eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 #یازینب...
🏴🌹 السَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتی یا زَیْنَبُ، یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،یا بِنْتَ فَاطِمَةَ الزَّه
چه واویلایی است برای اهل حرم! و کربلاهای بعدیِ‌شان، تازه طلوع کرده است! خدا رو شکر که هستی؛ ادامه‌ی حسینی ... ادامه‌ی عباس؛ درست وقتی روبروی "پس‌مانده‌ی معاویه" می‌ایستی و به حقارتش می‌کشانی! خدا رو شکر که هستی؛ وگرنه در لابلای این واویلا، اهل حرم را، چه کسی مادری می‌کرد؟ .‌‌...😭
🌴 #یازینب...
🏴🌹 السَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتی یا زَیْنَبُ، یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،یا بِنْتَ فَاطِمَةَ الزَّه
...😭 🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🏴 سلام ما به تو ای سومین امام حسین علیه‌السلام هر کجای مجلس نشستی... با توجه امروز میخواهیم از همین جا... به آقامون سلام بدیم.... سلام ما به تو ای سومین امام حسین که در حضور تو مهدی کند سلام حسین امروز امام زمانم سلام میده... اما... به بدن های بی سر... روی خاک... سلام ما به اون بدن های که بی غسل و کفن... سه روز روی زمین کربلا بود... سلام بر تو و آن قطره هاى خون سرت كه ريخت روى زمين در مسير شام حسين سلام بر تو و بر مهدی ات که روز ظهور ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین... ..😭
🌴 #یازینب...
#شب_سیزدهم_محرم_روضه_دفن_شهدای_کربلا...😭 🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🏴 سلام ما به تو ای سومین امام
ان شاء الله امام زمان میاد... انتقام خون به نا حق ریخته ی حسین رو میگیره... ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین یا بن الحسن...😭 ...😭
🌴 #یازینب...
ان شاء الله امام زمان میاد... انتقام خون به نا حق ریخته ی حسین رو میگیره... ز دشمنان تو بستاند انتق
یاحسین...😭 بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت سه روز بدن عزیز زهرا...😭 بی غسل و بی کفن...😭 روی زمین گرم کربلا...😭 ...😭
🌴 #یازینب...
یاحسین...😭 بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت سه روز بدن عزیز زهرا...😭 بی غسل و بی کفن...😭 روی زمی
..😭 بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت يوسف ترين شهيد خدا پيرُهن نداشت از بسكه پيكرش شده پامال اسبها يك جاي بي جراحت و سالم، بدن نداشت چه کردند با بدن پاک عزیز زهرا... مثل یه همچین روزی... وقتی بنی اسد اومدند کربلا... نگاه کردن دیدند این نانجیبها بدن های خودشون رو دفن کردند... اما بدن عزیز زهرا حسین... روی زمین کربلا.. ...😭
🌴 #یازینب...
#وای_حسین..😭 بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت يوسف ترين شهيد خدا پيرُهن نداشت از بسكه پيكرش شده پ
میخواستند بدن ها رو دفن کنند... اما بدنها رو نمیشناختند... آخه سر در بدن ندارند... متحیر ایستادند...😭 ...😭 ...😭
🌴 #یازینب...
میخواستند بدن ها رو دفن کنند... اما بدنها رو نمیشناختند... آخه سر در بدن ندارند... متحیر ایستادند...
یک دفعه دیدند یه آقایی سوار بر اسب وارد شد...😭 بنی اسد بیاید کفن با خود بیارید مگر خبر ندارید حسین کفن ندارد بنی اسد من این بدن ها رو خوب میشناسم... این بدن بی سر... بدن بابای غریبم حسینه... این بدن قطعه قطعه برادرم علی اکبره... این بدن قاسمه... اون بدنی که کنار شط فرات... دستهاش رو جدا کردند... بدن عمو جانم عباسه... بنی اسد... برید یه قطعه بوریا بیارید... مگر به کربلا کفن، بغیر بوریا نبود مگر حسین فاطمه، عزیز مصطفی نبود ..😭 ...😭
🌴 #یازینب...
یک دفعه دیدند یه آقایی سوار بر اسب وارد شد...😭 بنی اسد بیاید کفن با خود بیارید مگر خبر ندارید حسین
...😭 امام سجاد دستهای مبارک رو زیر بدن مطهر امام حسین قرار دادند و فرمودند: بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله بدن ابی عبدالله رو غریبانه داخل قبر گذاشتند... سخت ترین لحظه برای فرزند لحظه ای هست که میخواد داخل قبر با پدر وداع کنه... بنی اسد دارن نگاه میکنند... دیدند امام سجاد رفت داخل قبر... میخواد با پدر وداع کنه... ای واااااای ای واااااااای...😭 ...😭
🌴 #یازینب...
#یاحسین‌...😭 امام سجاد دستهای مبارک رو زیر بدن مطهر امام حسین قرار دادند و فرمودند: بسم الله و فی
دیدن امام سجاد این لب ها رو گذاشته روی رگ های بریده ی حسین...😭 هی صدا میزنه وای غریب حسین...😭 وای مظلوم حسین...😭 وقتی از قبر بیرون اومدند...😭 با دستان مبارک نوشتند... هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً.😭 ...😭
🌴 #یازینب...
دیدن امام سجاد این لب ها رو گذاشته روی رگ های بریده ی حسین...😭 هی صدا میزنه وای غریب حسین...😭 وای م
تمام کنم روضه امشب رو 😭 امام زمان حلالم کن😭 كاش در لحظه ی دفن پدرم میمردم آن كه بوسيد چو عمه، رگ حلقوم، منم الا لعنت الله علی القوم الظالمین...😭 ...😭
🌴 #یازینب...
و دوری عاقبت همه ی عاشقانه های دنیاست... و امان از دل زینب ..😭
گریه کردم که فقط زخم تنت خوب شود گیرم این اشک به دردِ صف محشر نخورد..! ...😭
🌴 #یازینب...
حسین جانم....😭 من روضه تو را شنیدم و زنده‌ام هنوز؟! اين شرط عاشقی نبود خاک بر سرم ...😭 امان از دل
... ... حلال کنید😔 🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 🏴🌹اللهم عجل لولیک الفرج به حق زینب سلام الله علیها🌹🏴 اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک اللهم حفظ قائدنا الخامنه ای خدایا آبروی ما مریز خدایا گناهان ما بریز خدایا ما را ببخش و بیامرز خدایا تا ما را نیامرزیدی از این دنیا مبر خدایا عاقبت همه ما را ختم به خیر قرار بده خدایا ما را لحظه ای و کمتر از لحظه ای به خودمان وامگذار خدایا شهادت در رکاب امام عصر (عج) رو نصیب همه ما بگردان خدایا قلب آقا امام زمان (عج) را از همه ما راضی و خشنود بگردان خدایا همه بیماران و جانبازان و شیمیایی ها را لباس عافیت بپوشان خدایا هر کسی هر حاجت خیریه و شرعیه ای داره به هدف اجابت برسان خدایا دعاهای امام زمان (عج) و رهبر و مراجع را در حق همه ما به هدف اجابت برسان خدایا هر آنچه خیر است برای همه ما قرار بده و هر آنچه شر است از همه ما دور بگردان خدایا لیاقت و سعادت حضور در مناسک حج را برای همه ما به خصوص پدر و مادر و استاتیدمون قرار بده خدایا رهبرمون رو درپناه الطاف خداوندی حفظ و هدایت و از جمیع بلیات ارضی و سمایی مصون و محفوظ بدار خدایا آخرین کلام ما در این دنیا و اولین کلام ما در آن دنیا را نام زیبای خانوم حضرت زهرا (سلام الله علیها) قرار بده خدایا هرآنچه که تو بهتر میدانی و به صلاح ماست از خزانه پرفیض الهی و از تفضل و رحمتت نصیب ما بگردان.. ... هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐🏴 🕊🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🕊 ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🏴 سلام مولای من ! سلام بر بلندای رشادتت.. سلام بر زينب... سلام........... اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِالْمُؤْمِنين ، وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِەِ ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ  اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ  🏴🌹اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌹🏴 🌹🏴 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
🏴🌹 السَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتی یا زَیْنَبُ، یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،یا بِنْتَ فَاطِمَةَ الزَّهرَاءِ اَلسَّلامُ عَلَى مَنْ تَهَيَّجَ قَلْبُها لِلْحُسَيْنِ..🌹🏴 🏴🌹سلام بر تو ای سیده زینب دختر پاک رسول خدا و حضرت فاطمه زهرا و سلام بر بانويى كه قلبش از جاى كنده شدبراى حسين...🌹🏴 ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
یا صاحب الزمان نمیدانم کجا خیمه‌ی عزا بر پا کرده‌ای اما در حسنیه‌ی قلبم به عزا نشسته‌ام به امید اینکه تسلای قلبت شوم سرت سلامت آقا.. ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
🕊🌷 سعی کنید که یکی از افرادی باشید که همیشه سعی در زمینه سازی برای ظهور صاحب الامر دارند و بکوشید اول خود و بعد جامعه را پاک سازی کنید و دعا کنید که این انقلاب به انقلاب جهانی آقا امام زمان متصل شود. پس اگر می‌خواهید دعاهایتان مستجاب شود به جهاد اکبر که همان خودسازی درونی است بپردازید. ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
یک زن اهل سنت موصل در شبکه های اجتماعی عراق نوشت: وقتی می دیدم شیعیان در مراسم هروله ظهر عاشورا ...میگفتند با تمسخر به شوهرم میگفتم وقتی حسین کشته شد اینها کجا بودند ؟ اما وقتی داعش موصل را اشغال کرد و حشدالشعبی ها، هروله کنان از بخش الایسر موصل به الایمن و از کوچه پس کوچه ها می دویدند و مناطق را یکی پس از دیگری آزاد میکردند و شعارشان فقط: ... بود، تازه فهمیدم که این شعار یک حقیقت است و من تا ابد مدیون و عذرخواه از امام حسین(علیه‌السلام) و یاران باوفایش در هر عصر و زمانی هستم. ...🌹🏴 ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین بعضی‌ها مارا سرزنش میکنند که چرا دم از کربلا می‌زنید و از عاشورا؛ آنها نمی‌دانند که برای ما، کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد، یک افق است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده‌ایم.. ..... ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
پلاک نداشت اصلا هیچ نوشته ای نداشت امیدوار بودیم زیر پیراهنش اسمش را نوشته باشد نوشته بود : اگر برای خداست بگذار گمنام بمانم ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
🌴 #یازینب...
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🕊🌷🌷🕊 امیرمحمد اژدری، از جهادگران و عضو شورای مرکزی قرارگاه امام رضا بود که سال گذشته در حین انجام ماموریت جهادی به درجه رفیع شهادت رسید. امیر محمد اژدری ۲۵ ساله و ساکن تهران بود. او که از فعالین گروه‌های جهادی در این سال‌ها به شمار می‌رفت، بیش از هفت سال به جهاد در مناطق محروم کشور مشغول بود. مسئولیت گروه پزشکی و درمانی امام رضا مسئولیت گروه عمرانی امام رضا و عضو شورای مرکزی قرارگاه امام رضا بود. اژدری در اکثر استان‌های کشور از جمله لرستان، خوزستان، خراسان، کرمانشاه، ایلام و … سابقه انجام فعالیت‌های جهادی داشت. او سال گذشته در حادثه زلزله کرمانشاه از پیش‌قدمان جهادی برای کمک به مردم زلزله زده بود. پدر شهید : وقتی که امیرمحمد ۱۳ سال داشت برای اولین بار به اردوی جهادی رفت. او از این اردو بسیار تاثیر گرفته بود و همین شروعی بود برای فعالیت‌های جهادی ۱۳ ساله او تا اینکه در این راه به شهادت رسید.* بعد از اینکه امیرمحمد وارد دانشگاه شد با همکلاسی‌های دوران مدرسه اش و معلم آن دوره (آقای مسکنی) «قرارگاه جهادی امام رضا» را راه اندازی کردند و در آن به فعالیت پرداختند و اوج فعالیت‌های او در این قرارگاه آغاز شد. پدر شهید اژدری با اشاره به اینکه فرزندش دغدغه مشکلات مردم را داشت، گفت: آنقدر دغدغه و درد مردم را داشت که ما او را خیلی کم در خانه می‌دیدیم و مدام در حال رسیدگی به مشکلات، در جلسات و یا فعالیت‌های جهادی بود. عشق و دلسوزی او نسبت به مردم توصیف ناپذیر است. وی بیشتر روز‌های هفته را مشغول فعالیت جهادی بود تا جایی که شاید ۲ یا ۳ روز در هفته آن هم ما او را چند ساعت در خانه می‌دیدیم و بیشترین دغدغه اش باز کردن گره مشکلات مردم بود دوستان او هم به اتفاق همین را می‌گویند که او حتی در کار‌های اداری و ... نیز مشکل‌گشا بود و هر جا کار بچه‌های جهادی گیر می‌کرد به امیرمحمد زنگ می‌زدند. کار‌های جهادی که او انجام می‌داد آنقدر گستردگی داشت که ما ثلثِ ثلث آن را هم نمی‌دانستیم. بعد از شهادتش متوجه گستردگی فعالیت‌هایش شدیم و تا این حد گستردگی اقدامات او را نمی‌دانستیم. تا قبل از سال ۹۳ گروه‌های عمرانی را به مناطق محروم کشور می‌برد و بعد از سال ۹۳ آغازگر اردو‌های جهادی پزشکی بود که این کار بسیار کار سنگینی بود، اما او به خوبی توانست از پس آن بربیاید و با استقبال گسترده‌ای روبرو شد. پدر شهید اژدری در مورد خلقیات پسرش گفت: اخلاق خوش او زبان زد همه جهادگر‌ها است و از بچگی نیز شیطنت و آزار و اذیتی نداشت و حتی خواسته‌ای نیز نداشت و خیلی از دوستان او نمی‌دانستند که او در منطقه یکِ تهران زندگی می‌کند و بعد از شهادتش تعجب کرده بودند که او در این منطقه زندگی می‌کند و با این حال تا این حد به فکر محرومین است. با وجود اینکه تمام امکانات برایش مهیا بود عشق این را داشت که به محرومین کمک کند. گاهی به او تذکر می‌دادیم که فعالیت هایت را کمتر کن چرا که با این از حجم فعالیت اگر بخواهی ازدواج کنی دختر‌های امروز با این شرایط کنار نمی‌آیند، اما همیشه تکه کلامش این بود که کار‌های را که من انجام می‌دهم بعدا خواهید فهمید که چه بوده است و ما تا آن زمان متوجه حرف هایش نمی‌شدیم. هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🕊🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🕊 ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
🌴 #یازینب...
#کتاب_آقای_شهردار🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : 🌷🕊#سردار_شهید_مهدی_باکری 🌷🕊 فصل دوم..(قسمت آخر)🌹🍃
🌹🍃 : 🌷🕊 🌷🕊 فصل سوم..(قسمت اول)🌹🍃 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین اصلان هر چند لحظه يك بار ناخودآگاه از صداي انفجارها خم و راست ميشود. آقا مهدي، آتش خيلي شديد شده. آدم نميتواند رد بشود؛ چه برسد بـه لـودر. نميتوانيم جلو برويم! آقا مهدي از بيل پايين ميپرد. صدايشان را ميشنوم: االله بنده سي، آنچه بچهها زير آتش دشمن بـدون خـاكريز و جـان پنـاه دارنـد مـيجنگنـد، آن وقـت شـماها ميترسيد جلو برويد؟ پس توكلّتان كجا رفته؟ به خدا اگر ميتوانستيم رد شويم، حرفي نبود. به حضرت عباس رد مـيشـويم. اما ميبيني كه نميشود. ـ اين حرفها چيست؟ خدا حضرت ابراهيم را از دل آتش نمـرود صـحيح و سـالم درآورد. اين آتش كه چيزي نيست. چند خمپاره در نزديكيمان منفجر ميشود. آقا مهدي ميپرد توي بيـل. صـداي اصلان را ميشنوم: «يا علي... حركت ميكنيم! دوباره لودر حركت ميكند. گلوله ها و تركشها با صدايي ناهنجار بـه بدنـه و بيـل لودر ميخورند. دست آقا مهدي را ميكشم و ميگويم: آقا مهدي، مواظـب باشـيد. آتش زياد است. آقا مهدي حرفي نميزند. يكباره صداي شادمانه او بلند ميشود: خدا را شـكر... رسيديم! آقا مهدي از بيل پايين پريد. به زحمت بلند مـيشـوم. گوشـة آسـمان در حـال روشن شدن است. بچه ها با خوشحالي به استقبالمان ميآيند. ميدانم كه ديـدن آقـا مهدي را زير آتش و در خط اول باور نميكنند. با كمك يكي از بچه ها پايين ميآيم. لودرچي با جديت در طول خط سرگرم خاكريز زدن ميشود. لنگ لنگان و بيسيم به دوش، همراه آقا مهدي به بچه ها سرميزنيم. آقا مهدي متوجه لنگيـدنم مـيشـود و ميگويد: چه شده ابراهيم... زخمي شدي؟ ميگويم: چيزي نيست. زانوم كمي ضربه خورده.آقا مهدي بيسيم را از پشتم برميدارد و ميگويد: چرا زودتر نگفتي مؤمن؟ بـرو استراحت كن. تو اين وضعيت؟ ـ به اميد خدا ديگر خطري نيست. موقع برگشتن، صدايت ميكنم... برو. با آنكه دلم نميآيد ازش جدا شوم، امـا بناچـار مـيروم و سـنگرِ خرابـهاي پيـدا ميكنم. يك امدادگر ميبيندم. ميآيد سراغم و زخمم را پانسمان ميكند. از شـدت خستگي به خواب ميروم. با صداي انفجار مهيبي از خواب ميپرم. آسمان روشن شده است و صداي لودرها لحظهاي قطع نميشود. بچهها روي خاكريز ميجنگند و بـه سـوي دشـمن شـليك ميكنند، به زحمت بلند ميشوم. خاكريز تا چشم كار ميكنـد، ادامـه يافتـه اسـت. اضطراب ميگيردم. چرا از آقا مهدي غافل مانده ام؟ نميدانم كجاست و چه ميكنـد. لنگ لنگان راه ميافتم. سراغش را از هر كس ميگيرم، نمـيدانـد. دلشـورهام بيشـتر ميشود. نكند بلايي سرش آمده باشد. يك بسيجي كه در حال پر كردن خشابش است، ميگويد: آقا مهدي؟ آنجاست. دارد خاكريز ميزند. جا ميخورم. خاكريز ميزند؟ چشمم به يك لودر مي خـورد كـه منهـدم شـده و صندلي رانندهاش خيسِ خون است. دلم هرّي ميريزد. از تك تك لودرچيها سـراغ آقا مهدي را ميگيرم. يكي از لودرچيها كه چفيه به سر و صورت بسته، با دست بـه لودر آخري اشاره ميكند. افتان و خيزان به لودر ميرسم. آقا مهدي، فرز و چـالاك، فرمان ميچرخاند، دنده چاق ميكند و بيل پـر از خـاك را روي خـاكريز مـيريـزد. صدايش ميكنم. برايم دست تكان مـيدهـد. ناگهـان خمپـارهاي در نزديكـي لـودر ميتركد. ميخزم روي زمين و تركشها ويزويزكنان از بالاي سـرم مـيگذرنـد. انگـار هزاران زنبور به جايي ميروند. سر بلند ميكنم و آقـا مهـدي را مـيبيـنم كـه روي فرمان افتاده است. شوكه ميشوم. درد پايم را فراموش ميكنم. نعره كشان ميدوم به سوي لودر و بالا ميروم. آقا مهدي، خيس خون روي فرمان نفس نفس ميزند. ميكشـمش پـايين. چنـد نفر به سويمان ميدوند. ضجه ميزنم: تو را به خدا، يك كاري بكنيـد... آقـا مهـدي زخمي شده.... آقا مهدي چشم باز ميكند و با صداي خفه ميگويد: چه شـده االله بنـده سـي... چيزي نيست، گريه نكن. اصلان جلوتر از ديگران سر ميرسد. ميزند به سرش. يا جدة سادات... چه شده آقا مهدي؟ آقا مهدي ميخواهد بلند شود؛ نميتواند. اصلان، چفيهاش را دور بدن آقا مهـدي ميبندد. چفيه سرخ ميشود. آقا مهدي به خاكريز اشاره ميكند و با درد مـيگويـد: براي فتح اينجا خيليها شهيد شدهاند. نبايـد يـك وجـب از اينجـا دسـت دشـمن بيفتد. خاكريز را تمام كنيد. يك تويوتا وانت ميآيد. به زحمت آقا مدي را سوار ميكنـيم. بچـه هـا بـه سـر و صورت ميزنند و گريه ميكنند. ماشين حركت ميكند. نشسته ام كنار آقا مهدي و بغلش كردهام. دستانم خيس خون است. آقـا مهـدي، لبخند بيرنگي ميزندو ميگويد: ديدي ابراهيم، خدا ما را هم از زيـر آتـش نمـرود گذراند. ميگريم و به جاده چشم ميدوزم. ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 https://eitaa.com/aflakiyanekhaki8899 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---