4_5917755164772533662.mp3
599.9K
🥀🥀💦💦@yazeynb💦💦🥀🥀
🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃
🎧شادروان حاج محمد باقر منصوری
🎙یری وار غمونده ناله ام...
⚫️روحش شاد و یادش همیشه زنده
زنده یاد حاج محمد باقر منصوری
5_6194762400537774535.mp3
2.37M
🥀🥀💦💦@yazeynb💦💦🥀🥀
🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃
زنده یاد حاج محمد باقر منصورے
سینه زنی
دییب اوخ سؤمشکیمه...
✍حاج محمد باقر منصوری
10.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀🥀💦💦@yazeynb💦💦🥀🥀
🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃
این دلقکِ منافقِ تروریست گفته بود امسال سال آخر هست، ولی ما باور نکرده بودیم؛ نگو به جای پایان ایران، مرگ خودش رو پیش بينی کرده بود... عذابش بیش باد
#مسعود_فرشچی
🥀🥀💦💦@yazeynb💦💦🥀🥀
🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃
🔴یکی از معجزات امام رضا ع که اخیرا اتفاق افتاده است:
یک عروس و دوماد تهرانی که تازه عروسی میکنن تصمیم میگیرن بنا به
اسرار آقا داماد بیان مشهد ولی عروس خانم با این شرط حاظر میشه بیاد
مشهد که فقط برن تفریح و دیدن طرقبه و شاندیز و اصلا داخل حرم نروند
و زیارت نکنند.
درست چند روزی هم که مشهد بودند رو با تفریح و بازار و خرید گذراندند تا اینکه روز آخر شد و چمدونهاشون رو
داخل ماشینشون گذاشتند و از هتل خارج شدند.وقتی به میدان پانزده خرداد یا به قول مشهدیها میدون ضد رسیدند آقا داماد وقتی گنبد و گلدسته آقا رو دید ماشین رو نگه داشت و سلامی به آقا داد و مشغول دعا بود که عروس
خانم هم دستشو از ماشین بیرون آورد به تمسخر گفت: امام رضا بای بای، خیلی مشهد خوش گذشت؛ بای بای
داماد ماشین رو روشن کرد
از مشهد خارج شدند.توی راه بودند که عروس خانم خوابش برد. تقریبا نزدیک ظهر بود و چند کیلومتری داشتند تا
برسند به نیشابور که ناگهان عروس گریه کنان از خواب پرید و زار زار گریه میکرد.از شوهرش پرسید که الان به کجا رسیدند؟
شوهرش هم جواب داد نزدیک نیشابور هستیم.
عروس هم در حالی که گریه میکرد و رنگ پریده گفت برگردیم مشهد
داماد هرچی اصرار کرد که چرا؟ ما صبح مشهد بودیم. واسه چی برگردیم عزیزم؟
عروس گفت فقط برگردیم مشهد
برگشتند به مشهد و وقتی رسیدند به نزدیک حرم؛ عروس اصرار کرد که برند حرم
داماد با ادب هم اطاعت کرد ولی با اصرار فراوان دلیل گریه و اصرار برگشتن و حرم رفتن رو از خانمش جویا شد که
عروس خانم اینطور جواب داد :
وقتی توی ماشین خواب بودم،خواب دیدم که توی حرم ،امام رضا ایستاده و یکی از خادمها هم داره اسامی زایرین
رو برایشان میخونند و امام رضا هم تایید میکنه و برای زوارش مهر تایید میزنن
تا اینکه امام رضا گفتند که پس چرا اسم این خانم(عروس) رو نخوندی؟ خادم هم جواب داد که آقا جان ایشان این
چند روزی که مشهد آمده بودند به زیارت شما نیامده و اعتنایی به حرم و زیارت شما نداشتند آقا.
امام رضا جواب داد که اسم ایشان رو هم توی لیست زایرین ما بنویسید. این خانم وقت رفتن و خروج از مشهد از من خداحافظی کردند و تشکر کردند؛ایشان هم زایر ما بودند.
🥀🥀💦💦@yazeynb💦💦🥀🥀
🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃
حضور باقری کنی در جلسه رئیسی و وزیرخارجه هند به شنیدهها راجع به وزیرخارجه شدنش قوت بخشید
انشاالله با انتصاب شایسته ایشون شاهد پایان دیپلماسی ذلت خواهیم بود
🥀🥀💦💦@yazeynb💦💦🥀🥀
🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃
🔴 مجلس کجایی؟!!
آقای قالیباف رئیس محترم و دیگر نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی ، شما را بخدا کاری کنید!
در این روزهایی که مشکلات مختلف مثل گرانی و بدتر از همه قطعی های مکرر برق و بی کفایتی مسئولین دولتی در مدیریت این مشکلات ، داد مردم را درآورده شماها کجا هستید؟!
استیضاح رئیس جمهور و وزیران بخورد توی سرمان. ما که تقریبا به یقین رسیده ایم که #استیضاح از این مجلس برنمی آید حداقل برای خدا یک حرکتی ، نطقی ، دادی ، فریادی ، کاری بکنید!!
درست است که شاید از این اقدامات آبی برای مردم گرم یا بهتر بگویم برقی برای مردم تولید نخواهد شد ولی حداقل مردم احساس می کنند که نمایندگانشان همدردشان هستند و هرکاری از دستشان برآمده انجام داده اند اما انفعال و سکوت مجلس هیچ توجیهی ندارد و فقط خاطر مردم را مکدرتر خواهد کرد.
مجلس انقلابی کجایی؟ دقیقا کجایی؟؟؟!!!
✍ قاسم اکبری
🔊رسانه انقلابی، پای کار انقلابیم🔻🔻
🥀🥀💦💦@yazeynb💦💦🥀🥀
🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃
-خــانـــــوم خوشگله شــماره بـدم؟؟؟☹️
-خــانـوم خــوشـگِله برسونمت؟؟؟😏
-خـوشـگـلـه چـن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟😣
ایـنها جملاتی بود که دختــرک
در طول مسـیر خوابگـ🏠ـاه
تا دانشگـ🏢ـاه می شنید!😞
بیچــاره اصــلاً اهـ✋ـل این حرفــها نبود…😔
این قضیه به شــ😠ـدت آزارش می داد
تا جایی که چند بار تصــ☝️ـمیم گرفت
بی خیــال درســ📚 و مــدرک📄 شود
و به محـ🏘ــل زندگیــش بازگردد...
به امامـ🕌ـزادهی نزدیک دانشگــاه رفت،
شـاید می خواست گِـلـ😥ـه کند؛
از وضعیت آن شهـ🏙ـرِ لعنتی!!
دختــرک وارد حیــاط امامـ🕌ـزاده شد…
خسته…😓
انگار فقــط آمده بود گریه😭 کند…
دردش گفتنی نبود….!!!😔
رفت و از روی آویــز چــ🍃ــادری برداشت و سر کرد…
وارد حــ✨ــرم شد و کنــار ضــریحـ🌸 نشست.
زیر لبــ😞 چیــزی می گفت انگــار!!!
خـدایـا کـمکـم کـن…🙌❤️
چـند ساعـتــ⏰ بعــد،
دختــر که کنار ضــریح خوابیـ🛌ـده بود
با صــ🗣ــدای زنی بیدار شد…
خانوم!
خانوم!
پاشو سر راه نـشـسـتـی...😒
مردم میخــوان زیارت کنن!!!
دختــرک سراسیمه😧 بلند شد و یادش افتاد😱 که
باید قبل از ساعت۸ خود رابه خوابگـ🏠ـاه برساند…
به سرعتــ🏃 از آنجــا خارج شد…
وارد شــ🏙ــهر شد…
امــ👌ــا…
امــا انگــار چیزی شده بود…😕
دیگــر کسی او را بد نگـ👀ـاه نمی کــرد..!😳
انگار نگــاه هوس آلودی😈 تعـقــیبش نمی کرد!!!😳
احساس امنیت کرد…😌
با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعــام مستجاب شده باشه!!!🤔
فکر کرد شاید اشتباه میکند☹️
اما اینطــ☝️ــور نبود!
یک لحظه به خود آمد…😮
دید چــ🌹ـادر امامـ🕌ـزاده را
سر جـــایــش نگذاشته…😍
#چــادر_یعنــی_امنیــت