May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الان ای چاه یارم را گرفتند
گلم باغم،بهارم را گرفتن
به که گویم که با ضرب غلافی
همه دار و ندارم را گرفتن
🌴🏴🌴
خاک عالم بر سر اهل مدینه تا ابد
فاطمه در میزند اما جوابش میکنند
هرچه مردم کینه از حیدر به دل اندوختند
بیهوا با فاطمه یکجا حسابش میکنند
🌴🕯🌴
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی به امید تو
گر فاطمه مذهبى بگو یا زهرا
دلداده یاس اطهرى بسم الله
گر اهل ولایتى نجف مى خواهى!
مشتاق جمال حیدرى بسم الله
با كثرت تیره روحى و خسته دلى
گر عاشق روى دلبرى بسم الله
همراه خود اى مسافر كرب و بلا
ما را ز چه رو نمى برى بسم الله
در محضر ارباب محبت، مهدى
خواهى بزنى بال و پرى بسم الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قاصدک،شعر مرا از بر کن برو آن گوشه باغ
سمت آن نرگس مست
و بخوان در گوشش و بگو باور کن
یک نفر یاد تو را دمی از دل نبرد
#مهدی_اخوان_ثالث
🌴🕯🌴
صبح
عاشقانهایست برای چشمانت
آنگاه که آفتاب
غزل واره های عشق را
در نگاهت تداعی میکند..
#مریم_پورقلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی حرم نیست کسی که
حرمش سینه ماست...
🌴🕯🌴
جهان به مجلس مستان بیخرد ماند
که در شکنجه بود هرکسی که هشیار است
#صائب_تبریزی
#سردار_دلها
🌴🕯🌴
.
نگارینا! دل و جانم تو داری
همه پیدا و پنهانم تو داری
نمیدانم که این درد از که دارم
ولی دانم که درمانم تو داری
باباطاهر
گفتند گریه کم کن، خشکیده اشکِ چشمت
گفتم نمانده اشکی، خون گریه میکنم من
#نگین_نقیبی
🌴🕯🌴
May 11
خدا ذلیل کند این دل هوایی را
مرا به دست تو داد و خودش کنار کشید...
#محمد_سهرابی
1_2464292505.mp3
3.53M
شبان آهسته میگرم که شاید کم شود دردم
تحمل میرود اما شب غم سرنمیآید....
🌴🕯🌴
بر من ببخش، گاه چنان دوست دارمت
کز یـاد می برم کـه مرا برده ای ز یاد!
فاضل_نظری
ماجرای ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ حضرت حافظ
ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺣﺎﻓﻆ از دنیا میرود ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﺎﺯار ﺑﻪ ﻓﺘﻮﺍﯼ ﻣﻔﺘﯽ ﺷﻬﺮ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ میریزند ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺩﻓﻦ ﺟﺴﺪ ﺷﺎﻋﺮ ﺩﺭ ﻣﺼﻼﯼ ﺷﻬﺮ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، به این ﺩﻟﯿﻞ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺷﺮﺍﺏﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺑﯽﺩﯾﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻦ ﺷﻮﺩ!
ﻓﺮﻫﯿﺨﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ برمیخیزند. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﮕﻮ ﻣﮕﻮ ﻭ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ ﺯﯾﺎﺩ، ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ میدهد ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺎﻝ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ
ﮐﺘﺎﺏ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﮐﻮﺩﮐﯽ میدهند
ﻭ ﺍﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ میکند ﻭ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ میشود:
ﻋﯿﺐ ﺭﻧﺪﺍﻥ ﻣﮑﻦ ﺍﯼ ﺯﺍﻫﺪ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﺳﺮﺷﺖ
ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﮔﺮﺍﻥ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﻮﺷﺖ
ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﮑﻢ ﻭ ﮔﺮ ﺑﺪ ﺗﻮ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺵ
ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﺩِﺭﻭَﺩ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﮐﺸﺖ
ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻃﺎﻟﺐ ﯾﺎﺭﻧﺪ ﭼﻪ ﻫﺸﯿﺎﺭ ﻭ ﭼﻪ ﻣﺴﺖ
ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﭼﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﭼﻪ ﮐﻨﺸﺖ
ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺣﯿﺮﺕ ﺯﺩﻩ میشوند ﻭ ﺳﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﯾﺮ میافکنند. ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺩﻓﻦ پیکر حافظ انجام میشود ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺎﻓﻆ ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻐﯿﺐ ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﺷﺪ
به هر دلبستنم عمری پشیمانی بدهکارم
نباید دل به هر کس بست اما دوستت دارم
شبتون سرشار از،عشق حقیقی