کافه شعر و ادب
تازه مےخواست دلم سرخوش مبعث گردد خبــر آمد کہ حســین بن علے راهے شد... #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
عید مبعث شد و باز این دل من بیتاب است
آری انگار «شروع» «سفر» #ارباب است...
🌴💙🌴
#یوسف_زهرا اگر در هجرت است...
از گناه ماست گر در غیبت است...
ای بشر #مهدی ات را درک کن...
هر چه آقا خوش ندارد ترک کن...
🌴💙🌴
♥️
فقط این بار میپرسم ، جوابش را نمیدانم
« تو را من چشم در راهم » ، چرا آخر نمی آیی؟
#سید_قاسم_نظام
🌴💙🌴
◽️ هر سیه چشمی چو آهو کِی کند ما را شکار؟
چشم لیلی دیده ی ما را غرور دیگرست
صائب تبریزی
🌴💙🌴
◽️ ﺑـــﺮ ﺑﺨﺎﺭِ ﭘﻨﺠـﺮﻩ ﯾﮏ ﺷﺐ ﻧﻮﺷﺘﯽ
"ﻋﺎﺷﻘـــﻢ"
ﺧﻮﻥ شد ﺍﻧﮕﺸﺘﻢ ﺑﺮ ﺁﺟﺮ ﺣﮏ ﮐﻨﻢ
"ﻣﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ"
حامد عسکری
🌴💙🌴
◽️ مارا چه ساده سکه ی یک پول می کنی
این روزها که ناز تو را خوب می خرند
جواد منفرد
🌴💙🌴
🌴💙🌴
هر چه به عالم بود اگر به کف آرید
هیچ ندارید اگر که
عشق ندارید
فريدون مشيری
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
اشتیاقی است که پروردگار
به موجودات زنده می بخشد
تا با آن ممکن سازد
آنچه را که برای دیگران ناممکن است.
"شیخ بهایی"
🌴💙🌴
◽️ زندگانی به من آموخت که این آدم ها
حسشان گردش فصل است و زمستان دارد
مینا فتحی
🌴💙🌴
◽️ این گونه که صدا میزنی مرا
درخت پیر حیاط را هم صدا کن
شکوفه میدهد میدانم..
حسن آذری
🌴💙🌴
◽️ دلِ خود چون به سرِ زلف تو دیدم گفتم
ای خوش آن دم که پریشان به پریشان برسد
طالب آملی
🌴💙🌴
◽️ مثل این گل آخرش یک روز پرپر می شوم
دوستم دارد ؟ ندارد ؟ نه نمی دانم چرا
سیده تکتم حسینی
🌴💙🌴
◽️ بعد از این در دل من، شوق رهایی هم نیست
این هم از عاقبت از قفس آزاد شدن
فاضل نظری
🌴💙🌴
◽️ یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشمها بیشتر از حنجرهها میفهمند
کاظم بهمنی🌴💙🌴
◽️ از گلشن پر خیر نگاه تو چه چینم
دل چیدی
و جان چیدی
و دنیای مرا هم
هما کشتگر
🌴💙🌴