eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵🕊🌷 🕊 🌷 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 به شهدا بگو خواسته هات رو دلتنگی هات رو ....هر چی تو دلت داری نمیدونم چی... به دلت گوش کن اگه دلخوری اگه می خوای گریه کنی اگه حرفی تو دلت مونده که نمیدونی کجا باید بزنیش به شهدا بزن مزار شهدا خلوتگاه عاشقاست... 🌷🌷🌷🌺🌷🌷🌷 هدیه به روح شهداء و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات..... 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 ... 🔵 🕊🔵 🕊🔵🕊 🌷🔵🕊🌷🔵🕊🌷 ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🔵🕊🌺 🕊 🌺 ... ما را ز خاندان کرم آفریده‌اند  یک موج از تلاطم یم آفریده‌اند  ما را فدائیان پسرهای فاطمه  ما را شهید میر و علم آفریده‌اند  ما را به اعتبار عنایات فاطمه  گریه کنان حضرت غم آفریده‌اند   بهر بریدن سر اولاد عمروعاص  در جان ما غرور و غژم آفریده‌اند  هر یک ز ما حریف دو صد لشکر یزید  زین روز شیعه عده کم آفریده‌اند  دجال ها و حرمله ها را مهاجم … … ما را ” مدافعان حرم ” آفریده‌اند فریاد را علیه ستم آفریده اند .... 🌹🌹🌹🌹🍃🌺🍃🌹🌹🌹🌹 🕊🔵 🕊🔵🕊 🌺🔵🕊🌺🔵🕊🌺 ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌷 مدافع حرم طلبه شهید احمد مکیان🌷 🍃🌺 : سند گمنامی🌺🍃 اول...( ۶ ) 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🌹 🌺 ... دو سالش بود که سعی می کردیم در مراسمات روضه و عزاداری شرکت کنیم و احمد را نیز به همراه ببریم‌ . به خانواده سفارش می کردم که احمد را ببرید تا صدای روضه و عزاداری برای امام حسین (ع) در گوش این بچه تثبیت شود. در محل ما مراسم عزاداری در ایام محرم به این شکل است که خانم ها از صبح ساعت ۹ در مجالس عزاداری شرکت می کنند تا نماز ظهر. بعد از خوردن ناهار و کمی استراحت دوباره مراسمات شروع می شود تا نماز مغرب. بعد از شام و نماز دوباره مراسم هست تا آخر شب. مادرش تعریف می کرد این بچه در طول این مراسم روی دست ما بود تا وقتی صدای سخنرانی روضه یا نوحه می آمد آرام بود وگوش می داد همین که صدا قطع می شد شروع میکرد به گریه کردن. ... راوی: 🌷🕊 🍃🌺حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان🌺🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🍀〽️🔹 〽️ 🔹 🌺 یازینب... آسمان هست پرم بسته شود می‌میرم عمه عشق حرم بسته شود می‌میرم بشتابید علی‌ها که گلوتان سپر است در کمان نوه حرمله تیر سه‌پر است ما نمردیم که آشفتگی آغاز شود باز هم پای حرامی به حرم باز شود پرچم سبز ولی‌نعمتمان تا بالاست ذوالفقار است که در دست ابو حامد هاست سینه ما سپر تیر و سنان می‌گردد راه ما ختم به آغوش جنان می‌گردد فاطمیون همگی حامی مکتب هستند پاسبان حرم حضرت زینب (س) هستند گرچه کشتید ولی فاتح دیگر داریم ما محال است که دست از شهدا برداریم 🌺 ... 🍀 〽️🔹 🍀〽️🍀 🍀〽️🔹🍀🔹🍀 ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 یکی از بزرگان می گوید: بر مریضی که در حالت مرگ بود وارد شدم ، شهادتین را به او تلقین کردم ولی زبانش بدان نطق نمی کرد. وقتی به هوش آمد از او پرسیدم چرا شهادتین را نمی گفتی؟ گفت: ترازویی را بر دهانم گذاشته بودند، مرا از نطق به شهادتین منع می کرد. به او گفتم آیا کم فروشی می کردی؟ جواب داد: به خدا قسم نه، ولی وقتی چیزی را وزن می کردم عجله داشتم و نمی گذاشتم دو کفه ترازو با هم جفت شوند. این حال کسی است که ترازویش دقیق نیست ، پس حال آن کس که کم فروشی می کند چه گونه خواهد بود؟ حال آنکه در ترازو دزدی می کند چگونه می باشد ؟! به راستی این کار دزدی و خیانت و حرام خواری است، خداوند کسی را که چنین کند به آتش جهنم وعده داده است، جهنمی که کوه های سخت و محکم دنیا را به راحتی ذوب می کند........ http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🔵🕊▪️ 🕊 ▪️ ... 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 🌷شهدا زنده اند و ما مرده😔 چه زیبا گفت سید شهیدان اهل قلم تاریخ روی تکرار ست گوش کن هنوز زینب می دهد حسینش را هنوز رقیه داغ نبود پدر را دارد هنوز که هنوز ست وداع می کند برادر با برادر گوش کن . تاریخ روی تکرار ست و روایت سید اهل قلم عجیب به دل می نشیند این روزها به راستی زنده شدند و جاودان این شهدا و مرده ایم و به خیال خود زنده ایم..... هدیه به روح شهداء و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات .... 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 🔵 🕊🔵 🕊🔵🕊 ▪️🔵🕊▪️🔵🕊▪️ ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 .. صدایت را از حنجره ی کانالها و سنگرها میشنوم. می بینمت.. پلاک بر گردن و چفیه بر شانه، جاده های صلابت را پشت سر میگذاری و بر خاک را غیرت میکاری. پا در رکاب ستاره و باران، آسمان عشق فکه را تا دورترینها در نور دیدی و اینک... ما مانده ایم و این خاک مردابی... ما مانده ایم و ابرهای خاکستری.. رفته ای و باران ها را با خود برده ای و فصل هایمان، بی جوانه و آفتاب مانده اندبا ما که مرثیه خوان در قفس خویشیم، از پرواز بگو و برای بالهای زخمی مان دعا کن. . . تقدیم به 🌷شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی..🌷 هدیه به روح شهداء و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات..... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
__•°•🏴🌴 ... 🌴🏴•°•__ 🏴بسم الله الرحمن الرحیم 🏴 آجَرَکَ الله، فی مُصیبَتِ جَدِّکَ الحُسین(ع)… أحسَنَ اللهُ لَکَ العَزاء….فی مُصیبَتِ جَدِّکَ الغَریب، فی مُصیبَتِ جَدِّکَ العطشان…. بی حسین بن علی احساس پیری می کنم نی که پیری بلکه احساس حقیری می کنم گفت سائل از چه رو محکم به سینه می زنی؟ گفتم از آینه ی دل گردگیری می کنم محـرم آمد .. دلم مست و لبم مست و سرم مست ، بخون ای دل که صبرم رفته از دست ، بخون ای دل محرم اومد از راه ، بخون هاجر تو با عباس بی دست..! ... ___•°•🏴🌴 ...🌴🏴•°•__ 🏴 ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
__•°•🏴🌴 ... 🌴🏴•°•__ ای قلم از قدرتی غالب بگو از علی بن ابی طالب بگو شکر لله شیعه نامی شدیم اهل جمهوری اسلامی شدیم بیعتی کردیم با سید علی راه حق در قول و فعلش منجلی عده ای از همرهان جاهل شدند در حمایت از علی کاهل شدند خاک شهر کوفه بر سرهایتان پس چه شد ایمان و باورهایتان حرفی از اعماق ایمان می زنم با لب و حلق شهیدان میزنم سامری ها با قلم بت ساختند فتنه در دامان دین انداختند مکر داخل کفر خارج را ببین رونق کار خوارج را ببین دین فروشان قلعه در باور زدند یک به یک پشت قلم اردو زدند با تسامح ها تجاهل مي كنيد پاي ارزشها تساهل مي كنيد روح ايمان را ، حقيقت چون ولي است شارح اسلام من سيّد علي است دست اگر يازد به سوي ذوالفقار امتي دارد سراسر ، سربه دار عاشقان! از درد دين غوغا كنيد هان ! مبادا پشت بر مولا كنيد ياد مي آريد آن ميدان مين بچه هاي جبهه در فتح المبين ختم حرفم اين و باقي والسّلام بچه هاي جبهه ، فرزند امام نائب مهدی ولی داریم و بس شیعه ایم سید علی داریم و بس ... ___•°•🏴🌴 ...🌴🏴•°•__ 🏴 ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🏴 -مددی شب اول،ببین عزتُ،هر كجا می خوان روضه ی حسین علیه السلام شروع كنن،با مسلم شروع می كنن،دروازه ورود به محرم روضه ی این آقاست،اولین شهید این هفتاد و دو نفر مسلم ِ،این عزت نیست؟این مزد نیست؟سلام خدا به این آقا،خیلی نمی خوام شب اول اذیتت كنم،اما دلم راضی نمی شه از شب اول بگذرم،هی به خودم میگم مراعات كن،صدا رو نیگه دار،ده شب می خوای ناله بزنی،بعد به خودم میگم از كجا معلوم فردا شب بیام،از كجا معلوم امشب شب آخر محرمت نباشه،آقا جان بذار یه جوری گریه كنم،اگه امشب گفتند پاشو بساط خودتو جمع كن،خیلی این غزل جانسوزه من كه امروز روضه رو مرور می كردم،گفتم دیگه نمی خوای روضه بخونی،از بس كه این غزل،مرثیه حرفشو قشنگ می زنه،ببین این آقا چقدر غریب شده،خیلی سخته آقا غربت،اونم برای یه مرد،اونم تو یه شهر غریب...
این شهر برای نفسم تنگ شده😔 زبانحال مسلم با آقا و اربابشه،خیلی مسلم حسین رو دوست داشت،خیلی به آقا ابی عبدالله علاقه داشته،بی خود نیست به این درجه رسیده این شهر برای نفسم تنگ شده شما هایی كه جلو میشینید،خیلی وظیفه تون سنگینه،نباید همین جوری بشینی،من معتقدم تو روضه ابی عبدالله همه باید كمك كنند،یكی ناله بزنه،یكی گریه كنه،یكی زبون بگیره،یكی زمزمه كنه،بخدا قسم هركی كه رفته،هركی كه این محرم دستش كوتاه شده،این جمله جمله ی مشتركی بین همه ی رفته های زیر خاك،وقتی می بینیشون ،همه می گن ای كاش ما یه بار دیگه بیایم یه حسین دیگه بگیم،ای كاش زنده بشیم یه محرم بیایم یه گوشه برا حسین گریه كنیم،اون وقت تو راحت از دست بدی جفا كردی،شب های دیگه میای جلو باید با همه ی وجودت ناله بزنی... ...
دل این شهر برای نفسم تنگ شده😔 جان من كوفه میا كوفه دلش سنگ شده خوب گشتم همه جا را خبری نیست نیا همه شادند آخر دوباره خبر جنگ شده آب و جارو شده این شهر برای سر تو آقا جان نمی دونی چه خبره تو این كوفه،یكی داره شمشیرشو آماده می كنه،یكی داره نیزشو تیز می كنه، آب و جارو شده این شهر برای سر تو كوچه هاشان همه پاكیزه و كم سنگ شده هركی سنگ پیدا میكنه،بیاید بریم كربلا،یكی داره میاد،حسین همه جا صحبت از غارت اموال شماست بخدا بیعتشان حقه و نیرنگ شده...
چه بیعتی،هجده هزار نفر،شوخی نیست،بخدا امشب و شب های دیگه بیایید،فقط گریه نباشه،هجده هزار نفر بیان بیعت كنن،اون وقت برگردی بعد نماز مغرب،ببینی هیچكی نیست،یه مرد نبود این آقا رو راه بده تو خونش،این آقا خیلی مظلومه رفقا،برا مسلم مایه بذار،خیلی ها به ما می گن،چرا شب اول مسلم می خونید؟برای اینكه این آقا خیلی مظلومه،دو نفرند تو شهدای كربلا، كه تو زیارت نامه شون اومده،اشهد انك مظلوم،دو نفرند كه اشاره به مظلومیتشون شده،یكی مسلم،یك هم عباس،می دونی چرا این دو نفر مظلومانه شهید شدند،چون این دو نفر،چند نفر یكی جنگیدند، هر دونفر به آب هم رسیدند،آب نخوردند،هجده هزار نفر میان بیعت كنند،یه مرتبه صحنه خالی بشه،آی رفیق یه جمله بگم وسط روضه،امر دارم وسط روضه میگم،نگی خیلی حاشیه میری،آی رفیق،آی جوون بیعت با این آقا مال زمان مسلم نبود مال الان هم هست،الانم اگه می خوای جزو سپا كوفه نباشی،باید بدونی زیر خیمه ی حسین باید جات و نگه داری،یه كاری نكنی بری جزو كوفی ها،برگشت پشت سرش رو نگاه كرد،غریبانه بلند شد،تو كوچه های كوفه،از این كوچه به اون كوچه،هی دست رو دست می زد،الهی دستم بشكنه،چرا نوشتم به حسین بیا،اینها چه مردمی هستند،هی از این كوچه به اون كوچه،خسته شد پشت در یه خونه سر به دیوار گذاشت،پیر زن در و باز كرد،دید یه آقای قد بلند،محاسن ،هیبت،كسی بود برا خودش مسلم،آقا چرا اینجا ایستادی،چیزی می خوای این وقت شب،می خوای برات آب بیارم،از سر و وضعت پیداست آشفته ای،تشنه ای،یه مقدار آب براش آورد،گفت:می تونم ازتون یه سئوالی بكنم،شما مگه تو این شهر خونه ندارید،گفت نه من تو این شهر غریبم،آخ غریب آقا،گفت:چرا غریبید،این وقت شب تو كوچه های كوفه چیكار می كنی،گفت:منو می شناسی،گفت نه آقاجان،گفت: من سفیر حسینم،من مسلم بن عقیلم،تا گفت من مسلمم،طوئه كه وجودش مملوء از محبت ابی عبدالله بود،دست و پاشو گم كرد،گفت:خوش اومدی آقا،جوونم فدای شما،عجب سعادتی در خونه ی منو زده،شما كجا خونه طوئه كجا؟دروباز كرد،گفت:آقا قدم رو چشمای من بذارید،من خیلی به ارباب شما علاقه دارم،من از شیعیان شما هستم،می تونی امشب منزل من باشی،اومد وارد خونه طوئه شد،چی كار كرد این زن كه تو تاریخ اسمش موند،چه پذیرایی از جناب مسلم كرد،ظاهراً وضع خونه ایش خوب بوده،بهترین اتاق و در اختیار مسلم گذاشت،بهترین پذیرایی رو از او كرد،اما دید این آقا لب به غذا نمی زنه،هی غذا براش می اورد،هی می گفت:میای لااقل زینب و نیار،چی می گی؟لااقل می آی،علی اصغر و نیار،اصلاً می دید این آقا تو یه حال و هوای دیگه ای است،لااقل می آی رقیه رو نیار،ای وای ای وای،خیلی طول نكشید،تا فهمیدن مسلم تو خونه ی طوئه است،ریختند دور وبر خونه ،خونه رو از چهار طرف،محاصره كردند،می دونند،اومدن كی و ببرند،گرفتن شیر كار سختیه،اونم شیری كه عموش علی است،تا ریختن در خونه،من خیلی سعی كردم نرم تو این فضا،ولی یه طرف دلم می گه شب اوله دیگه،شب اول از حضرت زهرا نگیم نمی شه،شب اول از مادرمون كمك نگیریم نمی شه، شب اول اونم این همه بچه سیدا دور منبر،بچه سیدا یادشون نره فردا شال بندازن،تا طوئه فهمید اومدن دم در،به مسلم گفت:غصه نخوری، من خودم می رم دم در،همچین كه اومد بره دم در اهل كنایه،مسلم گفت:كجا داری میری؟ تو یه زنی،اینها عقل ندارن،اینها مروت ندارن،شاید می خواست بگه،یه زن رفت پشت در،برای همه عالم بسه،كسی حیا كنه،نه تا فهمید زهرا پشت دره،رفتم توی روضه بذار بگم،خودش تو نامه ای كه به معاویه لعنت الله علیه نوشت،گفت:تا فهمیدم فاطمه پشت دره،برگشتم عقب ،گفتم :نه،من با زهرا كاری ندارم،اما یاد علی اوفتادم، شب اول چی دارم می گم،اومدم پشت در چنان لگدی به در زدم،صدای شكستن استخانهاشو شنیدم،كجا می ری طوئه،بذار من برم،رفت مسلم گفت: چنان بلایی سرشون بیارم،كه یادشون بیافته من برادر زاده ی علی ام،اومد،اگه عموم علی نتونست كاری كنه،دستش بسته بود،من كه دستام بسته نیست،اگه ایستاد جلوش چشماش فاطمه شو زدند،محكوم به صبر بود،من كه محكوم نیستم،دماری در بیارم،نمی دونید چكار كرده،برید تاریخ رو بخونید،برید بخونید،كاری كرد مسلم،می ریختن ده نفری دورش،می گرفت پرت می كرد،رو پشت بوم ها،این جوری،كاری كرد،كه لشكر هرچی می رفت جلو،لت و پار برمی گشت،نانجیب صداش بلند شد،گفت چه خبره؟مگه یه نفر این قدر لشكر می خواد،برید كار مسلم رو بسازید،یكی از این كوفیا گفت:چی داری می گی؟این جمله ی تاریخه،گفت:فكر كردی ما به جنگ یكی از بقال های كوفه می ریم،این مسلمه این سفیر حسینه،این نمی شه تنهایی باهاش،مبارزه كرد،زنها بالا پشت بام ها نیزه آتیش می زدند،می ریختند،هركی هرچی تونست انجام داد،مسلم رو نتونستند بگیرند،آخرشم این آقا رو با نیرنگ،به دام انداختند،یه چاله ای درست كردند،روش و پوشوندند از نی،كشوندنش سمت چاله،انداختنش تو این چاله، دستاشو بستند،ریسمان به گردنش انداختند،كشوندنش تو كوچه های كوفه،
دیدن هی زیر لب داره می گه حسین،یه نشونی بدم،اول اوفتاد تو گودال،بعد سرش رو بریدند،اربابشم اول اوفتاد تو گودال،همه بگید حسین.......... اما یه فرقی داشت،مسلم با اربابش یه فرقی داشت،مسلم و از بالای دارالاماره انداختند،پاهاشو بستند به اسب،تو خاكها و تو كوچه ها كشیدند،فقط اسبها پاهاشو كشیدند،اما حسین و اسب ها رو بدنش رفتند،همه بگید یاحسین....... خدایا به حق این آقا توفیق شهادت در ركاب اقا امام زمانمون به ما عطا بفرما ...
السلام علیك یا سفیر الحسین علیه السلام خیلی این آقا مقام و منزلت داره،من سه چهار فراز از زیارت شو نوشتم،طولانیه،زیارت مأثوره ی از امام ِ،خیلی قشنگ و زیبا و پُر معناست السلام علی اول الشهداء و سید السُّعداء،آقای سعادتمندان، السلام علی الهادی بنفسه و مهجته،كسی كه همه ی وجودش رو برا امامش عطا كرد و داد،همه جونش و همه سرمایه اش رو
السلام علییك ایها الشهیدُالفقیه المظلوم ،فقیه، مسلم مگه كم كسیه،داماد امیرالمؤمنین ،خواهر ابی عبدالله رو گرفته،ابی عبدالله دایی بچه های مسلم ِ،مسلم بن عقیل سردار كنار دست امام مجتبی بوده،توی صفین میسره لشكر(جناح چپ) دستش بوده،مورد اعتماد بوده،بالاتر از اینها،مرحوم صدوق تو أمالی نقل می كنه،می گه:یه روز امیر المؤمنین اومد محضر رسول خدا(ص)،سئوال كرد آقاجان شما به برادر من علاقه دارید یا نه؟پیغمبر فرمود آره علی جان به دو دلیل عقیل و دوست دارم،دلیل اولش اینه برادر تو است،فرزند ابوطالب ِ،دلیل دومش بیچاره می كنه آدم رو،اصلاً می مونی سر سفره كی هستی،دلیل دوم علی جان عقیل رو دوست دارم چون یه پسری داره،این پسر در راه محبت پسر تو كشته می شه،علی جان دوستش دارم،پسرش فدایی پسر تو است،قبل كربلا،این خبرها نیست،پیغمبر داره روضه می خونه،خیلی گوش بده،عبارت عجیبه سه تا نكنه داره،نكته اول:پیغمبر فرمود علی جان،اهل ایمان بر این پسر گریه می كنند،الله اكبر،استنباط می شه كرد،نشانه ی ایمان یكی گریه بر مسلم ِ، دیگه،پیغمبر فرمود:مؤمنین براش گریه می كنن،دوم علی جان،این مسلم فرشتگان خدا بر او صلوات و درود می فرستند،بعد عجیبه،می گه به اینجا كه رسید،پیغمبر شروع كرد گریه كردن،عبارت عجیب حدیث اینه، می گه:اون قدر گریه كرد،حتی جرت دموع علی صدره،پیغمبر لولاک لما خلقت الافلاک،می گن اینقدر برا مسلم گریه كرد،اشكاش رو سینه اش چكید،این مسلمه با این عظمت با این مقام،حالا من و تو اومدیم از مسلم عاشقی یاد بگیریم،از مسلم فدا شدن برا امام زمان یاد بگیریم،اومدیم از مسلم یاد بگیریم،آدم وقتی می خواد خودش رو خرج امامش كنه،باید بدون كم و كاست،می خوای یاد بگیری بسم الله:
بنویسید مرا یار اباعبدالله اولین بنده ی دربار اباعبدالله منتظر مانده ی دیدار اباعبدالله من كجا و سر بازار اباعبدالله تا خدا هست خریدار اباعبدالله بازی رو یاد بگیر..... عاشق آن است كه دیدار كند یارش را بارها جان بدهد دید اگر یارش را باز آماده كند جان دگربارش را
شب اول ِ،من از اول مجلس منتظر بودم این اسم بیاد،آخه با این اسم امشب گره باز می شه،تو هم منتظری نشون بده عاشق آن است كه دیدار كند یارش را بارها جان بدهد دید اگر یارش را باز آماده كند جان دگربارش را فاطمه پیش خدا پیش برد كارش را هر كه اوفتاد پی كار اباعبدالله
اونایی كه تو این دهه همه ی كاراتون و می زارید كنار،می گید كار فقط كار حسین،فعلاً مهمتر از همه دنیا حسینه،فاطمه اون دنیا می گه،همه رو رها كن ،دست این رو من بگیرم،این محرما همه چیزش تعطیل بود،فقط حسین...
قبل از آنكه بیاید خبرم را ببرید زیر پایش مژه ی چشم ترم را ببرید محضرش دست به دست این جگرم را ببرید گر سرم را و سر دو پسرم را ببرید باز هستیم بدهكار اباعبدالله... این كه چیزی نیست،خودم فدات حسین،زن و بچه ام فدات حسین،آخ گریه تو به من می گه،روضه ام الان وقتشه وقت حجران به گریبان چه نیازی دارم به دل بی سر و سامان چه نیازی دارم به لب پاره به دندان چه نیازی دارم به سر شانه ی اینان چه نیازی دارم تا سرم هست به دیواراباعبدالله..
آی حسین...😔 با همه ی مقاومتش،با همه ی سرداری و دلیریش،بهش نیرنگ زدن،اَمان نامه ی دروغین بهش دادن،گودال سر راهش كندن،و اِلا به این راحتی مسلم و نمی تونستن بگیرند،گفتم: گودال،یاد چی می افتند بعضی ها،اصلاً رسم این كوفیا همین بود،می خواستند یكی و گیر بندازند،سر راهش گودال می كندند،چیه؟یه گودال تو رو این جوری به هم می ریزه،من رد شم،اصلاً بنا ندارم این جوری روضه بخونم شب اول،می خوام بگم این مسلم،آقایی است كه در راه ولی خدا اول فدایی قرار گرفت،قربونش برم،مادر ما زهرا هم اولین فدایی علی است،اما زهرا كجا،مدینه كجا،كوفه كجا،هر دو اول فدایی اند،ناله دارا،شب اول روضه ام همینه،می خوام بگم این كلمات برات آشناست یا نه،این كلمات هم روضه مسلم رو در بر میگیره،هم روضه ی مدینه رو،من فقط یه كلمه رو میگم رد می شم،هركی ناله داره،این كلمه ها مشتركه،می خوام بگم:اولیش كوچه است،دومی اش آتیشه، ریسمانه،تازیانه است،لااله الا الله،یه چیز دیگه بگم ناله دارا، چند نفر به یه نفره،تو كوفه ام چند نفر ریختند،نتونستند مسلم و دستگیر كنند، اما مردم مسلم یه مرد جنگیه،یه سردار خستگی ناپذیره،اما مادر ما زهرا،یه مادر باردار بود،هجده ساله بود،یازهرا.......
مسلم چندین نفر را به درک واصل کرد، دشمن نیروی کمکی خواست، ابن زیاد پیک فرستاد: با چند نفر دارید می جنگید؟ جواب دادند: این پسر عموی علی است، راه های کوفه رو بلده. آری این کوچه کوفه چه نسبتی با کوچه ی مدینه داشت؟ یه روز تو اون کوچه یه نفر را می زدند، یه روز تو این کوچه یه نفررو سنگ باران می کنند. براش چاله درست کردند (یکی تو این کوچه چاه می کَند، امیرالمؤمنین با چاه صحبت می کرد، یکی را هم براش چاه درست کردند) زخمی شد، تو چاه افتاد. زبان روزه بود .....
تا خبرآوردن مسلم كشته شده،گفتند:آقا نرو،فرمود:دیگه بعد از مسلم و هانی و قیس ابن مُسحر،تو بعضی از مقاتل خبر آوردن،یه برادر رضایی هم داشته امام حسین علیه السلام،چهارتا كشته شدن،خبر رسید،فرمود دیگه بعد از اینها، دیگه عیش و زندگی معنی نداره،اومد،فرمود دختر مسلم رو بگید بیاد،دختر غصه خوره،دختر رو تو دامن نشوند،یا ابنتی،صدای گریه ی زن ها بلند شد،فهمیدند چی شده،دیدن اشك حسین داره می ریزه روی سر این دختر،فرمود:آی دخترم دیگه خودم باباتم،میوه ی دلم دیگه دخترام خواهرتن،وقتی از دامن حسین اومد سكینه بغلش كرد،تسلیت گفت:غصه نخوری ما دورتیم،نمی گذاریم غریب باشی،غصه نخوری عمه ام نمی ذاره یتیمی رو حس كنی،آی سكینه خاتون،بی بی جان،به دختر مسلم تسلیت گفتی،بغلش كردی،تو گودال كسی بهت تسلیت گفت خانم؟كسی بود دست نوازش به سرت بكشه؟آره،یه عده تازیانه به دست اومدند،یه عده با كعب نی اومدند، یاحسین........
🌷به یاد شهید محمودرضا بیضائی🌷 ... ... 🏴اللهم عجل لولیک الفرج به حق خانم حضرت زینب سلام الله علیها🏴 التماس دعا یاعلی ان شاءالله اربعین کربلا
... 🌷بسم رب الشهدا والصدیقین🌷 رزمنده مدافع حرم..🌷شهید محمود حیدری🌷 به جمع شهدای مدافع حرم پیوست. هدیه به روح شهداء و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات .... 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 🔵 🕊🔵 🕊🔵🕊 ▪️🔵🕊▪️🔵🕊▪️ ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3