عمر که بی عشق رفت هیچ حسابش مگیر...❤️ #مولانا 🌴🕯🌴

پروانه را شکایتی از جور شمع نیست عمریست در هوای تو می‌سوزم و خوشم شهریار

حیدر حیرونت عالم گریونت تنها شدم زهرا جونم قربونت حاج محمود کریمی 🌴🕯🌴

هرکه شد گمنام تر زهرا(س) خریدارش شود بر در این خانه از نام و نشان باید گذشت... 🌴🕯🌴

حالِ‌من سخت خراب است،خودت کاری‌کن غرقِ دنیا شدم ای عشق،مرا یاری کن ما در این دایره هیچیم،تو امّا همه‌ای کوثری،طاهره‌ای،حانیه‌ای،فاطمه‌ای #نوید_نیّری #یازهراء_اغیثینی 🌴🕯🌴

🌴🕯🌴

گفتمش از غربت و مظلومی و محنت بکش فکر کرد و چهار قبر خاکی از طه کشید 🌴🕯🌴

گفتمش سختی و درد و آه گشته حاصلم گریه کرد،آهی کشید و زینب کبری کشید 🌴🕯🌴

گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق عکس مهدی را کشید و به چه بس زیبا کشید 🌴🕯🌴

گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حسین گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید! 🌴🕯🌴

منم زینب که بی دلدار مانده ست به قلبم خون به چشمم خار مانده است نگاهم خیره میماند همیشه به آن خونی که به #دیوار مانده است #ایام_فاطمیه🥀 #شهادت_حضرت_زهرا_س🥀

حاج مهدی رسولی

روضه‌ای جانسوز از حضرت فاطمه سلام الله علیها و امام علی علیه‌ السلام در مسجد مدینه با نوای حاج اقا حاتم پوری کرمانی

دوستان عزیز سلام صبحتون بخیر

ز تو هیچ کم نگردد که ز راهِ دلنوازی نظری کنی به عاشق نه همیشه گاهگاهی

🕊 ای تـاج سـر 🖤 عـالم و آدم زهـرا 🕊 از کودکی‌ام 🖤 دل به تو دادم زهـرا 🕊 آن روز که 🖤من هستم و تاریکی قبـر 🕊جـان حسنت 🖤 برس به دادم زهـرا 🏴 شهادت بانوی دو عالم، فاطمه(س)تسلیت باد.🏴

ای نور دل و دیده و جانم چونی وی آرزوی هر دو جهانم چونی من بی‌لب لعل تو چنانم که مپرس تو بی‌رخ زرد من ندانم چونی مولانا

ما را مگو حكايت شادی؛ كه تا به حشر ماييم و سينه ای كه در آن ماجرای توست 

یا زهرا

همسایه‌ها به مجلسِ ختمت نیامدند من بودمُ همین دو سه تا بچه‌هایِ تو صلی الله علیک یا مولاتنا یا فاطمه الزهرا 🌴🥀🌴

...شب بود بعد از شام برگشتم به خانه دیدم که بعد از قرنها در داشت می سوخت ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود، حیدر داشت میسوخت 😭😭😭 🌴🏴🌴 حتما ببینید . #فاطمیه

مادرم زهـــرا نوکر زهرا شدم دنیا به نامم گشته است نام پاک فاطمه ذکر سلامم گشــــته است من نمیدانم چه رازی دارد این نام عجــیب گفتن یا فاطمه تــکه کلامم گشتـه است حرمش گوشه قلب من و توست 🌴🥀🌴

دیگر بعید است این نفس بالا بیاید باید برای یاری‌اش اسما بیاید شب بود و باران بود و آب از چاه برداشت تا که برای شستن دریا بیاید این مرد خیبر مردِ خندق بود اما باید برایِ غسلِ او زهرا بیاید 🌴🥀🌴

🌴🥀🌴 دستش به پهلو خورد زخمِ میخ را گفت دیدی نشد تا محسنم دنیا بیاید چشمش سیاهی رفت از بازوی خُردش باید بماند تا که حالش جا بیاد پشتِ سرِ هم شستنش را قطع می‌کرد اما نشد تا بند این خونها بیاید از بس حسن در آستین دندان فشرده باید به دادِ حالِ او بابا بیاید 🌴🥀🌴

وقتی حسین اُفتاد بر این سینه باید دستِ شکسته از کفن بالا بیاید می‌گیرد از دوشِ ابوذر دوشِ سلمان دنبال این تابوت آقا تا بیاد تازه زمانِ شستنِ دیوار و در بود ای کاش می‌شد زودتر فردا بیاید 🌴🥀🌴