گریه اگر کنم همی، بهر تو گریه می کنم ور نه ز دیده ام عبث، اشک رها نمی شود گرد حرم دویده ام، صفا و مروه دیده ام هیچ کجا برای من، کرب و بلا نمی شود ای بدن تو غرق خون، وی سر و روت لاله گون با چه خضاب کرده ای؟ خون که حنا نمی شود 🌴🕯🌴

کی شود در ندبه های جمعه پیدایت کنم گوشه ای تنهانشینم تا تماشایت کنم مینویسم روی هرگل نام زیبای تورا تاکه شاید این جمعہ ملاقاتت کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #لاادری 🌴🕯🌴

🌴🕯🌴يا صاحب الزمان عج من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم! همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم و فرزند من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم! همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم! سحر شد آمده خورشید اما آسمان ابریست من از بی مهری این ابرهای تار میترسم! تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم از آن روزی که این منصب کنم انکار میترسم! طبیبم داده پیغامم بیا دارویت آماده است از آن شرمی که دارم از رخ عطار میترسم! شنیدم روز وشب از دیده ات خون جگر ریزد من از بیماری آن دیده خونبار میترسم! به وقت ترس و تنهایی، تو هستی تکیه گاه من مرا تنها میان قبر خود نگذار، میترسم! دلت بشکسته از من، لکن ای دلدار رحمی کن که از نفرین و عاق والدین بسیار میترسم! هزاران بار من رفتم،ولي شرمنده برگشتم ز هجرانت نترسیدم ولی این بار میترسم! #لاادری اللهم عجل لوليک الفرج 🌴🕯🌴

از خواب چو برخیزم اول تو به یاد آیی مولانا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌴🕯🌴

بسم الله الرحمن الرحیم بنام خدا وند بخشنده مهربان دوستان عزیز گرامی کانال سلام صبحتون بخیر توبه کردم که قلم دست نگیرم اما هاتفی گفت که این بیت شنیدن دارد وخدا خواست ڪه یعقوب نبیند یک عمر شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد شهریار ‌ ‌‌‌🌴🕯🌴

صبح جمعتون بخیر الهی روز تعطیلی خوبی داشته باشید

گوشه گیری را به چشم خلق شیرین کرده است خال مشکینی که در کنج دهان یار ماست صائب تبریزی

ياد آن شاعر دلداده به خیر که دمادم میگفت: خبر آمد خبری در راه است سرخوش آن دل که از آن آگاه است ولی ای کاش خبر می آمد که خدا مى خواهد پرده از غیبت #مهدی زمان بر دارد پرده از روزنه ی عشق وامید پرده از راز نهان بردارد کاش روزی خبرآید که تسلای دل‌خلق خدا از فراسوی افق می آید مهدی، آن یوسف گم گشته‌ی زهرا و على از شب هجر به کنعان دلم می اید 🌴💎🌹💎🌴

‌‌ در دلِ بینوایِ من عشقِ تو چنگ می‌زند شوق به اوج می‌رسد ، صبر فرود می‌کند. هوشنگ ابتهاج ‌