eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 #یازینب...
#کتاب_پروانه_در_چراغانی🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : 🌷🕊#سردار_شهید_حسین_خرازی 🌷🕊 فصل سوم..(قسمت سو
🌹🍃 : 🌷🕊 🌷🕊 فصل سوم..(قسمت چهارم)🌹🍃 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین حسين همانطور كه كناره گروه ميدويد، داد زد: پا مرغي، كه ديگر يادتان بماند جبهه جاي دروغ گفتن نيست. همه، سينه از خاك برداشتند، دستها حلقه شده دور مچ پا، راست، چپ، راسـت، چپ. عضلات كمر و ران كش ميآمد و تير مـيكشـيد و لبـه ي سـفت پـوتين روي پوست نازك ساق پا كشيده ميشد و خط سرخ دردناكي به جاي ميگذاشت. كاسهي زانوها درد ميكرد و، راه، پاياني نداشت. لبهاي خشك، مثل دهان مـاهي بر خاك افتاده باز بود. نفس كشيدن سخت شده بود و فشار هوا ميخواست ريههـاي خستهي دردناك را پاره كند. صداي سوت مانند نفسهاي سوخته از همهي لبها شنيده ميشد. وقتي نصرت، مسنترين فرد گروه كه چاق و سنگين هم بود، بيطاقت شـد و در راه ماند، حسين فرمان دويدن داد و خودش دست زير بازوي او برد و از زمين بلندش كـرد. نصرت به خودش فشار آورد تا همپاي حسين باشد كه سعي ميكرد آهستهتر بدود. حالا ميشد استخر رو به رو را ديد كه آفتاب بر سطح بيموجش ميتابيد و بـرقِ كوركنندهاي داشت. بچه ها از آخرين ذرهي توانشان استفاده ميكردند امـا بـه جـاي دويدن تلوتلو ميخوردند. خستگي، هر كدام از پاهايشان را به راهي ميبـرد، قـدمها ديگر به اختيار نبود. به همه تنه ميزدند، به زمين ميافتادند و برميخاسـتند. اسـتخر، چهار پنج پلّه بالاتر از زمين، روي سكوي سيماني وسيعي قرار داشـت؛ بـا باغچـهاي باريك و دور تا دور بوتههاي اطلسي و چهار درخت سرو در هر گوشه. وقتي بچهها به ديوارهي سيماني رسيدند، حسين دستور توقف داد. پاها كه ديگـر تحمل هيچ وزني را نداشتند خم ميشدند، اما نصرت، رضا و باقر ـ قديمترهاي گروه ـ كنار هم در يك صف ايستادند و بقيه خود را به پشت سـر آنهـا كشـاندند و همـه منظم در مقابل حسين قرار گرفتند. او، چند نفس عميق كشيد تـا صـدايش را آرام و يكنواخت كند. آنگاه به همه اجازهي نشستن داد و، بعد بيمقدمـه گفـت: «نگذاريـد دروغ ميانتان باب شود و ريشه بگيرد. وقتي ميرويد تداركات بگيريد، دروغ نگوييد، آمار اشتباه ندهيد، اگر چيزي را به دروغ گرفتيد روي جنگيدنتان اثر ميگذارد. حتّـي اگر گلوله ي آرپيجي هم بيش از سهم خودتان بگيريد، وقت عمليات به جاي تانـك، كلاغها را ميزنيد. اگر غذا يا مهمات را به دروغ گرفتيد، نميتوانيد به خاطر حقيقـت بجنگيد. كلام آخر، اگر براي خدا ميجنگيم، بايد همه چيزمان درست باشد. حرفهـاي من تمام شد، اگر به دل نگرفتهايد، صلوات بفرستيد. صداي صلوات محكم بود. نشاني از آن همه خستگي نداشت. محمـود وزن نگـاه حاج حسين را روي صورتش حس كرد. سرش را بلند كرد و از آنجا كه نشسته بـود، گوشهي رديف آخر، او را ديد. لباس سپاه پوشده بود؛ با شلوار مرتب گتر كرده روي پوتين و كلاش قنداق تاشويي در يك دست و آستين خالي. نرمـه بـادي مـيوزيـد، آستين خالي، آرام و سبك تكان ميخورد. بيست و پنج ساله به نظر ميرسيد، همسن محمود و شايد هم كمي بزرگتر. نـه آنقـدرها بلند و نه چندان قوي، با پيشاني باز و چشمهايي كه در زير ابروها به گودي نشسـته بـود و سرزندگي عجيبي داشت و حالا بي هيچ سايهاي به محمود مينگريست. او، رنـگ خنـدهاي پنهان را كنار لبهاي بستهاش ديد. حسين گفت: آزاد!. همه، خود را از ديوار سيماني بالا كشيدند و از گرما به آب پناه بردند. آب آنقدرها خنك نبود، اما زلال بود و ميتوانست سيراب كند، بشـويد و خميـر چسبناك خاك و عرق را از صورت و گردن پاك كند. حسـين بـا لحنـي كـه سـعي داشت خشكي و جديت فضا را بشكند، گفت: خيلـي سـبك شـديد، هـا! آن همـه گوشت و دنبه ي حرام عرق شد و ريخت، مانده يك مشت آب، والسلام. دستش را كاسه كرد و به محمود آب پاشيد كه بالا نيامده بود و حتي آب نخورده بود. پشنگههاي آب به صورت محمود خورد و به خود آمد. لبخند شرمگيني زد و بـه كنارة آب نزديك شد... چند دقيقه بعد، استخر موج برداشته بود، همه به هم آب ميپاشيدند و قيل و قـال خنده و شوخي همه جا را پر كرده بود. لباسهاي خاكي جا به جاخيس بـود. حسـين، اسلحه را گذاشته بود كنار باغچه و در سه گوش استخر نشسته بود و به بچـه هـا آب ميپاشيد. نصرت و باقر از ديوارة دور استخر پايين پريدند و كنار درخت سرو، پشت سر حسين بالا آمدند و در يك لحظه او را هل دادند وسط آب. حسين در آب غوتـه خورد و بالا آمد. موهاي خيس سياهش به پيشاني چسبيده بود و قطرههـاي آب روي صورتش و گلبرگ اطلسي هاي پشت سرش برق ميزد. لبها، چشم ها و گونه هايش بـا همهي سلولهايش ميخنديدند. خود را به لبهي استخر رساند و با يك دست ميلهي كناره را گرفت و خود را بالا كشيد. تركه چوب نازكي را كه روي زمين افتاده بود. ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 https://eitaa.com/aflakiyanekhaki8899 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
۸ به وقت امام هشتم...🌹🍃 غیر از شه خراسان از ما کسی رضا نیست پر میزنم به مشهد هر روز ساعت بیست ...🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 🍃🌹اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک..َ🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹🍃 🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
چفیه تا بوده برای ما حرمت داشته.. باهاش شهید دادیم باهاش جنگیدیم گاها باهاش نماز خوندیم و گاها دستمال اشک روضه هامون بوده.. جاش روی مانتوی جلوباز و وسیله‌ی بدحجابی نیست.. اعتقادات آدما رو به گند نکشید..! .‌‌... 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
یادگارکربلا السلام🏴 شهادت امام محمدباقر علیه السلام رومحضر صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف وسیدالشهداوشهدای کربلا تسلیت عرض میکنیم. ...🏴
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃 سلام مولای من ! سلام بر بلندای رشادتت.. سلام بر زينب... سلام........... اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِالْمُؤْمِنين ، وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِەِ ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ  اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ  🍃🌹اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
سلام بر تو اے یگانه روزگار و اے تنهاترینِ عالم؛ سلام بر تو  و بر روزے ڪه براے هدایت و محبّت قیام خواهے ڪرد!  السَّلاَمُ عَلَيْكَ  أَيُّهَا اَلْإِمَامُ اَلْوَحیدُ و القَائِمُ الرَّشیدُ... سلام حضرت عشق صبحت بخیر 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
در ملکوت اعلا کسی جز شهید زنده نیست و حیات دیگران اگر هم باشد به طفیلی شهداست 🌷🕊 ... 🌹🏴 🌹🏴 💐 🏴🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🏴 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
فرا رسیدن شهادت مظلومانه شاهد لحظه های تب آلود عاشورا یادگار روزهای آمیخته با عشق و اشک و عطش تندیس اسوه اخلاق شکافنده دریای علوم پنجمین کوکب آسمان امامت حضرت امام باقر بر شیعیان آن امام تسلیت باد 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
زیارت نامه امام محمد باقر علیه السلام:🥀🏴 🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 🥀 الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْباقِرُ بِعِلْمِ اللّهِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفاحِصُ عَنْ دِینِ اللّهِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْمُبَیِّنُ لِحُکمِ اللّهِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا القائِمُ بِقِسْطِ اللّهِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النّاصِحُ لِعِبادِ اللّهِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الدّاعِی إلَى اللّهِ 🥀 الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الدَّلِیلُ عَلَى اللّهِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الحَبْلُ الَمَتِین الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفَضْلُ المُبِینُ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النُّورُ السّاطِعُ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْبَدْرُ الْــلاّمِعُ 🥀 الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الحَقُّ الاَبَلَجُ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السِّراجُ الاَسْرَجُ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّجْمُ الاَزْهَرُ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الکَوْکَبُ الاَبْهَرُ 🥀الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا المُنَزَّهُ عَنِ المُعْضَلاتِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا المَعْصُومُ مِنَ الزَّلاّتِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الزَّکِیُّ فِی الْحَسَبِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الرَّفِیعُ فِی النَّسَبِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا القَصْرُ الَمَشِیدُ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ اَجْمَعِینَ 🥀 اَشْهَدُ یا مَوْلای اَنَّکَ قَدْ صَدَعْتَ بِالْحَقِّ صَدْعاً وبَقَرْتَ العِلْمَ بَقْراً، ونَثَرْتَهُ نَثْراً لَمْ تَاْخُذْکَ فِی اللّهِ لَوْمَةُ لائِم وَکُنْتَ لِدِینِ اللّهِ مُکاتِماً وَقَضیْتَ ما کانَ عَلَیْکَ وَاَخْرَجْتَ اَوْلِیاءَکَ مِنْ وَلایَةِ غَیْرِ اللّهِ اِلى وِلایةِ اللّهِ.. 🥀 وَاَمَرْتَ بِطاعَةِ اللّهِ، وَنَهَیْتَ عَنْ مَعْصِیَةِ اللّهِ حَتّى قَبَضَکَ اللّهُ اِلِى رِضْوانِهِ و َذَهَبَ بِکَ اِلى دارِ کَرامَتِهِ وَاِلى مَسَاکِنِ اَصْفِیائِهِ وَمُـجاوَرَةِ اَوْلِیائِهِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ 🏴 زیارت امامان و معصومین علیهم‌السلام در دنیا و آخرت روزیتان . التماس دعای خیر و فرج... 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بحمدالله واکسن کووایران برکت در برابر کرونای دلتا نیز موثر واقع شد. اخیرا به اتفاق برادر عزیزم دکتر محمد مخبر از سایت تولید این واکسن بازدید کردم. به همت مدیران جهادی ستاد، یک مجموعه عظیم ظرف ۱۰۰ روز ایجاد شده و انشاءالله تا پایان شهریور، روزانه یک میلیون دز واکسن تولید خواهد کرد. ✍️سید یاسر جبرائیلی 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
بحمدالله واکسن کووایران برکت در برابر کرونای دلتا نیز موثر واقع شد. اخیرا به اتفاق برادر عزیزم دکتر
واکسن برکت در برابر کرونای دلتا موثر است دکتر صالحی ناظر کارآزمایی بالینی واکسن برکت: اثربخشی واکسن روی واریانت‌ ویروس دلتاکرونا در تست خنثی‌سازی (cVNT) ارزیابی شد و مشخص شد سرم افرادی که واکسن برکت دریافت کرده اند، دارای آنتی‌بادی به میزان موثری در برابر کرونای دلتاست .
💠شهید حاج سید مجتبی علمدار: باید خاکریزهای جنگ را بکشانیم به شهر! یعنی نسل جدید را باشهدا آشنا کنیم. درنتیجه جامعه بیمه می شود و یار برای امام زمان "عج" تربیت می شود. 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴 #یازینب...
#کتاب_پروانه_در_چراغانی🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : 🌷🕊#سردار_شهید_حسین_خرازی 🌷🕊 فصل سوم..(قسمت چه
🌹🍃 : 🌷🕊 🌷🕊 فصل سوم..(قسمت پنجم)🌹🍃 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین براي شادي روح آقا داماد صلوات! صداي خنده و صلوات قاطي شد و مهمانها، هر چه سـكه و نقـل و شـيريني داشتند بر سر مصطفي ريختند كه از خجالت سرخ شده بود. سر به زير و خنـدان درميان همراهانش وارد شد. شلواري نظامي پوشيده بود كه نو بود و اتوي مفصلي داشت و پيراهن سادة شيري رنگش را روي آن انداخته بود. درخواست صلوات را چند نفر ديگر پي گرفتند: «براي سلامتي شهداي آينـده صلوات... انشااالله صحيح و سالم بروي روي مين، صلوات بلند ختم كن... بيشتر مهمانها از دوستان داماد بودند، بچههاي جبهه يا هم درسان دورة طلبگـي كه حالا مجلس را دست گرفته بودند و به اختيار خود ميچرخاندند. بقيه هم سعي ميكردند تعجبشان را از شوخيهاي خاص آنها كه به نظر خشن ميرسـيد، پنهـان كنند. عقدكنان مصطفي بود. اتاق تودرتوي پذيرايي را زنانه كرده بودند و حيـاط را براي مردها فرش انداخته بودند. دورتادور حوض، گلدان چيده بودنـد و قابهـاي ميوه و شيريني را يك در ميان مقابل پشتيها گذاشته بودند و روي هر كدام هم يك شاخه ياسِ سفيد كه حالا عطرش در كوچه پيچيده بود. سر درِ حياط يـك ريسـه لامپ بود و بالايش كلمة «االله» كه درخششِ سبز طلايي داشت. زنها از صداي صلوات و هياهوي حياط خبردار شده بودند كه داماد آمده است و حالا صداي دست زدنشان ميآمد كه همراهش ميخواندند: «صل علي محمـد، صلوات بر محمد، ختم رسل شد احمد، صلوات بر محمد...» شعر كه تمـام شـد،چند نفر كل كشيدند. حسين، رو به ناصر كه قاب شيريني را جلو كشـيده بـود و ملاحظه را كنار گذاشته بود، گفت: «تو سير نشدي، خسته هم نشدي. ناصر با دهان پر گفت: امر بفرما حسين آقا. حسين گفت: «پاشو مجلس را گرم كن، مثلاً عقدكنان رفيقمان است. ناصر گفت: چشم و بلند شد و از لبة پنجره پارچ آب را برداشت و سر كشيد و وسط مجلس ايستاد. بيمقدمه، با صدايي كه فقط خودش معتقد بـود زيباسـت، خواند: شمع و چراغها را روشن كنيد، بسيجيها را خبـر كنيـد، امشـب شـبيخون داريم... ببخشيد، امشب عروسي داريم... و دست زد. بقيه با او دم گرفتند و دست زدند: خمپاره بريزيد سرشون، امشب عروسي داريم... احمد گفت: ببينم، كاري ميكني عروس خانم همين امشـب تقاضـاي طـلاق كند يا نه چند نفر از فاميلهاي داماد سر و صدايشان بلند شد كه: نواري، رِنگـي، چيـزي بگذاريد. ناصر كه از رو نرفته بود، همچنان ميخواند. احمد چند لحظه به در حياط خيره شد و جوري كه ناصر متوجه شود، گفـت: «كيك را آوردند.» ناصر بلافاصله آوازش را قطع كرد و با سه قدم بلند خودش را به در رساند و بيرون را نگاه كرد. احمد از فرصت استفاده كرد و نزديك ستون ايوان رفـت كـه پريز برق داشت و ضبط دستي سرخ رنگي آنجا بود. به يكي از پسرهاي فاميل كه نميشناخت، گفت: پس، نوار كو؟ جلد باش، تا ناصر نيامده. پسر از لبة پنجـره چند نوار برداشت و يكي را در ضبط گذاشت و روشن كرد. صداي نوحه حيـاط را پر كرد: شهيدم من، شهيدم من... احمد دستپاچه شد. چند دكمه را با هم زد تا ضبط سرانجام خاموش شد. پسر نوار ديگري گذاشت: در هوايت بيقرارم... ناصر برگشت و با ديدن ضبط، با عصبانيتي ساختگي در صـورت، بـه سـوي احمد هجوم برد. سرانجام كيك رسيد؛ با شكوفههاي صورتي رنگ خامه و كارد تزئين شـده در كنارش كه رشتههاي بلند روبان از دستهاش آويزان بود. ناصر خيـز برداشـت تـا كيك را بگيرد. حسين پشت پيراهنش را گرفت و داد كشيد: آرام بگير،آبرويمـان را بردي. حالا فكر ميكنند توي سنگر كيك خامهاي گير نميآيد. كيك را به اتاقي كه سفرة عقد را انداخته بودند، بردند. كمي بعد عاقد هم از راه رسيد و مصطفي از جا بلند شد. بچه ها صدايش زدند و هر كدام چيزي به شوخي يا جدي گفتند. «دعاي سر عقـد قبـول اسـت، مـا را فراموش نكن. آقا مصطفي، هنوز وقت داري، اگر رفتي ديگر رفتيها... ناصر با لحني جدي و صورتي پر از التماس گفت: برادر! مصطفي مصطفي از آستانة در برگشت: «ما را از كيك فراموش مفرما! مصطفي، خندان با همراهانش به اتاقي رفت و كمي بعـد، وقتـي همهمـه آرام شد، صداي خواندن خطبه آمد كه آقا عربـياش را شـمرده و بلنـد و بـا تشـديد ميخواند. صداي كل زدن و صلوات و مبارك باد كه تمام شد، بشـقابهاي كيـك رسيد؛ ناصر با دو بشقاب پر آمد و به حسين گفت: «حاجي جون، بخور كه جـون بگيري، خيلي عقيدتي شدي. ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 https://eitaa.com/aflakiyanekhaki8899 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🗓 روز شمار عید ۱۱ روز مانده تا عید غدیر خم🌱🌸 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴نماینده شادگان در مجلس: رئیس دولت و جهانگیری باید به مجلس بیاید و در مورد خوزستان توضیح دهد ♦️ناصری نژاد:۵ میلیون نخل در شادگان در حال نابودی است ♦️آقایان سران قوا بنشینید و اوضاع خوزستان را حل کنید 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
سامانه ثبت نام واکسیناسیون کرونا سلام هموطن عزیز به منظور زمان بندی و نوبت دهی تزریق واکسن کووید-۱۹ بر اساس سند ملی واکسیناسیون برای گروه های سنی اعلام شده، لطفا از طریق این درگاه نسبت به ثبت نام و درج کد ملی، تاریخ تولد و شماره تلفن همراه خود اقدام فرمائید. طی روزهای آینده، زمان و محل تزریق واکسن از طریق پیامک به تلفن همراه شما ارسال خواهد شد. هم‌اکنون فقط متولدین ۱۳۴۰ و قبل از آن امکان ثبت نام دارند. ورود/ثبت‌نام در سامانه تزریق واکسن سامانه ثبت عوارض واکسن salamat.gov.ir
با وجود مشغله کاری زیاد رفتن به دعا ندبه و نماز جمعه را ترک نمی کردند . بیشتر مواقع صبح های جمعه سه نفری به دعای ندبه در مهدیه اصفهان میرفتیم و بعد از آن محمد مهدی را به کلاس شنا می برد و بعد از کلاس به نماز جمعه میرفتیم . همیشه طبق برنامه عمل میکرد بعد از ظهر به پارک میرفتیم و وقتی میگفتم امروز را استراحت کن ایشان در جوابم می گفتند خدا من را خادم شما قرار داده است . راوی: همسرشهید 🌷شهید مسلم خیزاب🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---