eitaa logo
أین بقیة الله...
141 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
417 ویدیو
18 فایل
سلام بر #صاحب_اختیارمان اینجا پایگاه مجازی #امام_زمان_عج است با #صلوات وارد شوید... #کپی برداری به هر نحوی #جایز است. کانال دوم ما مشاوره آنلاین @Hamdeli_313 #خادم کانال @Shahidane ارسال به ناشناس👇 https://harfeto.timefriend.net/16154425941110
مشاهده در ایتا
دانلود
002.Baqara\02.Baqara.155.mp3
2.11M
🥀🕊🌹💐🌹🕊🥀 🌺 🌴 تفسیر قطره ای🌴 💐 💐 استاد گرانقدر حجت الاسلام و المسلمین 🌸 🌸 🎋🎋 🍀 🍀 @Yaran_Emam_Mahdi_313 🥀🕊🌹💐🌹🕊🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 🌷 ⚡️منتقم امام حسین (علیه السّلام).. @Yaran_Emam_Mahdi_313
بخوانید و نشر دهید 👇 امسال قرار شده رو تغییر نیت در ماه محرم کار کنیم ... یعنی چی ؟ یعنی نیت کنیم هر عملی ، هر خدمتی ، هر حرکتی در عزاداری سیدالشهدا نذر ظهور امام زمان ... میخوای تو ماه محرم ، غذای نذری آماده کنی ، اول نیت کن این غذا نذر ظهور امام زمان آماده میشه ، بعد روی درب نذری یه کاغذ بزن که این غذا به نیت تعجیل در فرج مولا آماده شده با ذکر یک صلوات میل شود ....‌ سخت نیست ... ساده ترین قدم ... همین تغییر نیت توعه ، همین زمینه ساز ظهوره ‌... میتونی نیت زیارت عاشوراهایی که تو ماه محرم میخونی رو نذر ظهور کنی ؟ میتونی به عشق امام حسین از حاجت دل خودت بگذری و بگی امسال نیتم برای فرزند حسین ؟ میخوای گوسفند قربونی کنی ؟ خب تو که این همه هزینه کردی ، یه نیت به کارت اضافه کن ... این گوسفند رو قربونی میکنم نذر ظهور ... ماه محرم ، خیلیا دوس دارن درب خونه شون پرچم بزنن ، این خانه عزادار حسین است ... میتونی چندتا پرچم بخری و به چند نفر بگی این پرچم هارو نذر ظهور خریدم ، شما سر در منزلتون نصب می کنید ؟ یادت نره تمام عزاداری هات رو نذر ظهور کنی ، قطره قطره اشکات رو به امام زمانت هدیه کن ... همونجایی که قلبت درد گرفت ، اشکت سرازیر شد ، برای غربت فرزند حسین بگو اللهم عجل لولیک الفرج .... تو همون حال و هوای اشک ، برای مولات دعا کن .... اگه تو هیئت چایی می ریزی ، بگو یا امام حسین دلی اومدم چایی بریزم که هدیه کنم برای ظهور فرزندت ... میخوای بری هیئت ؟ از همون لحظه ای که کفش هاتو میپوشی ، بگو خدایا من چیزی ندارم جز قدم ، تو مسیر هیئت ، تو مسیر عزاداری امام حسین قدم برمیدارم ، نذر ظهور ... میگن هر عملی که به امام حسین وصل بشه ، امتیازش خاصه ... حالا که تو ماه محرم قراره یه قدم برداریم که عجیب خدا میخرتش ، چرا خرج ظهور نکنیم ؟ اگه اهلش هستی ، به مسئول هیئت بگو من امسال میخوام کفش هارو واکس بزنم نذر ظهور .... اگه تو مراسم عزاداری ، خادم هستی ، همون جارو زدن ، همون زیراندازی که روی زمین پهن میکنی تا مردم بیان بشینن ، همون جمع کردن زباله ها ، همون نایلونی که به مردم میدی تا کفش هاشونو بزارن ، همون دستمال کاغذی که پخش میکنی ، ببین همه رو نیت کن ، همه رو به بالاترین قیمت ازت میخرن .... بگو خدایا اینا کارایی که با دل ، با عشق به حسین انجام دادم ، همه رو بخر نذر ظهور .... دیگه ساده تر از این هست ؟ ماه محرم لباس مشکی میخوای بپوشی ؟ همین رو نیت کن برای ظهور ... رفتی هیئت ، رفتی مسجد ، هر جا که یه سخنران دیدی ، برو بگو ببخشید میشه امسال به مردم بگید نیت کنن عزاداریاشون نذر ظهور باشه ؟ میشه پنج دقیقه با مردم تو این زمینه حرف بزنید ؟ تو فضای مجازی ، ده تا مخاطب داری ، صدتا مخاطب داری ؟ بیشتر ؟ طبق همین حرفا روزی یه استوری بزار نذر ظهور .... من ، تو ، همه باهم باید یک دل و یک نیت بشیم .... باید به همه بگیم تا باهم قشنگ ترین اتفاق رو رقم بزنیم .... اگه در حد آماده کردن یه عکس نوشته مهارت داری ، یه پروفایل برای خودت آماده کن ... برای تولد دوست و خواهر و ... کلی طرح میزنیم ، حالا به عشق امام حسین برای غربت فرزندش طرح میزنیم که امسال نیت عزاداریا نذر ظهور .... الان میگی من ماه محرم جایی نمیرم ، فقط تو خونه هستم ... من چیکار کنم ؟ تو همون خونه از اول صبح نیت کن ، خدایا خادمی امام حسین تو هیئت رزقم نشد ، اما میخوام تو این خونه خادم الحسین باشم ... هر کاری که تو خونه انجام میدم از غذا پختن تا نگهداری بچه و .... همه اش به عشق امام حسین برای فرزند حسین ... حتی اگه به خاطر کرونا تو مراسم عزاداریا شرکت نمی کنید ، یه مداحی پنج دقیقه ای هر شب گوش کنید ... همون پنج دقیقه ارزش داره ... همونو هدیه کنید نذر ظهور ... سخت نیس ، فقط باید بخوای ... از اون دسته از افرادی نباشیم که برای امام حسین اشک میریزیم اما بیخیال فرزند حسین زندگی می کنیم .... ببین چجوریه که خود امام حسین گفته : «مهدى ما مظلوم است، بیش از آنچه نوشته و گفته شده باید درباره‏ اش نوشت و گفت.» @Yaran_Emam_Mahdi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽؛ 💎 💠این بار به عشق مولا صاحب الامر و الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و برای رضای خدا 🔰🔰 @Yaran_Emam_Mahdi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
002.Baqara\02.Baqara.155-156.mp3
1.92M
🥀🕊🌹💐🌹🕊🥀 🌺 🌴 تفسیر قطره ای🌴 💐 💐 استاد گرانقدر حجت الاسلام و المسلمین 🌸 🌸 🎋🎋 🍀 🍀 @Yaran_Emam_Mahdi_313 🥀🕊🌹💐🌹🕊🥀
السلام علیک یا صاحب الزمان 🔴 لباسی از نور بر تن امام زمان علیه‌السلام... 🌕 آقا امام رضا علیه‌السلام فرمودند:   «عَلَیهِ جُيُوبُ اَلنُّورِ يَتَوَقَّدُ مِنْ شُعَاعِ ضِيَاءِ اَلْقُدْسِ» و بر تن او (مهدی علیه‌السلام) لباس‌هایی از نور می‌باشد که از پرتو قدس روشنایی می گیرد. 📗الغيبة (للنعمانی)، ج ۱، ص ۱۸۰ 📗کمال الدين، ج ۲، ص ۳۷۰ 📗الإمامة و التبصرة ج ۱، ص ۱۱۴ @Yaran_Emam_Mahdi_313
شرح غم هجران.mp3
6.23M
🔰 مناجات با حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🎙 آقای هادی غلامی @Yaran_Emam_Mahdi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اینومیزارم اگه قبل محرم نیتی داریم ازالان شروع کنیم بسم الله... نقل میکرد: این قدر وضع مالیم به هم خورد که به زنم گفتم:زن بردار بریم نجف،الان عزادارا میان خونمون شلوغ میشه آه در بساط نداریم.😭  زنم بهم گفت: مرد حسابی ، تو تاجر این شهری، با این همه دبدبه و کبکبه، شب اول محرمی همه از نجف بلند میشن میان کربلا، ما از کربلا بلندشبم بریم نجف، بابا پول نداریم نمردیم که، خدا هست، امام حسین هست، درس میشه. بهش گفتم: زن اگه امام حسینم بخواست کاری بکنه تا الان کرده بود 😭 😭 😭 😭 😭 😭  میگفت: هرچی به زنم گفتم بیا بریم توجه نکرد و حرف خودشو زد، فقط برای آخرین بار رفتم باهاش اتمام حجت کنم. گفتم: زن اگه نیای بریم میانا، آبرومون میره ها. بازم گوش نکرد و کار خودشو کرد. همینجوری که استرس داشتم و نمیتونستم یه جا بند بشم و هی خودمو میخوردم: دیدم عصر شده، یه دفعه اولین دسته ی عزاداری آقا ابی عبدالله وارد خونه شدن. رفتم پیش زنم، با عصبانیت بهش گفتم: دیدی اومدن، دیدی آبرومون رفت، حالا خوبت شد؟ آبرومونو بردی حالا برو جواب بده... بازم کار خودشو میکرد و به من توجهی نمیکرد. تو همین لحظه دومین دسته اومدن، سومین دسته، چهارمین دسته، هی دسته های عزاداری امام حسین وارد خونه میشدن و هی من نگران تر... اذان مغرب شد... وایسادن نماز خوندن... عشا رو که خوندن رفتم گفتم: ما امشب چیزی نپختیم، یه چیز ساده ای میل کنید مث نون و پنیرو هندونه ایشالله از فردا شروع میکنیم... 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭  میگفت: شام خودن و رفتن حرم زیارت، نصف شب شد خوابیدن، تا خوابشون برد بلند شدم قبامو پوشیدم، عبامو انداختم، عرق چینمو سرکردم و نعلینمو پا. شال و کلا کردم برم نجف. رفتم به زنم گفتم: زن این تو و این عزادارا و این امام حسین... من دیگه تحمل موندن و آبروریزی ندارم... میرم نجف و تو کربلا نمیمونم... فقط تو کربلا یه کار دارم! زنم گفت: چی کار؟ گفتم: الان میرم بین الحرمین، حرم حسینم نمیرم ، میرم حرم عباس... به عباس میگم: برو به این داداشت بگو خیلی مشتی هستی، خیلی با مرامی، خوب آبروی این چن سالمونو حفظ کردی... 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭  هرچی زنم گفت: بمون نرو... منو تنها نزار. محل نذاشتم و از خونه زدم بیرون اومدم تو کوچه، باید دست راست برم حرم حسین گفتم نمیرم قهرم، پیچیدم برم حرم عباس تو راهم دیدم یه حجره بازه... (قدیما تو بین الحرمین عرب ها حجره و دکان کاسبی داشتن) خیلی تعجب کردم، گفتم: ساعت از نصف شبم گذشته، چطور میشه یه حجره باز باشه. تو دلم گفتم این دیگه کیه که تا این موقع شب ول نکرده کاسبی رو؟! کنجکاو شدم بینم کیه.رفتم جلو دیدم آ سید حسینه... آسید حسین استادم بوده و من اینجا تو همین حجره شاگردیه همین آسید حسینو میکردم... خیلی خوشحال شدم.رفتم جلو آسید حسین سلام علیکم جوابمو داد سلام علیکم. گفتم : آسید حسین چی شده تا این موقع حجره موندی؟ بهم گفت: این چیزارو ول کن، روضه نداری امسال؟! اشک تو چشام جمع شد و گفتم آسید حسین تو که وضع مارو میدونی تو کربلا ورشکست شدم یکی نیست حتی یه پول سیاهی برای روضه ی امام حسین بهم بده آسید حسین یه نگاهی بهم بهم انداخت گفت: چی میخوای؟ گفتم: چیو چی میخوام؟ گفت:برای روضت چی لازمته؟ گفتم:برنج میخوام،شکر میخوام، چایی میخوام، گوشت میخوام، هیزم میخوام، سیب زمینی میخوام، پیاز میخوام.فلان و فلان و فلان میخوام ... بهم گفت: بیا بردار برو  گفتم: چیو بردارم برم؟ گفت:همینایی که الان گفتی هرچه قدر میخوای ببر، نگاه کردم تو دکانش دیدم پر از همه چیزاییه که میخوام... گفتم: من پول ندارم آسید حسین گفت: کی پول خواست از تو؟ سرم داد کشید مث همون روزای استادو شاگردی: بیا هرچی میخوای بار گاری کن بردار برو همه چیو بار گاری زدیم تموم شد گفتم: آ سید حسین، ممنونتم کمکم کردی نزاشتی آبروم بره... ولی من این همه بارو چطوری ببرم؟ اومد جلو تکیه داد به زنجیر آویزونه دم حجرش روشو کرد طرف حرم حسین صدا زد:عباس،اکبر،قاسم،عون،جعفر بیاین این بارارو ببرید تو دلم گفتم: نگاه آسید حسین چقدر شاگرد گرفته، من یکی بودم شاگردشا... تا این موقعم بیدارن شاگرداش... خواستم برم خونه بهم گفت وایسا کارت دارم رفت از ته حجرش یه چیزی بیاره وقتی اومد دیدم دوتا شمعدونی خوشگل سبز رنگ گذاشت به دستم گفت اینم هدیه ی مادرم فاطمه، برو یه گوشه از روضتو روشن کن. نفهمیدم منظورش از مادرش فاطمه چیه؟ 😭 😭 😭 😭 😭 😭  اینقد خوشحال بودم که گفتم حالا که که کارمون درست شد برم حرم آقا از آقا معذرت خواهی کنم... بگیم آقا غلط کردیم نفهمیدیم. ببخشید، اما این دوتا شمعدونی تو دستام بود اذیتم میکرد.گفتم: میرم اینارو میدم به خانمم و بهشم میگم کارمون جورشده و برمیگردم حرم. رسیدم سرکوچه دیدم گاری با بار جلو در گذاشته و زنم داره دورش میگرده و بال بال میزنه 👇👇👇 @Yaran_Emam_Mahdi_313