eitaa logo
کانال مدافع حرم خانم زینب حاج قاسم سلیمانی
1.8هزار دنبال‌کننده
33.3هزار عکس
24.1هزار ویدیو
121 فایل
#شهادت_سردار_سپهبد_قاسم_سلیمانی 😢😢😢😢😢 آهنگ: (یاران چه غریبانه رفتند از این خانه) سر لشڪرِ ایرانی سردارِ سلیمانی هم عاشق قرآن و هم ڪشته قرآنی رفتی و وقارم رفت بر عشق عیارم رفت هم یار ولایت هم سردار دیارم رفت ای یار خداحافظ سردار خداحافظ😢😢😢😢
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 پوستر انگلیسی معنی‌دار توئیتر سردار سلیمانی خطاب به ترامپ @yazeynb 🔻جمهوری اسلامی قطعاً ضربه‌ی متقابل را به آمریکایی‌ها خواهد زد. @yazeynb نسخه عربی | نسخه فارسی
مرثیه حضرت رقیه ی شاعر رسول چهارمحالی(ساقی) ---------------------- @yazeynb یتیمی در خرابه ناله می زد نشسته بر دلش غم های عالم یتیمی درد و هجر و بیقراری دلش پر گشته از اندوه و ماتم 😭😔@yazeynb به جای خیمه و بابا و بازی شده گریه سراسر کار دختر زند طعنه بر او دختر شامی نداری تو پدر شد زار دختر 😭😔 غم و اندوه و ماتم در وجودش به فکر دیدن بابا ست هر دم پدر رفته سفر ای جان عمّه پدر می آ ید عمّه گریه کن کم 😭😔@yazeynb اگر بیند مرا قامت خمیده رخ من را ببیند رنگ پریده شود مهمان ما در این خرابه چنین مهمانی هرگزکس ندیده @yazeynb پدر آ ید به دامانش بگیرد زند شانه به موهایم دمادم سفر آ خر رسد روزی به پایان در آغوشش روم باچشم نم نم «««««««««««««««««««««« شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
قنبر❤️❤️ جوان کافری عاشق دختر عمویش شد. عمویش پادشاه حبشه بود . جوان نزد عمو رفت و گفت: عمو جان من عاشق دخترت هستم. آمده ام برای خواستگاری . پادشاه گفت: حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است. گفت: هرچه باشد من میپذیرم. شاه گفت: در شهر بدي ها (مدينه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری، آنوقت دختر از آن تو. جوان گفت: عمو جان این دشمن تو نامش چیست؟ گفت: بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب می شناسند. جوان فوراً اسب را زین کرده با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی ها شد. به بالای تپه ی شهر که رسید دید در نخلستان جوانی عربی درحال باغبانی و بیل زدن است. نزدیک جوان رفت گفت: ای مرد عرب تو علی را میشناسی؟ گفت: تو را با علی چکار است؟ گفت: آمده ام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است. @yazeynb گفت: تو حریف علی نمی شوی. گفت: مگر علی را میشناسی؟ گفت: آری هرروز با او هستم و هرروز او را میبینم. گفت: مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم؟ گفت: قدی دارد به اندازه ی قد من، هیکلی هم هیکل من. گفت: اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست. مرد عرب گفت: اول باید بتوانی مرا شکست دهی تا علی را به تو نشان بدهم. چه برای شکست علی داری؟ گفت: شمشیر و تیر و کمان و سنان. گفت: پس آماده باش. @yazeynb جوان خنده ای بلند کرد و گفت تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی؟ پس آماده باش. شمشیر را از نیام کشید. سپس گفت: نام تو چیست؟ مرد عرب جواب داد: عبداللّه. پرسید: نام تو چیست؟ @yazeynb گفت: فتاح. و با شمشیر به عبداللّه حمله کرد. عبداللّه در یک چشم بهم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد، به زمین زد و خنجر او را به دست گرفت و بالا بُرد. ناگاه دید از چشمهای جوان اشک می آید. گفت: چرا گریه میکنی؟ جوان گفت: من عاشق دختر عمویم بودم. آمده بودم تا سر علی را برای عمویم ببرم تا دخترش را به من بدهد، حالا دارم به دست تو کشته میشوم .. مرد عرب جوان را بلند کرد. گفت: بیا این شمشیر، سر مرا برای عمویت ببر. پرسید: مگر تو که هستی؟ گفت: منم اسداللّه الغالب، علی بن ابیطالب. كه اگر من بتوانم دل بنده ای از بندگان خدا را شاد کنم، حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود.. .@yazeynb جوان بلند بلند شروع به گریه کرده به پای مولای دو عالم افتاد و گفت: من میخواهم از امروز غلام تو شوم یا علی... بدین گونه بود که "فتاح" شد "قنبر" غلام علی بن ابیطالب. بحارالانوار ج3 ص 211 @yazeynb اَلَّلهُمـ ّعجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج
🌺🧚‍♀️پادشاهی در خواب دید تمام دندان‌هایش افتادند! @yazeynb دنبال تعبیر کنندگان خواب فرستاد ... اولی گفت: تعبیرش این است که مرگ تمام خویشاوندانت را به چشم خواهی دید. پادشاه ناراحت شد و دستور داد او را بکشند... @yazeynb دومی گفت: تعبیرش این است که عمر پادشاه از تمام خویشاوندانش طولانی تر خواهد بود... پادشاه خوشحال شد و به او جایزه داد! هر دو یک مطلب یکسان را بیان کردند اما با دو بیان متفاوت... @yazeynb کمی شیرین زبان تر باشیم!
@yazeynb دیده و دل رامحیّا کن محرم می رسد بار عام از جانب ارباب عالم می رسد @yazeynb نور مصباح الهدی را بین و کشتیِّ نجات در شب طوفانی دنیا، که باهم می رسد چشم دل را باز کن بطن حقیقت را ببین شور و شوق زندگی در هاله‌ی غم می رسد @yazeynb ناامید از خود مباش ای دل که با مهر حسین(ع) درمقام قرب حق، رضوان به ما هم می رسد ِِسِرِّ مستوری نباشد گرچه جمعی غافلند باحسین(ع)از سوی حق فیض دمادم می رسد @yazeynb انا مجنون الرقیه س 🙏
🌸 @yazeynb 🌹ما خاڪ پای عترت موسے بن جعفریم ☘زیر لواے عترت موسے بن جعغریم @yazeynb 🌹روز ازل به سینه ما بنویسید ☘ڪهنه گداے عترت موسے بن جعفریم 🎊 💐✨ @yazeynb َلَّلهُمـ ّعجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج
.@yazeynb چاره‌ی من ڪن و مگذار ڪه بیچاره شوم سرِ خود گیرم و از ڪوے تو آواره شوم @yazeynb
‌ گیاه مرگبار در آپارتمان ایرانی‌ها! @yazeynb اگر کسی یک تکه از برگ ”دیفن باخیا” را بجود، اگر کودک باشد، در عرض یک دقیقه می‌میرد و اگر بزرگسال باشد، در مدت پانزده دقیقه می‌میرد! جویدن @yazeynb برگ‌های این گیاه چون به شدت سمّی است، سبب خفگی و مرگ کودکان می‌شود! مردم برای زیبایی در خانه‌ها و دفترکار، از دیفن باخیا زیاد استفاده می‌کنند و از سمّی و کشنده بودنش خبر ندارند! دیفن باخیا را در کشورهای مدیترانه به اسم ”گل اشک مادر” هم می‌شناسند، چون سهل‌انگاری در مورد @yazeynb این گیاه اشک مادران زیادی را درآورده است! به‌جز دیفن باخیا، خرزهره، لاله و سنبل، زبان گاوی، نرگس و داوودی هم از مرگبارترین و کشنده‌ترین گل‌هایی است که ما زیاد با آن‌ها سر و کار داریم و خوردن آن حتی می‌تواند باعث کما و مرگ شود! متاسفانه جدای از خانواده‌ها، این گیاهان را شهرداری‌ها بدون این‌که آگاه باشند حتی گاهی نزدیک محل بازی کودکان می‌کارند! اطلاع رسانی در این مورد واجب است! @yazeynb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام به خدا @yazeynb که آغازگر هستی است سلام به آفتاب که آغازگر روز است سلام به مهربانی که آغازگر دوستی است @yazeynb سلام به شما که آفتاب مهربانی هستید صبح تون بخیر عزیزان @yazeynb
🍃🍂 حڪایت دعاے مادر 🍂🍃 🌀 از بایزید بسطامے، عارف بزرگ، پرسیدند:این مقام ارزشمند را چگونہ یافتے؟ 🌀 گفت:شبے مادر از من آب خواست. نگریستم، آب در خانہ نبود. ڪوزه برداشتم و بہ جوے رفتم ڪہ آب بیاورم. چون باز آمدم، مادر خوابش برده بود. 🌀 پس با خویش گفتم:«اگر بیدارش ڪنم، خطاڪار خواهم بود.» آنگاه ایستادم تا مگر بیدار شود. 🌀 هنگام بامداد، او از خواب برخاست، سر بر ڪرد و پرسید:چرا ایستاده اے؟! قصہ را برایش گفتم. @yazeynb 🌀 او بہ نماز ایستاد و پس از بہ جاے آوردن فریضہ، دست بہ دعا برداشت و گفت:«خدایا! چنان ڪہ این پسر را بزرگ و عزیز داشتے، اندر میان خلق نیز او را عزیز و بزرگ گردان». 🎗 پیام متن: @yazeynb 【اشاره بہ جلب رضایت مادر و تأثیر دعاے او در حق فرزند، و این ڪہ جلب رضایت مادر، آدمے را بہ مقام هاے والاے معنوے مے رساند.】 اَلَّلهُمـ ّعجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج @yazeynb
1⃣خوف، کلید رابطۀ عاشقانه با خدا! 2⃣خوف از خدا؛ ثمرۀ باور کردن عظمت خدا @yazeynb اول باید عظمت خدا را باور کنی و آن را در دل خودت بیاندازی. اول باید از خدا حساب ببری، بعد کم‌کم خوف از خدا هم در دل تو می‌نشیند. در این صورت، کم‌کم خوف از خدا برایت شیرین و لذت‌بخش @yazeynb می‌شود و این خوف، کلید رابطۀ عاشقانه با خداست! می‌دانید چرا در دوران جبهه و جنگ‌ و در میان رزمندگان این‌قدر چراغ معنویت روشن بود؟ چون در آنجا مرگ جلو آمده بود و راحت احساس می‌شد، مرگ هم هیبت خدا را به دل انسان می‌افکند. به رزمندگان می‌گفتند: «نزدیک شدن به شب عملیات، یعنی نزدیک شدن ملاقات با خدا، می‌فهمید این یعنی چه؟» یک‌دفعه‌ای خشیت خدا در دلشان می‌نشست، و وقتی که خشیت خدا در دل بنده‌ای نشست، خدا بنده نازنینش را در آغوش می‌گیرد و نوازش می‌کند. @yazeynb حتماً دیده‌اید مادری که بچه‌اش ترسیده است، سریع او را بغل می‌گیرد و نوازش می‌کند، خداوند هم مانند همان مادر، وقتی ببیند بنده‌اش از او حساب می‌برد، شروع به نوازش کردن می‌کند که «بندۀ من نترس!» و سریع مهر خودش را در دل بنده‌اش خواهد گذاشت و محبتش را به او می‌چشاند. @yazeynb به این می‌گویند رابطه عاشقانه با خدا، که کلیدش در خوف است. در روایت فرمود «مؤمن را چیزی جز خوف از خدا اصلاح نمی‌کند.‏» البته الان بحث ما هنوز به خوف نرسیده، فعلاً بحث ما این است که کمی از خدا حساب ببریم و کمی عظمت خدا را باور کنیم. @yazeynb 📚 بخشی از کتاب "چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟" اثر علیرضا پناهیان اَلَّلهُمـ ّعجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج
🌼 بازدلم هوای دارد 🌿 هوای آن گنبد بیڪران دارد @yazeynb 🌼 بہ یاد حرم سبز و زیبایت 🌿 اشک در چشمان من مکان دارد 🌼 چه درد غریبی ست درد دل تنگی! 🌿 دل تنگم هوای صاحب الزمان(عج)دارد. ❤️ @yazeynb