هر ڪه در بادیهٔ عشق تو سرگردان شد
همچو من در طلبت
بے سر و بے سامان شد
#عطار_نیشابوری
عجیب است که گاهی
رفتنِ یک نفر را
برای چند لحظه تماشا می کنی
و بعد از آن
یک عمر از تمام آمدن ها بیزار
می شوی..!
انگار بعضی ها
آنقدر قدرت دارند که میتوانند
با یک بار رفتنشان
تمام دنیا را
در چمدانی با خودشان ببرند ..
#علیرضا_اسفندیاری
🌴💙🌴
لاف رنجی را که من دیدم رفیقان می زنند
زخم بر تن می نشیند، جامه خونین میشود!
#سید_سعید_صاحب_علم
🌴💙🌴
خدا کند به کسی
چون خودت دچار شوی!
که بی قرار نباشد؛
که بی قــــرار شــــوی
سیدمحمد حسینی
🌴💙🌴
فال حافظ زدم آن رند غزل خوان میگفت
زندگی بی تــو محال است تو باید باشی...
#لاادری
اللهم عجل لولیک الفرج
🌴💙🌴
تمــام عمـــر مــن در راه آن دلبـــر هدر شد
بسوختم در فراقش تا که این دنیا به سر شد
همین که تو
هر صبح در خیالِ منی؛
حالِ هر روزِ من
خـوب است...
#لیلا_مقربی
#صبح_بخیر
نه گزیر است مرا از تو نه امکان گریز
چاره صبر است که هم دردی و هم درمانی
سعدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حک شده بر روی گردنبند زهـرا یا عـلی
حک شده بر ذوالفقار مرتضی یا فاطمه...
بس که حیدر فاطمه است و بس که زهرا حیدر است
در نـجـف چـیـزى نمی بیـنیـم الا فاطمه...
می رسد روزی امـیـری از تبار مـرتـضـی
می شـود آخـر شـعـار کـل دنـیا فاطـمـه...
🌴💙🌴
تا کسی رخ ننماید، نبرد دل ز کسی
دلبر ما دل ما برد و به ما رخ ننمود
#یا_صاحب_الزمان
🌴🕯🌴
برو زاهد چه ترسانی مرا از آتش دوزخ
منم پروانه عاشق که از آتش نپرهیزم
#سلمان_ساوجی
🌴💙🌴
زحمت كشيده اي
حضرت معشوق بي وفا
اين روزها به لطف شما سيرِ غصه ايم...!
#عليرضا_فراهاني
🌴💙🌴
کتابِ حافظم
از دستِ من کلافه شده ست؛
چقدر آمدنت را
چقدر فال زدم
#محمدرضا_برقعی
🌴💙🌴
سلام بزرگواران شعر شاعری صبح شنبه اول هفته بخیر
خوشا مرغی که در کنج قفس با یاد
صیادش
چنان خرسند بنشیند که پندارند آزادش
عاشق اصفهانی
رفتم به طبیب و گفتم از درد نهان
گفتا که ز غیر دوست بر بند زبان
گفتم که غذا گفت همین خون جگر
گفتم پرهیز گفت از هر دو جهان
ابوسعید ابوالخیر
🌴💙🌴
باز کن چشمت برویم ، آفتاب آورده ام
صبح را با یک بغل شعر و شراب آورده ام
تا شنیدم که تو پرسیدی زحال و روز من
این دلِ دیوانه را من در جواب آورده ام
تشنه جانم ،جرعه ای از خنده هایت خواستم
ای دریغا العطش را بر سراب آورده ام...!
شاعرم کردی تو با اعجازِ چشم ِ دلکَشَت
از غزلهای نگاهت صد کتاب آورده ام
من شدم تسلیم ِعشق و با دو پای خود کنون
تن به زندانت برای هر عذاب آورده ام
دستهایم خالی و در سینه دارم مهر تو
من برایت هدیه ای از عشقِ ناب آورده ام
#م_شیرانی(طلوع)
🌴💙🌴