🌴 #یازینب...
سلام علیکم اجرتون با آقام امام رضا علیه السلام ان شاءالله خود امام زمان عج براتون جبران کنه ان
چقدر خوبه وسط روضه برای سلامتی امام زمان عج نذر میکنیم 😭
اللهم عجل لولیک فرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها
امشب از آرزوها و مناجات از امام زمان عج گذاشتیم ...اسم پدر عزیزم اومد..دلم گرفت 😔
پدر عزیزم خیلی ابوالفضلی بود ... عاشق این بود که روز تاسوعا بیاد تا برای آقا جانم ابوالفضل عباس علیه السلام غذا بده ...سفره اش همیشه باز بود ، میگفت غذا را با احترام جلوی مهمون حضرت عباس بزارید ، برنج تو سینی و خورشت تو ظرف جدا باشه ... هر چقدر دوست دارند بخورن...😭
الان پخت اون غذا با من هستش ولی من مثل پدرم خوب بلد نیستم از مهمون ها پذیرایی کنم 😔
ای همیشه مهربان پدرم روحت شاد
🌴 #یازینب...
امشب از آرزوها و مناجات از امام زمان عج گذاشتیم ...اسم پدر عزیزم اومد..دلم گرفت 😔 پدر عزیزم خیلی اب
شب جمعه به یاد شهدا ...و تمام رفتگان و پدر عزیزم به یاد تاسوعا چند خط هم روضه آقام ابوالفضل عباس علیه السلام میفرستم ،
حلالم کنید 😭
من میدونم شهدا به کانال یازینب...نظر دارند
🌴 #یازینب...
شب جمعه به یاد شهدا ...و تمام رفتگان و پدر عزیزم به یاد تاسوعا چند خط هم روضه آقام ابوالفضل عباس عل
قبل از شروع روضه آقا جانم ....
#امام_زمان حلالم کن 😭
بچه ها خیلی برای مریض ها دعا کنید ،
یا عباس خودت دست بکش رو سینه تازه عروسی که الان حالش خوب نیست😭
خودت قلبشو خوب کن😭
یا عباس یکی از اعضای کانال یازینب...از خادمین حرم ......که داره شیمی درمان میشه خودت کمکش کن زود خوب بشه...
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ
یابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ......
🌴 #یازینب...
شب جمعه به یاد شهدا ...و تمام رفتگان و پدر عزیزم به یاد تاسوعا چند خط هم روضه آقام ابوالفضل عباس عل
آیت الله قاضی رحمت الله علیه میگه: دیدم باب الحسین عباس، هر کی میخواد بره محضر ابی عبدالله پیشکارش عباس...😭
🌴 #یازینب...
آیت الله قاضی رحمت الله علیه میگه: دیدم باب الحسین عباس، هر کی میخواد بره محضر ابی عبدالله پیشکارش ع
لبیک گفته است همه عمر بر حسین
با او وفا و عاطفه معنا گرفته است...
جانم به فدات یاعباس...😭
🌴 #یازینب...
آیت الله قاضی رحمت الله علیه میگه: دیدم باب الحسین عباس، هر کی میخواد بره محضر ابی عبدالله پیشکارش ع
لذا وقتی مرحوم نجفی قوچانی در کتاب سیاحت شرقش هست، میگه: گوش دلم شنوا شد، توی کربلا شنیدم صدای زنگ حرم ابی عبدالله بلندشد😭
ده بار صدای زنگ حرمِ حسین میگه:
هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی..😭
میگه: بدنم داشت میلرزید، خدایا! کسی هست جواب اقام حسین رو بده،
میگه شنیدم صدای زنگ حرمِ عباس بلند شد، لبیک ...لبیک ...لبیک..😭
جانم حسین...😭
#ماه_رجب
🌴 #یازینب...
لذا وقتی مرحوم نجفی قوچانی در کتاب سیاحت شرقش هست، میگه: گوش دلم شنوا شد، توی کربلا شنیدم صدای زنگ ح
گیرد اگر علامت عصمت عجیب نیست
هم آنچنان که زینب کبری گرفته است..😭
لبیک یا حسین...😭
خدایا فقط بنده هات رو شرمنده خودت و اهل بیت علیهم السلام کن و نه کسی دیگه...😭
هیچ مردی رو شرمنده زن و بچهاش نکن 😭
خیلی از خانواده ها بخاطر گرونی ها و کم درآمدی شرمنده شدند ....😔
خدا خودت به حق آقام ابوالفضل عباس علیهالسلام مشکلات مالی رو درست کن ....
چرا گفتم به حق عباس ...😭چون خود آقا جانم شرمنده بچه ها و خیمه ها شد 😭
🌴 #یازینب...
خدایا فقط بنده هات رو شرمنده خودت و اهل بیت علیهم السلام کن و نه کسی دیگه...😭 هیچ مردی رو شرمنده زن
برای اون عالم سئوال بود: آیا مقام سلمان بالاتر، یا مقام عباس...
میگه: در عالم رویا بهم نشون دادن، گفتن: چی میگی،
عباس با نگاهش سلمان درست میکنه...😭
عباس جان با نگاهت مارو هم درست کن😭
ما هم مریضیم یه نظر بهمون کن...😭
🌴 #یازینب...
برای اون عالم سئوال بود: آیا مقام سلمان بالاتر، یا مقام عباس... میگه: در عالم رویا بهم نشون دادن، گ
با آنکه دست در بدنش نیست
باز هم دست تمام گریه کنان را گرفته است...😭
#امام_زمان
🌴 #یازینب...
برای اون عالم سئوال بود: آیا مقام سلمان بالاتر، یا مقام عباس... میگه: در عالم رویا بهم نشون دادن، گ
آقاجان، شما مرده زنده می کنید، منم زنده کن امشب....
منم شهید کن ...😭
میدونم درخواست زیادی هست برام ولی برای شما هیچی نیست...
آقا جانم التماس دعا..😭
🌴 #یازینب...
قبل از شروع روضه آقا جانم .... #امام_زمان حلالم کن 😭 بچه ها خیلی برای مریض ها دعا کنید ، یا عباس
بچه ها...
در خاطرات شهید برونسی هست، میگه: قبل عملیات تیر خورد به بازوم، برای عمل و در آوردن این تیر، من رو آوردن بیمارستان، من نگران، آیا به عملیات میرسم یا نه،
دکترا اصرار دارن باید عمل کنی، اما من اصلاً درد حالیم نیست، همه فکرم اینه به عملیات برسم... تا اینکه در عالم خواب یا بیداری، دیدم آقا قمربنی هاشم اومد عیادتم، میگه: به آقا گفتم: آقاجان! دستم تیر خورده، میترسم به عملیات نرسم، حضرت یه دست کشید به دستم، انگار گلوله رو درآورد،
گفت:
تموم شد...😭
🌴 #یازینب...
بچه ها... در خاطرات شهید برونسی هست، میگه: قبل عملیات تیر خورد به بازوم، برای عمل و در آوردن این تی
به خودم اومدم دیدم هیچ دردی ندارم، دکترا اومدن گفتم: من باید برم، هیچ دردی ندارم، یه نفر اهل راز بود،مَحرم بود، بهش گفتم: تا زنده ام حق نداری به کسی بگی، بذار خیالت رو راحت کنم، عباس کار رو تمام کرد، عکس گرفتن دیدن هیچ علامتی از تیر توی بدن نیست...😭
یا عباس مددی
🌴 #یازینب...
به خودم اومدم دیدم هیچ دردی ندارم، دکترا اومدن گفتم: من باید برم، هیچ دردی ندارم، یه نفر اهل راز بود
ان شاءالله اون دوتا عزیزی که التماس دعا گفتن ،امشب حضرت عباس علیهالسلام بهشون نظر کنه ....خوب بشن برن سر زندگی خودشون...
آقا جان التماس دعا ..😭
🌴 #یازینب...
ان شاءالله اون دوتا عزیزی که التماس دعا گفتن ،امشب حضرت عباس علیهالسلام بهشون نظر کنه ....خوب بشن ب
یا باب الحوائج!... بخدا قسم دست میگیره، شهید محمد ذاکری خیلی اباالفضلی بود، وقتی اومدن بالا سرش دیدن دو تا دستاش از بدن جدا شده،
بچه ها...
شهید صدر زاده رو دیدید فیلمش رو، شب تاسوعا میگه: فردا مهمونِ اباالفضلم...😭
ما هم میشه یه روز بگیم فردا مهمون آقا جانم...😭
#ماه_رجب
آقا جان التماس دعا...😭
🌴 #یازینب...
خدایا فقط بنده هات رو شرمنده خودت و اهل بیت علیهم السلام کن و نه کسی دیگه...😭 هیچ مردی رو شرمنده زن
هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت
رزق و روزی تمام خاندانش را گرفت
خوش به حال سائلی که سائل عباس شد
خوش به حال آن که از عباس نانش را گرفت...😭
🌴 #یازینب...
هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت رزق و روزی تمام خاندانش را گرفت خوش به حال سائلی که سائل عباس شد خوش
هر سال می اومد در خونه ی اباالفضل عباس، رزق سالش رو می گرفت و می رفت، سالِ بعد ازعاشورا اومد در خونه ی قمر بنی هاشم، در زد، خانم اُم البنین.. در رو باز کرد، گفت: چیکار داری ،
گفت: من گدای هرساله هستم، اومدم رزق سالم رو بگیرم، خانم ام البنین...رفت، خودش رزق سالش رو داد، دید گدا هنوز ایستاده داره نگاه میکنه، گفت: چرا نمیری،
گفت: خانم جان... اینها بهانه است، من میخوام آقا جانم عباس رو ببینم، چهره ی قشنگ عباس رو ببینم، من میخوام با دستای عباس به رزق برسم😭
دید صدای خانم ام البنین... بلند شد😭
گفت: اون دستایی که میگی، اون چشمای قشنگی که میگی،
کربلا فدای حسین شد...😭
🌴 #یازینب...
خدایا فقط بنده هات رو شرمنده خودت و اهل بیت علیهم السلام کن و نه کسی دیگه...😭 هیچ مردی رو شرمنده زن
روز محشر دست هايش دستگيري مي كند
دست خود را داد دست دوستانش را گرفت...😭
هيچ كس اندازه ی عباس شرمنده نشد
كربلا بدجور از او امتحانش را گرفت...😭
از خجالت آب شد، آب آور كرب و بلا
عصر تاسوعا امان نامه امانش را گرفت
به شمر گفت: نانجیب، به من داری امان میدی،
اما پسر فاطمه امان نداره...😭
حسین...😭
🌴 #یازینب...
روز محشر دست هايش دستگيري مي كند دست خود را داد دست دوستانش را گرفت...😭 هيچ كس اندازه ی عباس شرمنده
شادی روح تمام شهدا...و علمدار امام خامنهای سردار شهید حاج قاسم عزیزمان صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌴 #یازینب...
شادی روح تمام شهدا...و علمدار امام خامنهای سردار شهید حاج قاسم عزیزمان صلوات اللهم صل علی محمد و
چشم هايش پاسبان های بنات خيمه بود
حرمله با تير چشمِ پاسبانش را گرفت
تيرها در پيكرش وقت زمين خوردن شكست
بس كه خون رفت از تنش آخر توانش را گرفت
صارَ کَالْقُنْفُذ برای تيرها جايی نماند
ناگهان سر نيزه ای حجمِ دهانش را گرفت
قتل او کار عمود آهن و نیزه نبود
تیرهایی که به مشکش خورد جانش را گرفت
از بغل تا که سرش را بر سَرِ نیزه زدن
اشک و آه ناتمامی خواهرانش را گرفت
😭😭
امان از دل زینب...😭
🌴 #یازینب...
شادی روح تمام شهدا...و علمدار امام خامنهای سردار شهید حاج قاسم عزیزمان صلوات اللهم صل علی محمد و
اومد محضر ابی عبدالله، سیدی و مولای! این سینه ی من داره تنگی میکنه، اجازه میدی من برم میدان؟ ابی عبدالله فرمود: تو پشت و پناه من هستی، 😭
عباس جان، تو بری لشکرم میپاشه، اما اگه میخوای بری اول برو آب برا بچه هام بیار...😭
🌴 #یازینب...
اومد محضر ابی عبدالله، سیدی و مولای! این سینه ی من داره تنگی میکنه، اجازه میدی من برم میدان؟ ابی عبد
با ابی عبدالله اومدن به خیمه، دیدن این بچه ها دامن های عربی رو بالا زدن، رویِ این زمین نمناک قرار دادن تا یه خورده از تشنگی شون کم بشه، حالا عباس روانه ی میدان شده، یه مرد جنگی مثل عباس، قصد جنگیدن داره، اما عباس فقط باید آب برسونه به خیمه، هر جور بود اومد سمت شریعه...😭
وای حسین....😭
🌴 #یازینب...
با ابی عبدالله اومدن به خیمه، دیدن این بچه ها دامن های عربی رو بالا زدن، رویِ این زمین نمناک قرار دا
بچه ها...
یه روز توی جنگ احد پیغمبر اکرم، امیرالمؤمنین رو روانه کرد،
علی جان، کسی عرضه اش رو نداره، به سمت چاهای بدر برو، آب بیار برای این لشکر، همه تشنه شدن، امیرالمؤمنین رفت، مشک آب رو پر کرد، داره حرکت میکنه، دید یه باد شدیدی وزید، امیرالمؤمنین نشست تا این باد آرام بگیره، دوباره حرکت کرد، هر بار این اتفاق می افتاد، تا سه بار، مثل طوفانی علی رو زمین گیر میکرد، تا رسید به پیغمبر، یه کم دیر کرده بود، دید پیغمبر داره گریه میکنه😭
گفت: علی جان، نگران شدم، چرا دیر اومدی، قصه رو توضیح دارد برا پیغمبر، پیغمبر فرمود: علی جان، این سه بادی که دیدی، جبرائیل بود، اسرافیل بود، میکائیل بود، هر کدوم با هزار ملک اومدن برای یاری ما....😭