در پسِ کدام آه بلند
به گِل نشسته ای
که تمام جاده ها بی سر انجام است و
تمام آبها بیکران
در این هلهله زائران مست
پناه بر اولین ناخدای هوشیار
جان به راه میدهم تا
به تو رساندم
#امیرعلی_قربانی
🌴💙🌴
حرف بسیار است اما اهل گفتن نیستم!
با دلم درگیرم... آری! با تو دشمن نیستم!
ساده میگویم... تو را اینروزها گم کردهام!
چند روزی میشود در قید بودن نیستم!
این که از او مینویسم در غزلهایم تویی!
آن که از او مینویسی همچنان من نیستم!
روح بیآلایشم را چشمهایت حس نکرد!
هیچگاه این را نفهمیدی فقط تن نیستم!
حرفهایم را سکوتم میزند این روزها!
شاعر این بیتهای نیمهجان من نیست...
#لاادری
🌴💙🌴
من بودم و دل بود و کناری و فراغی
این عشق کجا بود که ناگه به میان جَست؟
#وحشی_بافقی
🌴💙🌴
مانده ام چشم به راهت دل و دینم نگران
در دلم ابـر سیاه است و نـگاهم باران
ایسـتادم لـــبه ے بام پریـــشانی خویش
به زمین خوردم از آشــوب نگاه دگران...
#مهدی_آسترکی
🌴💙🌴
عشق ها دام اند و
دل ها صید و گیسوها کمند
بگذر و بگذار،
دل در هرچه می بینی مبند
#فاضلنظری
🌴💙🌴
آی مردم، همه ی درد ِمن این است: دلش
با همه خلق جهان ساخته الّا دل من!
#علیرضا_قنبری
او مای گاد🤦♂
🌴💙🌴
نام بلندمرتبهاش صدرِ نامها
نام علیست علت حُسنِ خِتامها
#نوید_نیّری
#یاعلی🌴💙🌴
آوارهی عالمیم و گمگشتهی راه
طوفان زدهایم،غرق مردابِ گناه
یک روز ولی دوباره برمیگردیم
جز خانهی مادری نداریم پناه
#نوید_نیّری 🌴💙🌴
#یا_زهرا
من تاج نمیخواهم،من تخت نمیخواهم
در خدمتت افتاده،بر روی زمین خواهم
آن یار نکوی من،بگرفت گلوی من
گفتا که چه میخواهی؟
گفتم که همین خواهم
#مولانا
🌴💙🌴
#یـا_حیـدر_کـرار
ایـن پرچـم شیعہ اسـت کہ بـر قلہ ی دنیـاست
هـر کـس ز علی دم بـزنـد همـوطن ماسـت
🌴💙🌴
دلی یا دلبری، یا جان و یا جانان، نمیدانم
همه هستی تویی، فیالجمله، این و آن نمیدانم
عراقی
من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه
چه کرد با دل من آن نگاه شـیرین، آه
فریدون مشیری
طبیب من تویی، مشکل توانم
که درد خویش پنهان دارم از تو
مرا گر باز پرسی جای آنست
که مدتهاست تا بیمارم از تو
اوحد مراغه ای
دو روزی با غم و رنج حوادث صبر کن بیدل
جهان آخر چو اشک از دیدهات یکبار میافتد
#بیدلدهلوی
🌴💙🌴
قدرت تحمل هر کس را
از میزان سکوتش بسنجید...
آنان که هیاهو میکنند؛
بار هیچ چیزی را
به روی شانههای خود
تحمل نمیکنند..!
#احمدشاملو
🌴💙🌴
پرپر کردم گل باغ غرورم را
تا در دستان تو باشد دل تنها
چنان کشتی دل غرق نگاهت شد
که رفت از یاد من غم های این دنیا
صبح ، خورشيد آمد ؛
دفتر مشق شبم را خط زد ...
میروم دفتر پاک نويسی بخَرم ...
زندگی را بايد
از سَرِ سطر نوشت ...
#قيصر_امين_پور
چنان دل بسته ام کردی
که با چشم خودم دیدم
خودم میرفتم اما
سایه ام با من نمی آمد
بامن نمیاید نمی اید