🔴رفع فیلتر واتساپ و گوگلپلی
♦️سومین جلسه شورای عالی فضای مجازی به ریاست رئیسجمهور و با حضور سران قوای مقننه و قضاییه و همچنین اعضای حقوقی و حقیقی شورای عالی فضای مجازی برگزار شد.
♦️در این جلسه، موضوع بازنگری در سیاستهای مسدودسازی، مجدد طرح و پس از ارائه نظرات دستگاهها، که پیشتر مورد بررسی قرار گرفته بود، در جلسه مطرح شد.
♦️پس از بحث و بررسی اعضا ضمن تاکید بر اهمیت حکمرانی قانونمند در فضای مجازی به رفع محدودیتهای دسترسی به برخی سکوهای پرکاربرد خارجی شامل واتساپ و گوگلپلی، با اجماع رای مثبت دادند.
♦️همچنین در این جلسه، اعضا بر حمایت از سکوهای داخلی تاکید کردند.
🇮🇷@TahaAmin313 دانشگاه پلیس
🎥فرزند اسماعیل هنیه: پدرم از واتساپ استفاده میکرد و مدام با ما در ارتباط بود و گروه خانوادگی هم داشتیم؛ به همین خاطر رهگیری او کار دشواری نبود!
#ترور⚡️
👈 جالب اینجاست که سه خبرگزاری که معتقد بودند واتساپ باعث ردیابی اسماعیل هنیه شده است...
هرسه حامی رفع فیلتر واتساپ...!!!!!
🎬 جهــــــــــــــادتبییــــــــــــــــــن
فضـــــــــــای مجازی📲
ســـــــــــــواد رســــــــــانه
هدایت شده از افسران جوان 🇵🇸🇮🇷
✅ یحیی سریع: حتی اگر بمب اتمی بر صنعا پایتخت یمن پرتاب شود، به حمایت از مردم فلسطین ادامه خواهیم داد.
@afsaran_javan_ir
هدایت شده از روابط عمومی دانشگاه جامع علوم انتظامی امین
♦️امروز مردم تهران این هوا را تنفس کردند!
#آلودگی_هوا
@amin_university
✍حاج قاسم سلیمانی افتخار می کنیم بی بی سکینه از ماست...
💢 گوشه ای از زندگی بی بی سکینه مادر سردار شهید علی شفیعی مظلوم ترین شهید گلزار شهدای کرمان
🔹سختی های زیادی کشیدم تا تنها فرزند پسرم را بزرگ کردم سه سال همسرم و دخترم در بستر بیماری بودند و من هم مرد خانه بودم و هم مادر خانواده و در این مدت سختی های زیادی را متحمل شدم.
🔸بچه ام به مدرسه می رفت و من هر صبح برای کار کردن بر سر کوره های آجر پزی می رفتم و غروبها در حالی که توان راه رفتن نداشتم به خانه باز می گشتم و گاها در راه از شدت خستگی مرگم را از خدا می خواستم.
🔹حتی در برخی از مواقع در زیر برف و باران گدایی می کردم ولی نمی گذاشتم بچه ام بداند که من کجا می روم و چه کار می کنم چون می گفتم غصه می خورد.
🔸پسرم علی آن روزها از من می پرسید مادر چرا پاهایت تاول زده می گفتم مادر چیزی نیست بر اثر سرما این جور شده است.
🔹آن روزها به خاطر شرایط سخت زندگی ما یک نان را که می گرفتیم تا سه روز از آن می خوردیم هیچ پولی نداشتیم با یک نان گذران می کردیم پسرم می گفت مادر خدا دارد ما را امتحان می کند.
🔸ما در یک خرابه زندگی می کردیم و پسرم تنها یک دست لباس داشت وقتی من آن لباس ها را می شستم او لباس دیگری برای پوشیدن نداشت و در سرما طاقت می آورد تا دوباره لباس هایش خشک شود و می پرسیدم مادر سردت هست می گفت نه مادر کدام سرما...
شهید#علی_شفیعی🕊🌹
📚 کتاب مثل علی ، مثل فاطمه