یآهَـادِیالمُضِلِّین ..؛
روزِهفتم #مھمونےخدآ💙!
بهنیابتازشهیدمصطفیصدرزاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیابان همکه باشۍ، حسین آبادت میکند((؛💔
#حسین_جـآنم | #سلطـٰانکربلا
#استوری
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
بیابان همکه باشۍ، حسین آبادت میکند((؛💔 #حسین_جـآنم | #سلطـٰانکربلا #استوری 『#جَوانانِـ_مَــه
ماجرای ِمنومعشوقمراپایاننیست
نیمهشببازهوای ِحرمشزدبهسرم💔:)
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
'
دلتنگی با هیچ چیز تمام نمیشود
مگر نسیم ِخنک ِبینالحرمین
#بینالحرمین❤️🩹
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ششمینروزهوششگوشهوششماههارباب
ماعجبمعرکهایباعددششداریم💔🥲
#استوری
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
'
- زندگی زَخم بود و امام حسین مَرهَم 🌱
میگفتماجزء𝟐𝟎میلیونزائراربعیننبودیم..؛
بعدتوقعداریمجزء𝟑𝟏𝟑نفریارآقـٰاباشیم((:💔
جاماندیم..حوصلہشرحقصھنیست..؛
تربتبیاوریدخاڪےبہسرکنیم((:💔
#طنز_جبهه
چفیه یه رزمندهای رو
از دستش قاپیدن؛ اونم داد میزد میگفت:
آهای!سفره؛حوله؛لحاف؛
زیرانداز؛روانداز؛دستمال؛
ماسک؛کلاه؛کمربند؛
جانماز؛سایهبون؛کفن؛
باند زخم؛تور ماهیگیری؛
همه رو بردن😨🤣
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
بریمیہافطارکربلـٰا
مشتاقدیدارکربلـٰا
یہقبرخالےتوحرم
واسمنگھدارکربلـٰا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میتونستچاییشوجایدیگهبخورھ'🥲!
-اباعبدالله
#پیشنھاددانلود
#استوری
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
قبل از افطار، نماز می خواندند.
می گفتند: نزدیک افطار، عطش انسان برای آب و غذا زیاد می شود؛ در این لحظه ها اجر این نماز بیشتر است!(:🌱
[ شهید حاج قاسم سلیمانی]
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
سلام بر تو ای امیر المومنین ای امین پروردگار در زمین و حجت خدای بر بندگانش 🌱
#چله_زیارت_امین_الله
#چله_روز_هفتم
🌷رمان کوتاه و #واقعی
💞 #عشق_آسمانی_من
قسمت ۱۷
یڪے دوروزے موندیم نجف آباد
روزے ڪه خواستیم حرڪت ڪنیم بیایم قم...
عمه اینا از قم
مامان باباے خودم از نجف گفتن حق ندارید با موتور برگردید
موتور بذارید خودتون با اتوبوس برید
ماهم میخندیم و میگفتیم:
موتورخودش یعنے میاد قم؟
آخر ما نتونستیم اونارو راضی ڪنیم
آخرش هم قرار شد...
من با اتوبوس..... محمد با موتور بیاد
من چند ساعتے زودتر از محـــــــــمد رسیــدم خونه
اون چندساعت بهم چند سال گذشــت
وقتـے رسیــد من دم در دید وگفت:
🌷_خانم اینجا چیڪار میکنی؟تو کوچه؟
-وای محـــمد خدارو شڪر اومدی؟
🌷محمد:مگه قرار بــود نیام خـانمـ
-مـن نگرانت بـوووودم
👣محـمـد:آذرجان چرا آخه گریه مـیکـنی....ببین من اینجام... صحیح سالــم....
مـحـمـد تـا یه ساعت باهام حــرف زد تا آروم بـشم
غافل از اینکه چــند وقت دیگـه محـمد براے همیشــه از دست میدم
ادامه دارد....
✍نویسنده؛ بانو میم
🌷رمان کوتاه و #واقعی
💞 #عشق_آسمانی_من
قسمت ۱۹ (قسمت اخر)
ماموریت یک ساله محمد تموم شد
ولی باز محمد پیش ما نبود
دیگه ولی تنها نبودم محیا بود
و تنهایم با محیا پر میشد
تو پذیرایی نشسته بودیم...
محیا روی سینه محمد خوابیده بود...
خیلی ب محمد وابسته بود
منم آشپزخونه جمع جور میکردم
دوتا چای ریختم نشستم کنار محمد و گفتم
_محیا بده ببرم بذارم تو تختش
🌷محمد:نه خودم میبرم تو بشین
محمد نشست کنارم :
🌷_بانو کجا سیر میکنی ؟
_همین جام
🌷محمد:آذرم از فردا میرم ماموریت شماهم با محیا برید خونه بابا
-بازم ماموریت
🌷محمد:قیافشو تروخدا... با بچه های یگان صابرین میریم غرب نترس اینم مثل همیشه
-اما دلم شور میزنه محمد
چندروزی بود نجف آباد بودم...
که جاریم زنگ زد
تعجب کردم جاریم اهل طلا نبود چرا باید زنگ میزد به پدرم
صبح زود ۱۳شهریور ۹۰...
پدر مادرم لباس مشکی پوشیدن
گفتن
مادربزرگ فوت کرده باید بریم قم
-مامان تروخدا برای محمد اتفاق افتاده؟؟؟
مامان:نه دخترم بریم قم خونتون
تمام راه دلم شور میزد
تسبیح محمد به قلبم فشار میدادم تا آروم بشم....
اما وقتی رسیدم خونه پارچه مشکی که سپاه زده بود
دنیام تیر و تار شد.....
من موندم یه محیا یک ساله....
و محمدی که حالا تو #گیلانغرب به آرزوش رسیده بود....
خانم سیلمانی اشکاش پاک کرد...
گفت :
_خوب زهراجان اینم داستان ما امیدوارم مورد پسند شما و اعضای کانالتون باشه
محیا :مامان با خاله زهرا بریم پیش بابا
خانم سلیمانی:بریم دخترم
تو راه 🌷🇮🇷مزارشهدا🇮🇷🌷 ....
دلم خواست یه ذره از صبر زینبی این بانوان داشته باشم
✨پایان✨
🌷آدرس مزارشهیدسلیمانی:
قم.گلزار شهدای امامزاده جعفر. ردیف ۲۰ . شهدای سردشت و شمالغرب
#تقدیم_به_همسران_ایثارگرشهید
#بخصوص_شهدای_مظلوم_مدافع_حرم
✍نویسنده؛ بانو میم
عزیزان خواستم ی مطلبی خدمتتون عرض کنم بابت اینکه امسال سال چی هست ؟
ونمادی که داران سر سفر هفت سین میزارن اژدها و از این چیزها😒
ما شیعه هستم و نماد ما اهل بیت .
امسال سال ۱۴۰۳ اگه جمع عدد کنیم میشه هشت .. هشت یعنی علی ابن موسی الرضا علیه السلام 😍❤️
الحمدالله که سال تحویل افتاده چهارشنبه روز خاصه آقا علی ابن موسی الرضا علیه السلام
پس هرکس ازتون پرسید امسال چه سالی بگین سال علی ابن موسی رضا جانم🩷💜
ان شاء الله که بهترین سال باشه
ان شاء الله سال ظهور باشه ب حق آقای رئوفمون🤲👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هر روز یک آیه راجع به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف )
🔵 جزء هشتم
🌕 آیه ای که خداوند منتظرش است.
#آیات_مهدوی
#رمضان_مهدوی