eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما نمیتونیم پرچم اباعبدالله رو زمین بزاریم همه مسجدا رو که به رومونم ببندند به دلیلی به غیر دلیلی... به ما حرامه این پرچمها رو زمین بزاریم 🎤 : استاد حاج حسین انصاریان در مراسم عزاداری اباعبدالله در ورزشگاه سعیدی ببینید و در جواب مخالفان مراسم عزاداری اباعبدالله سکوت نکنید .. هل من ناصر ینصرنی؟ آیا کسی نیست حسین را یاری کند ؟ ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 🏴🌹(علیه السلام)🌹🏴 حضرت علی اصغر(علیه السلام) نام کوچک‌ ترین فرزند امام حسین (علیه السلام) است که مادرش رباب بنت امرئ القیس بوده ودر ۱۰ رجب سال ۶۰ هجری در مدینه متولد شد(تقویم الائمه علیهم السلام،ص۷۳و۷۸٫،سحاب رحمت،ص۵۳۵٫)درمورد روز ولادت حضرت گرچه تاریخ دقیقی یافت نشد اما ذکر این داستان خالی ازلطف نیست آنجا که نویسنده کتاب سحاب رحمت نقل میکند که: آقای علی‌اکبر تبریزی – ساکن تهران که مورد اعتماد است – نقل می‌کرد که در یکی از سفرهای خود به مشهد مقدس در حرم مولا علی بن موسی الرضا علیه‌السلام صحن پائین پا، با تعدادی از رفقا نشسته بودیم، من از حضرت رضا علیه‌السلام درخواست نمودم که چیزی به من بدهند که تا بحال به احدی عطا نکرده‌اند، و خیر آن به همه برسد. رفقایم خندیدند و گفتند: ادعای بزرگی کرده‌ای. گفتم: أولا؛ چیز بدی نخواسته‌ام ثانیا چیزی خواستم که خیرش به همه برسد. شروع به توسل نمودیم در این حال سید جلیل القدر و بسیار زیبا و نورانی تشریف آوردند و به آرامی پیش من نشستند، مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: علی‌اکبر، شب نهم ماه رجب که تولد حضرت علی‌اصغر است جشن بگیر که خیرش به همه می‌رسد، و هیچکس از این قضیه خبر ندارد. 👇👇
🌴 #یازینب...
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 🏴🌹#زندگینامه_حضرت_علی_اصغر(علیه السلام)🌹🏴 حضرت علی اصغر(علیه السلام) ن
و آنچنان در من تصرف کرده بود که غافل بودم، اسم مرا از کجا می‌دانند، و از کجا درخواست مرا خبر دادند، بعد ازچند لحظه تشریف بردند، آن وقت من به خود آمدم که این آقا که بود؟ اسم مرا از کجا می‌دانست! حاجت مرا خبر داد. به رفقا گفتم: آقا جواب مرا دادند. و شروع به گریه کردم و از خود بیخود شدم و حال عجبی به من دست داده بود.از این موهبت خوشحال شدم و چون به آیهالله اثنی‌عشری – از علماء تهران – و آقای سقازاده نقل کردم، آقای سقازاده بعد از تحقیق مدرکی هم پیدا کرده بودند) (متأسفانه آقای سقازاده فوت کرده‌اند و موفق نشدم مأخذ را جویا شوم). چون شب تولد آن شاهزاده فرارسید، مجلس جشنی در منزل گرفتم. همان شب همسرم حضرت زهرا علیهاالسلام را در خواب دید که گویا از ایشان تشکر کرده و فرمودند:دل شکسته‌تر از من در آن زمانه نبود در این زمان دل فرزند من (مهدی) شکسته‌تراست‌و فرمودند: این جمله را قاب بگیرید.آنچه در زبانها مشهور است و عده‌ای هم نقل کرده‌اند، که حضرت علی‌اصغر علیه‌السلام شش ماهه بوده، موافق با این قضیه است.ابی‌مخنف می‌نویسد:«و له من العمر سته أشهر»«عمر آن کودک شش ماه بود».سحاب رحمت ص : ۵۳۶ کی از عظمت های وجود حضرت علی اصغر در مجموعه کربلا این بود که کودکی صبور بود، گویی در می یابد که این صحنه چه صحنه ای است و باید مشارکتی داشته باشد. در سه روزی که آب بسته بود، صدای این کودک بلند نمی شد. به اعتقاد من گریه بچه برای تشنگی نیست و قصه خیلی فراتر از این حرف ها ست. او می فهمد که آب در کربلا نیست. یا زمانی که علی اکبر از میدان به حضور پدر بزرگوارشان می آید، اصلاً تقاضای آب برایش معنی ندارد جوان رشید و برومندی چون او می داند که بابا آب ندارد، چگونه بگوید؛ به من آب بده. این آب اینجا معنای دیگری دارد و اهل بصیرت و فهم می توانند، دریابند او تشنه جرعه ای از وجود خود اباعبدالله است. می خواهد از ولایت سیراب شود. و به میدان برگردد. حرف خیلی از اینها فراتر و بالاتر است.در روز ششم حضرت حسین (علیه السلام) نوزده قدم به سمت قبله برداشت از پشت خیمه ها بر زمین کلنگ زد و آب جوشید چون کربلا فاصله زیادی با آب نداشت با عمق کمی توانستند به آب دست یابند. اما وقتی «عمر سعد» اطلاع پیدا کرد به امام حمله کرد و گفت: اگر آن را پر نکنید؛ خیمه ها را آتش می زنم. و امام دستور داد. چاه را پر کردند از این رو از روز هفتم به بعد آب در کربلا به راحتی بدست نمی آمد. البته این بدان معنا نیست که آب وجود نداشت اتفاقاً تا شب عاشورا هم آب بود. چرا که در آن شب یاران کربلا غسل کردند. به زحمت آب می آوردند که آخرین بار با مدیریت علی اکبر، سی و دو نفر رفتند و حدود بیست مشک آب از فرات آوردند البته با توجه به درگیری هایی که شد، آنها موفق شدند آبها را به خیمه گاه ببرند و استفاده کنند. لیکن هوا گرم بود؛ و تعداد زیاد بود، خیلی زود آب تمام شد. 👇👇
🌴 #یازینب...
و آنچنان در من تصرف کرده بود که غافل بودم، اسم مرا از کجا می‌دانند، و از کجا درخواست مرا خبر دادند،
به هر حال در این دو، سه روز صدایی از علی اصغر بلند نمی شود مگر زمانی که اباعبدالله(علیه السلام)تنها می شود و در کنار میدان می ایستد و صدای گرمش در میدان می پیچد که: هل‏ من ذاب‏ یذب‏ عن حرم‏ رسول الله‏؛(هل من معین‏ یرجو ما عند الله فی اعانتنا) هل من معین یعیننا لوجه الله؛ آیاکسی هست برای خدا مرا یاری کند؛ آیا کسی هست از حرم رسول خدا دفاع کند؟ … کسی نیست! گفته اند: اباعبدالله (علیه السلام)یک لحظه ایستاد و نگاهی به یاران پرپر شده اش در میدان افکند، صدایشان کرد؛ یا زهیر، یا بریر، یا حبیب، «قوموا رحمکم‏ الله‏» برخیزید، خدایتان رحمت کند. حسینتان تنها ست.و إذا طلقتم‏ النساء فبلغن أجلهن فأمسکوهن‏ آیا شما نبودید که خانمهایتان را طلاق دادید و از آنها جدا شدید. تا بیائید و در کربلا حسین را یاری کنید. نگاه کنید پسر پیغمبر تنها ست. تا سخن حضرت اباعبدالله (علیه السلام) به اینجا رسید، صدای گریه علی اصغر بلند شد، یعنی: باباجان نگران نباش، هنوز سرباز داری، من هستم، من را به میدان ببر. آماده ام در رکابت جانفشانی کنم. و اینجا بود که امام صدای گریه علی اصغر را به عنوان آخرین سرباز شنید. به سوی خیمه رفت، او را گرفت، کودک در بغل اباعبدالله (علیه السلام) آرام گرفت. معنایش این است که تو مرا به میدان ببر. بچه نمی تواند حرف بزند. اما با گریه اش حرف می زند. گفته اند آنقدر تشنه بود که در وصف آن گفته اند: «تلّظی» می کرد. علی اصغر آخرین گره کربلا را باز کرد. از این رو باب الحوائج دوم اوست. زیرا به امام گفت: یار نداری، یارت من هستم. احساس تنهایی و بی کسی نکن، زیرا هنوز آخرین تیر تو هست. علی اصغر یکی از فرزندان امام حسین«ع» است که شیر خوار بود و از تشنگی، روز عاشورا بی تاب شده بود امام، خطاب به دشمن فرمود:از یاران و فرزندانم، کسی جز این کودک نمانده است. نمی ‏بینید که چگونه از تشنگی بی تاب است؟ در«نفس المهموم»آمده است که فرمود:«ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل» در حال گفتگو بود که تیری از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم علی اصغر را درید. امام حسین«ع» خون گلوی او را گرفت و به آسمان پاشید. مرقد مطهر حضرت علی اصغر در کربلا نزدیک قبر امام حسین علیه السلام در کنار شهدای دیگر کربلا است. ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
🌴 #یازینب...
به هر حال در این دو، سه روز صدایی از علی اصغر بلند نمی شود مگر زمانی که اباعبدالله(علیه السلام)تنها
🏴🌹(سلام الله علیها )🌹🏴😭 بسم الله، مدد می گیرم، از این آقازاده باب الحوائج، شب هفتمه، از فردا قصه عطش شروع می شه، از فردا داستان عطش به خودش شكل تازه ای می گیره، كدوم عطش؟ اصلاً این عطش چیه؟ چیه كه از آدم ابوالبشر وقتی كه خمسه طیبه رو بهش یاد میده، جبرئیل به اسم اباعبدالله كه میرسه،برا آدم روضه عطش خونده می شه؟ از آدم تا خاتم، پیغمبر ما هم همینطور، هنوز به دنیا نیومده، این آقا تو رحم مادرش روضه عطش می خونه، این چیه؟ عطش عطش، هركی می رسه می گه عطش. امام سجاد می خواد برا باباش سنگ قبر درست كنه، با انگشت می نویسه: هذا قبر حسین بن علی الذی قتلوه عطشانا. امام رضا به ریان بن شبیب می خواد حدیث بگه، یه جمله می گه: صغیرهم یمیتهم العطش، همه می گن عطش، آقات، امام زمان وقتی تكیه به دیوار كعبه می زنه، میگه یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین قَتَلُوهُ بكربلا عَطشاناً، چرا این عطش اینقدر مهمه؟ این مقدمه روضه منه، چه خبره تو این عطش، چه سرّی تو این عطش نهفته است، اینقدر سخت و جانگدازه این عطش، از فردا آب رو می بندند. اهل بیت پیغمبر در محاصره بی آبی قرار می گیرند،من از شما سوال می كنم، مگه سپاه ابی عبدالله چه سپاهیه؟ یه عده زن و بچه با حسین هستند، از روز اول دستور دادند، حسین رو از آب دور كنند، یه جایی حسین علیه السلام خیمه بزنه، یه جایی كه فاصله داشته باشه با شریعه، با این راحتی نزدیك نشه، یكی از اون حرفایی كه حر بن یزید ریاحی رو منقلب كرد، یه مواجهه ای داره با عمرسعد روز عاشورا، باهاش حرف زد، حر به عمرسعد لعنت الله علیه گفت: عمرسعد این آبی كه تو بستی به حسین، حیوانها ازش استفاده می كنند، تو چیكار داری؟ كجای دینه؟ این زن و بچه باهاشن، سه روز آب رو بستی، ببین صدای گریه قطع نمی شه. اینها اینقدر پست بودند، آب رو بستند می خواستند از نظر ضعف جسمانی، وقتی آب نباشه،كم كم بدن قواش تحلیل میره، جانبازا، بچه رزمنده ها، اگه تو جلسه باشند، تو جبهه تشنگی كشیدید دیگه، دیدید تشنگی چیكار می كنه با آدم، اونم رو بچه، بعد آدم زخمی می شه، مجروح می شه، زخمی آب بدنش تحلیل می ره، نیاز به آب داره، اینها همه نشون میده عطش چه كرده. الله اكبر، اما همه داستان عطش برای اصحاب و یاران و لشكریان اباعبدالله، هر جوری بگی قابل توجیهه، اما برا یه نفر قابل توجیه نیست، بهتر بگم، همه رو می تونی آروم كنی، همه زبون دارن می تونن اظهار عطش كنن، آدم باهاشون حرف بزنه، راضی شون كنه، آرامشون كنه، اما من سوال دارم، یه بچه شیرخواره رو چه جوری باید آروم كرد؟ اگه بچه ات تشنه باشه، این بچه بیدار شده، این بچه تشنه است، تا حالا برات پیش اومده؟ راهش ببر، باهاش بازی كن، بغلش كن، رو پات بخوابونش، فایده نداره، بچه تشنه آب می خواد... یا حسین... لالا، لالا لالا، ای گل پونه قناریِ بی آب و دونه خدا خودش روزی رسونه لالا، مادر تو بدون شیره گریه نکن صدات می گیره این لبِ یا این که کویره لالا، لالا لالایی بچه رو دست نگه داریم خود به خود گردنش، سرش، پیدا میشه لالا نشون نده اینقدر گلوتو وا کن دو دست کوچولوتو دعا بکن یه کم عموتو لالا، لالا لالایی لالا پرستوی سرخ و سفیدم کی گفته من شیرت نمیدم شیری نمونده ای امیدم لالا لالا گفتم یكی به سقا بگه داره میشه دیر زودتر بیاد وگرنه بچه ام می اُفته از شیر لالا لالا عزیزم 👇👇
🌴 #یازینب...
🏴🌹#روضه_حضرت_علی_اصغر(سلام الله علیها )🌹🏴😭 بسم الله، مدد می گیرم، از این آقازاده باب الحوائج، شب ه
گریه نكن، اینها دلشون رحم نمیاد، صدا زد داره بچه گریه می كنه، امیر پدر رو بزنم یا پسر رو، گفت: مگه سفیدی زیر گلو رو نمی بینی، وای، حسین داشت حرف می زد، یه مرتبه دید سر علی اوفتاد، ای حسین... ابی عبدالله اومد پشت خیمه ها، چه گذشت به دل حسین ان شاءالله هیچ پدری به روز حسین نیوفته، ان شاءالله هیچ بابایی بچه تو بغلش نمیره. روی برگشتن نداشت، یه قدم می گذاشت، لااله الا الله، نمی دونم بگم یا نه، این بچه زیر عبا، بعضی وقت ها از حال می رفت، نمی دونم، اصلاً جونی تو بدن مونده بود، این كه میگن: فذبحوه من اذن الی الاذن، مگه یه بچه چقدر گردن داره، چقدر سر داره، رفت پشت خیمه ها، خودش با دست خودش یه قبر كند، می خوام بگم، تنها شهیدی كه حسین، خود ابی عبدالله دفنش كرد، این آقا زاده علی اصغره، دفنش كرد، چرا دفنش كرد؟ من چند تا دلیل میگم، خودت دیگه ناله داری بزن، منم می شینم با تو ناله می زنم، شاید حسین این بچه رو دفن كرد، اولین دلیلی كه من به ذهنم می رسه، می گم حسین حال و روز خیمه ها رو می دونست، می دونست زن و بچه چه غوغایی تو دلشونه، می دونست اینها بدن علی اكبر رو دیدند، بدن قاسم رو دیدند، از همه بالاتر اینها داغ عباس رو دیدند، می دونست دیگه طاقت ندارند، اگه این بدن رو ببینند، اگه این حلقوم رو ببینند، همه دق می كنند. یه دلیل دیگه، ابی عبدالله شاید به علم امامت، می دونه بعد از عاشورا، اینها چیكار می كنند، زود بدن رو دفن كرد، آخه می دونه اینها آماده شدند، چرا؟ می دونه اینها اسب هاشون رو نعل تازه زدن، قراره رو بدنها برن و بیان. وای،یه دلیل دیگه، شاید به این خاطر دفن كرد، گفت: اینها خیلی نامردند، شاید به علم امامت داره می بینه، یكی یكی سرها رو به نیزه كردن، آخه یه سر شیرخواره، حسین... من و تو یه چیزی رو داریم می شنویم، مادرها خیلی گوش بدن، من و تو داریم می شنویم داریم جون می دیم، فقط امشب بگو وای از دل رباب،می دونستی رباب گریه نكرده؟ جلوی حسین گریه نكرد، ما گریه می كنیم، سبك می شیم، آدم داغ می بینه بهش می گن بذار راحت باشه، بذار گریه كنه، سبك بشه، گریه نكنه همه می ترسن، میگن این گریه نكنه دق می كنه، اما بمیرم، رباب چه كرد؟ گریه نكرد، می دونی كی گریه كرد؟ شام غریبان گریه كرد، وقتی آب آزاد شد گریه كرد، زینب گفت: حالا چرا گریه می كنی؟ گفت: خانم جان آب رو ببین، یه قطره اش رو به بچه ام ندادن... فرج امام زمان رو بخواه، بدم المظلوم، دستات رو بیار بالا، الهی العفو 😭😭😭😭 التماس دعا ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
۸ به وقت امام هشتم...🌹🍃 غیر از شه خراسان از ما کسی رضا نیست پر میزنم به مشهد هر روز ساعت بیست ...🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 🍃🌹اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک..َ🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹🍃 🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃 ...🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
یاس حرم زِشاخه جدا از سه شعبه شد  کوچکترین شهید ، فدا از سه شعبه شد  شش ماه او تمام شد و در منای عشق  قربانِ سید الشهداء از سه شعبه شد 🏴🌹السلام علیک یا علی اصغر 😭😭😭 ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شاید هم آقا زیر لب زمزمه می‌کنه کجاست قاسمم چرا دیر کرده؛ کجاست حسین همدانی؛ شعبان نصیری و خوش محمدی کجا رفتند...! آقا جان؛ ای پسر مظلوم فاطمه؛ با همه وجودمون میگیم ...🌹🍃 ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
📷 آغاز اولین شب از مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام در حسینیه امام خمینی(ره). ۹۹/۶/۵ ... @yazinb3
‌بسم الله الرحمن الرحیم بگو برای سه شُعبه ميان اين همـه يَل ؛ چـرا گلوى تو شُـد انتخاب ؟ عزيزدلم ..😭 ..
تلنگرانه... شمر هم اگر در صفین زخم عمیق‌تری میخورد ، شهید می‌شد و شاید الگوی ما قرار میگرفت ، اما راهش گم گشت و مسیرش به کربلا رسید و دستانش به خون آل الله آغشته شد ... اگر راه را نشناسی ، جنون تو را آخر کار ، به امام کُشی وا میدارد !