eitaa logo
حرفای خودمونی
118 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
4.7هزار ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چو نه شادی و نه محنت به کسی می‌ماند به غمش هم‌نفسم تا نفسی می‌ماند
‌ سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات!
خوش به حالِ بوته‌ی یاسی که در ایوانِ توست می تواند هر زمان، دلتنگ شد، بویت کند...!
اگر روزم پریشان شد، فدای تاری از زلفش که هر شب با خیالش خواب‌های دیگری دارم!
من طاقت هجر تو ندارم با تو چه‌ کنم به‌جز مدارا
وعده دادی وقتِ جان دادن به بالینِ من آیی جانم از هجرت به لب آمد، نمی‌آیی؟ بمیرم؟
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
شمع وقتی داستانم را شنید آتش گرفت شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتی...
نامه بنویسم و خود از پی قاصد بروم آنقدر صبر ندارم که خبر گردد باز
°• عقل بیهوده سر طرح معما دارد بازی عشق مگر شاید و اما دارد..؟
دلتنگی، خیابانی ست پر از رفتِ بی آمد ...
تار های نفسم را به زمان میبافم که تو شاید برسی حیف که بی تاثیر است...