شہادت ؛
عشق به وصال محبوب و معشوق
در زیباترین شکل است.🤍🌱
#شھیدآنھ
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
غلطکردمارباب'💔!
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
روزه را با بوسه بر لب های او وا می کند
وقت افطارش حسن گرم عسل نوشیدن است:))💚
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
مولامون پدر شده..
امام حسن کریمِ
امروز از در خونه شون دست خالی برنگردیم:(
ولی ابی عبدالله چه قندی تو دلش آب شد وقتی رزم قاسم رو دید
آخه یاد رزم برادر تو جنگ جمل افتاد:)))
#ابیعبدالله
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
جدی جدی ۵ روز گذشت..🥲
خدایا این ماه رمضون رو همون ماهی قرار بده که بعدها با لبخند بگم همچی از ماه رمضون همون سال شد..
سال داره تموم میشه یا اباعبدالله..🫀
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
🔴 نماز شب ششم ماه رمضان معادل با ثواب شب قدر
🔵 امام علی علیه السلام فرمودند:
🟡 هر کس در شب ششم ماه رمضان، چهار رکعت نماز بخواند در هر رکعت سوره حمد و سوره ملک را قرائت کند، پس گویی که مصادف با شب قدر شده است.
📚 وسائل الشیعه ج ۵ ص ۱۸۷
🟢 چه خوب است که این نماز پرفضیلت را به امام عصر ارواحنا فداه هـدیه کنیم.
#امام_زمان
#رمضان_مهدوی
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
یآارحَمَراحِمین ..؛
روزِپنجم #مھمونےخدآ💙!
بهنیابتازشهیدعلیخلیلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینسفرهۍافطارنیست...
اینسفرهۍروضهاست🥺💔
#استوری
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
593_36579597164314.mp3
1.01M
-اندکی حال خوب:))
مناسب سحرهاتون🤝🏼
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
سلام بر تو ای امیر المومنین ای امین پروردگار در زمین و حجت خدای بر بندگانش 🌱
#چله_زیارت_امین_الله
#چله_روز_پنجم
🌷رمان کوتاه و #واقعی
💞 #عشق_آسمانی_من
قسمت ۱۴
بعد از اون اتفاق جالب
یک بار منو محمد...
همراه خواهرم و همسرش برای مسافرت رفتیم اصفهان چندروزهم طول کشید
رسیدیم اصفهان... رفتیم خونه اقوام
فردا صبح بعداز خوردن صبحونه
رفتیم برای گردش
اول رفتیم سی سه پل
اون موقعه زاینده رود آب داشت
🌷محمد: بچه ها بشنید من برم چندتا بستنی بگیرم بیام
شوهرخواهرم: محمدجان دست درد نکنه
بستنی ک خوردیم آجی فاطمه گفت :
_علی آقا لطفا اینجا نگه دار منو آذر بریم خرید
سه ساعتی طول کشید
وقتی برگشتیم...
محمد و علی آقا : سه ساعت خرید؟
محمد در حالیکه میخندید:
🌷_آذر خرید عروسیمون طول بدی من ولت میکنم ... خریدت کردی خودت بیا خونه
-واقعا آقا محمد؟
🌷محمد:بله آذر خانم
-من قهرم
نزدیکم شد...و آروم در گوشم گفت
🌷_ آدم ک با نفسش قهر نمیکنه خانمم
ادامه دارد....
🌷رمان کوتاه و #واقعی
💞 #عشق_آسمانی_من
قسمت ۱۵
بالاخره دوران نامزدی ما تموم شد..
ی روزی محمد خودش اومد قم و روز ازدواج مشخص کرد
عمه اینا چون راهشون دور بود نیومدن
محمد دوست داشت...
بگه زن من مسئولیتش هم با خودمه
دو روز قبل عروسی...
محمد و مامان بابا و عموهاش اومدن نجف آباد و مارو بردن قم
بالاخره زندگی ما تو💞 اردیبهشت سال ۸۵ 💞آغاز شد
چون خیلی قسط داشتیم...
من دنبال کار میگشتم تا کمک محمد باشم
بالاخره دوماه بعدازدواج...
تو یه شرکت ساختمانی استخدام شدم
قشنگ یادمه اونروز...
محمد اومد خونه تا منو دید گفت:
🌷_چی شده خانم گل خیلی خوشحالی انگار
دویدم سمتش
اونم پا گذشت به فرار.....
و میگفت:
🌷_وای آذر از خوشحالی میخای منو بخوری.... هیولا..... مااااماااان
-أه محمد دودقیقه وایستا بگم
👣محمد:بفرمایید وایستادم
-کار پیدا کردم
👣محمد:خب شیرینیش کو بدو یه قرمه سبزی خوشمزززه درست کن.
ادامه دارد....
✍نویسنده؛ بانو میم
🌷رمان کوتاه و #واقعی
💞 #عشق_آسمانی_من
قسمت ۱۶
زندگی من و محمد پر از لحظه های عاشقانه و زیبا بود
با اینکه محمد بخاطر من انتقالی گرفته بود قم....
اما باز هم باید عملیات میرفت اندیمشک
هرموقع نبود من میرفتم خونه عمه
یک هفته که محمد خونه بود گفت:
🌷_آذر پایه یک شیطنت پنهانی هستی؟
-چه جور شیطنتی آقا؟
🌷محمد: فردا صبح با موتور🏍 بریم نجف آباد؟
از قم تا نجف آباد هرجا محمد خسته میشید میزد کنار
بالاخره شب رسیدیم منزل پدرم
پدرم درب باز کرد:
-سلام بابا
🌷محمد:سلام بابا
بابا:رسیدن به خیر.. چه جوری اومدید؟
محمد به من 😍😁
من ب محمد😅🙈
بابا: باشما دوتام... با چه اومدید؟
-موتور
بابا:احسنتم تبارک الله یه گروه آدم تو قم یه گروه آدم اینجا نگران خودتون کردید بیاید برید داخل به خواهرم زنگ بزنید نگرانتونه
ادامه دارد....
✍نویسنده؛ بانو میم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هر روز یک آیه راجع به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف )
🔵 جزء ششم
🌕 ویژگیهای یاران امام مهدی علیه السلام
#امام_زمان
#آیات_مهدوی
#رمضان_مهدوی