- #مطلببِجا🌱🧷-
رفقا اخلاص درجه بندی داره !
برای مثال اونی که نماز میخونه چه
توی تنهاییاش چه مهمونیا و دورهمیها..
از اخلاص برخورداره اما وقتی توی
مهمونی نماز رو کش میده ولی توی
تنهاییاش نمازُ فوری فوتی میخونه
درجه اخلاصش میکشه پایین ..
-ملتفتی مشتی ؟!
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
امیدوارم به زودی برسد
روزی که در سجده بگویم:
رسیدم کربلا، الحمدلله . .
میگن زائر همیشه بعد نجف کربلا رود یعنی:
غدیر اذن دخول محرم است
باید شوی غدیری قبل از محرمی شدن
ذکر علی ضامن اشک محرم است . .
#غدیریام
-امیرالمؤمنین:
شیرین ترین بخشیدن، آن است که بدون اینکه از تو درخواست کنند ببخشی. .(:
⸾غرر الحکم، حدیث337
"رمان آنلاین در پناه زهرا💕"
#قسمتاول
هر عشقی یک جا تموم میشه؛
و در نهایت تا مرگ...
ولی عشقی که هدفش رسیدن به خدا باشه؛
هیچگاه تمام نخواهد شد...
____
دغدغهی جَوانیمون!
به روضهها رسیدنه!
توسل همیشگیم به قاسم بن الحسنه!
هــــــــــووووووف،دوباره صبح شد..
دستم رو از زیر پتو در میارم
با چشم بسته دنبال گوشیم میگردم تا آلارم رو خاموش کنم...
ای خــــــدا...
دوران مدرسه که از خواب صبح محروم بودیم..
دانشگاهم که همینجوریه...
فردا پس فردا اگـــــــــه معجزه بشه و کار گیرمون بیاد هم که باید صبح عَلَیالطلوع پاشیم..
آخه خدا..!
من قربونت برم،
اگر با خوابیدن تا لِنگِ ظهر ما مشکل داری!
چرا انقدر خوشمزه و بچسبش کردی؟!
تو همین غُرغُرکَردَنا بودم که صدای بابام اومد:
_دختـــر..!!
بجای غُرزدن پاشو آماده شو برو دانشگاه..
_نگا به بابات کن؛چقدر زرنگه..
رفتم سمتِ روشویی،
دست و صورتم رو میشستم که مامان در جواب بابا گفت:
_هــــــــــا..
یکی باباش زرنگه یکی لاک پشت..
_اگه از ترس خرابشدنای جنسهای مغازت نبود رکورد خواب خرس رو میشکوندی..
ای خداا،خانواده من رو باش؛
وضو گرفتم و رفتم تو اتاق...
همیشه سعی میکنم دائمالوضو باشم،
آخه نمیدونی چقدر ثواب داره که..
هم اینکه اگر باوضو بمیری شهید میشی..
خدارو چه دیدی..!
مانتو و شلوار مشکی رو پوشیدم
با روسری و ساق بادمجونی،لبنانی هم بستمـ...
به جز مدل لبنانی اصلا مدل دیگهای بلد نبودم
چون زیاد خودم رو درگیر این چیزا نمیکردم برعکس رفقا..
رفتم جلو آینه..
آرایشم که طبق معمول صفر درصد..
راستی،یادم رفته بود معرفی کنم...
هدیه هستم
تک فرزند تو خانواده غیرمذهبی...
ولی خب من راهم رو خداروشکر از خانواده جدا کردم...
دانجشوی سال دوم رشته مهندسی نفت
در دانشگاه آزاد..
مامانم خونهدار و بابام سوپرمارکت داره..
رفتم تو آشپزخونه و یه صبحونهی مشتی زدم به رگ
و سوار بر ماشین پراید هاچبکی که تا حالا هزار جا زده بودمش شدم و بسمالله..
یه روز دانشگاهی دیگه..
خب امروزم رو تقدیم میکنم به آقاامامزمان(ع)
هر روزم رو اگه یادم باشه تقدیم میکنم به یکی از ائمهاطهار(علیهالسلام)
#روزانهدوپارت_هرشبساعت۲۱
رمــــان
"آنلاین در پناه زهرا💕"
#قسمتدوم
ماشین رو پارک کردم و رفتم سمت محوطه دانشگاه..
نارنج از همون دور داره دست تکون میده؛
لابد فک میکنه کورَم،ای خدا دوستای من رو
رسیدم بهش،
هنوز سلام نکرده اشاره کرد پشت سرم رو ببینم..
برگشتم..
_بــــــــــه بــــــــــــه
از نظر خودم اِکیپ خاصی داریم،
نارنج که بزرگمونه و کُپُلِمون؛
همیشه هم تو فاز نصیحت
فاطمه هم دختر فنچ و قد کوتاهیه؛
به شدت خجالتی و آروم،
منم که جونم براتون بگه،
یه دختر شر و شیطوون و زبون دار و مجرد
_ســـــلام بر تازه عروووس کوتوله
فاطمه:
-علیک سلام..
-اولا کوتوله نیستم و فنچم،
دوما بهتر از توی تیرِ سیم هستم
سوما من هنوز عروس نشدم و نارنجِ که تازه عروسه
_اولا من تیر سیم نیستم عزیزم،
قد بلندم تا دلتم بخواد..
دوما نارنج دیگه کهنه عروس شد
نارنج:
وااای هدیه.
اومد جواب بده که صدای آقایقربانی رئیسِ بسیج دانشگاه اومد؛
+خانم کیامرزی..!
ساعت ۱۱ جلسه هست با خواهران بسیجی
تشریف بیارید لطفا..
_بله چشم،انشاءالله
هنوز یهذره دور نشده بود که فاطمه گفت:
-نگانگا؛با نامحرم چه سرسنگینه،
اونوقت با ما انگار دلقلک سیرکِ
_اصلِشَم همینه..
دختر باید پیش نامحرم و غریبه خـــانم و سنگین باشه ولی پیش دوستاش یه تیمارستانی..
_هم اینکه مگه چِمِه!!
تا دلتونم بخوااد دختر به این باحالی..
فاطمه:
-سقف دانشگاه ریخت
#روزانهدوپارت_هرشبساعت۲۱