أین بقیة الله...
👆👆👆 #دولت_کریمه_ی_امام_زمان_عج ☘11- کینه از دل مردم برود و دلها با هم مهربان گردد. ☘12- رحمت خداون
👆👆👆
#دولت_کریمه_ی_امام_زمان_عج
☘16- تمام مرزها برداشته شده و همه ی کره زمين تحت يک #حکومت خواهد بود.
☘17- گروهی از مومنین زنده شده و برای یاری امام به دنیا بر میگردند.
☘18- هر مرد #مومن از شير دليرتر و از نيزه کاری تر می شود
☘19-فرشتگان #خادمان مردم خواهند بود.
☘20-مردم با #طی_السماء به دورترین نقاط عالم خواهند توانست مسافرت کرده و تفرج کنند و با #طی_الارض روی زمین در یک چشم بر هم زدنی طولانی ترین راهها را طی خواهند کرد.
☘21-شیطان گردن زده خواهد شد (به قولی)
📚کتاب مکیال المکارم بر اساس احادیث اهل بیت (علیه السلام)
#پایان
🌾💥🌾💥🌾💥🌾
@yaran_mahdi_313
🌾💥🌾💥🌾💥🌾
5d2fe9205a5cc38cea7966e3_-7861898119758569636.mp3
1.5M
🎙#صوت_مهدوی
❇️ #چرا_غیبت_امام_زمان_عج
#برای_ما_عادی_شده❓
سخنرانی_بسیار_شنیدنی👌
👤 استاد #عالی
🌾💥🌾💥🌾💥🌾
@yaran_mahdi_313
🌾💥🌾💥🌾💥🌾
#تشرف_یافتگان
#آقا [آیت الله العظمی بهجت] فرمودند:
در تهران استاد روحانیی بود که #لُمعَتین را تدریس می کرد، مطلع شد
که گاهی از یکی از #طلاب و شاگردانش که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً خارق العاده دیده و شنیده می شود.
روزی چاقوی استاد (در زمان گذشته وسیله نوشتن #قلم نی بود، و نویسندگان چاقوی کوچک ظریفی برای درست کردن #قلم به همراه داشتند ) که خیلی به آن علاقه داشت، گم می شود و وی هر چه می گردد آن را پیدا نمی کند و به تصور آنکه بچه هایش برداشته
و از بین برده اند نسبت به بچه ها و خانواده عصبانی می شود،
مدتی بدین منوال می گذرد و چاقو پیدا نمی شود.
و عصبانیت #آقا نیز تمام نمی شود.
روزی آن #شاگرد بعد از درس ابتداءً به استاد می گوید:
«آقا، چاقویتان را در جیب جلیقه کهنه خود گذاشته اید و فراموش کرده اید، بچه ها چه گناهی دارند.»
#آقا یادش می آید و تعجب می کند که آن #طلبه چگونه از آن #اطلاع داشته است‼️
👇👇👇
👆👆👆
از اینجا دیگر #یقین می کند که او با (اولیای خدا) سر و کار دارد،
روزی به او می گوید: بعد از #درس با شما کاری دارم.
چون خلوت می شود می گوید: آقای عزیز، مسلم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت #آقا_امام_زمان(عج) مشرف می شوید⁉️
#استاد اصرار می کند و شاگرد ناچار می شود جریان تشرف خود خدمت آقا را به او بگوید.
#استاد می گوید: عزیزم، این بار وقتی مشرف شدید، #سلام بنده را برسانید و بگویید: اگر صلاح می دانند چند دقیقه ای اجازه #تشرف به حقیر بدهند.
مدتی می گذرد و آقای #طلبه چیزی نمی گوید و آقای #استاد هم از ترس اینکه نکند جواب، منفی باشد جرأت نمی کند از او سؤال کند ولی به جهت طولانی شدن مدت، صبر آقا تمام میشود
و روزی به وی می گوید: آقای عزیز، از عرض پیام من #خبری نشد؟
می بیند که وی ( به اصطلاح ) این پا و آن پا می کند.
#آقا می گوید: عزیزم، خجالت نکش آنچه فرموده اند به #حقیر بگویید چون شما قاصد پیام بودی
( و ما علی الرسول إلا البلاغ المبین)
آن #طلبه با نهایت ناراحتی می گوید #آقا فرمود:
لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقت ملاقات بدهیم، شما #تهذیب_نفس کنید من خودم نزد شما می آیم...
#پایان
🌾💥🌾💥🌾💥🌾
@yaran_mahdi_313
🌾💥🌾💥🌾💥🌾