده و کلیددار درها را قفل می نهد. نماز! زیارت! دعا! سکوت شب با های های گریه مرد درهم می شکند: -خدایا! به فریادم برس که از همه کس دل بریده ام! آوای حزن آلود و صدای خوشایند دعای او، پنداری که پایانی ندارد. خودش چنین می خواهد که ساعتها در همین حال باقی بماند؛ دست کم تا سحر! ⏪⏪⏪ ادامه دارد... برگرفته از کتاب او می آید/ رضا شیرازی/انتشارات پیام آزادی http://eitaa.com/joinchat/590872596C9c436fad07
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ موضوع : ✅ شماره : 1⃣3⃣ 💜💙💚💛🧡❤️💜💙💚💛🧡❤️ دروغ ، تهمت ، غيبت ، اسراف ، رشوه ، بدحجابي و ... با هر گناه از امام زمان " دورتر و دورتر " ميشيم ؛ حضرت مهدي ( عج ) : فاصله ي شيعيان از ما " به اندازه گناهانشان " است راستي فاصله تو با امام زمانت چقدره ؟! 💜💙💚💛🧡❤️💜💙💚💛🧡❤️ http://eitaa.com/joinchat/590872596C9c436fad07