مرا عهدیست با جانان...❣
اول هر صبح قرار دعای #عهد❤️
قرار عاشقی❣
13.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣
اول هر صبح قرار دعای #عهد❤️
قرار عاشقی❣
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
❣ #سلام_امام_زمانم❣
💚 آنکه بر درد همه هست دوا می آید
🥀 قائم آل محمد به خدا می آید...
♥️ در دعای فرجم حدسوگمان نیست
🌾 که من به یقینم که اباصالحِ ما می آید...
💚 جمعه ها دیده گریان و دعای ندبه
🌹 زیر لب زمزمه و شور و صفا می آید....
♥️ ای عزیزی که به دنبال وفا میگردی
🌷 با خبر باش که سلطان وفا می آید...
💚 عاشقان چشم به راه گل نرگس باشید
💔 اندکی صبر که با ذکر و دعا می آید ...
🕊 أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج 🤲
🌹 تعجیل درفرج #پنج صلوات
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi 🖤⃟🥀⌋•
16.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖 #سخنرانی _کوتاه_ پادکست تصویری- کم حجم 🔖
🖥موضوع: چرا برخی افراد با اینکه زیارت میرن،نمره اخلاق و نمازشون پایینه؟
🎞سخنران:حجة الاسلام محمدرضا #هاشمی
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi 🖤⃟🥀⌋•
#تو_بگو_کجا_تشریف_ندارد
◾️ کجا نیستی؟!
گزیدهای از خاطرات شاگردان و اطرافیان آیتالله بهجت قدسسره
درمحضر ایشان بودم که قبل از منبر روضهخوان خطاب کرد به امام زمان علیهالسلام و عرض کرد: آقاجان کاش میدانستیم کجا تشریف داری. آیتالله بهجت رحمهالله نگاهی به من کردند و فرمودند: «یعنی میدانیم کجا تشریف ندارند؟». یک بار هم یکی از همراهان آقا گفت: به جمکران که وارد شدیم مداحی در بلندگو میگفت: ایکاش میدانستیم کجا تشریف داری! آقا فرموده بودند: «کجا تشریف ندارند؟».
آیت الله#بهجت
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi 🖤⃟🥀⌋•
🚨 ️ ️#فوری | تا کنون ترور سه شخصیت مهم در اسرائیل در عملیات حزب الله 📣📣📣📣
🔹 ️(یوسی سارییل) فرماندهی یگان ۸۲۰۰ ارتش اسرائیل
🔹 ️معاون یگان ۸۲۰۰ ارتش اسرائیل(هویت نامشخص)
🔹 (شالومو یوناتان هازوت) مغز متفکر و طراح هوش مصنوعی گنبد آهنین در تاسیسات رافائل
🔺گروه ملت امام حسین علیه السلام
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi 🖤⃟🥀⌋•
5.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بخاطر کفران نعمت وجود عزیزت حلالمان کن آقا سید😔😭😭😭😭
#سید_محرومان 😭😩
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi 🖤⃟🥀⌋•
#پارت۲۱
#زهراےشهید🥀
پاشدم که بریم خرید شربتو بکنیم
فاطیما گفت: وایسا برم به داداشم بگم که بریم
منم قبول کردم
چقدر خوب الان فکر کنم
خدایا خدای جونم خیلی عاشقتم
من همون دختری بودم
که گفتم خدا دیگه دوسم نداره
اما همون خدا من گذتشت تو دسته عذاداریای حسین
این یعنی خوشبختی
خداجانم شنیدنم تو خیر هرکسیو بخوای مهر امام حسینو تو دلش میزاری
حالا میفهمم چقدر خیرمو میخوای
خدایا میدونی اگه من جای تو بودم کسی که انقدر گناه کرده بودو هیچوقت نمیببخشیدم
خداجون نمیدونم چطور بشناسمت
تو خیلی رحیمی که منو بخشیدی
خداجان تو تنها کسی بودی که گناهمو به روم نیاوردی با اینکه تو باید از همه بیشتر شاکی باشی ازم
هعععی خدا جونم
چرا ما نعمتتاتو محبتاتو نمیبینیم
چرا خودمون درگیر اموری میکنیم که فقط باعث عذابمون میشه
ای کاش میدیدم که چقدر بهمون محبت داری همین لباسی که میپوشیم برای نخ به نخش هزار تا وسیله و ابزار نیازه که همون وسیله هام واسه ساختشون یه جیزای دیگه لازمه
خدا دیگه هیچوقت رهات نمیکنم هیچوقت!
اخ فاطیما داشت تکونم میداد داغون شدم
-ایییی چیه چرا اینجوری میکنی
+بابا مگه گوشاتو گرفتی دختر چهار ساعته دارم صدات میکنم
-واقعا
+اره بدو بریم دیگه
چادرمو صاف کردمو محکم گرفتمش
و با فاطیما همراه شدم
رفتیم جلوی در
برادرش اونجا بود ـخدایا به تو پناه میبرم
برادر فاطیما:خوب خانما بیاید سوار بشید بریم
چیی سوار چی بشین سرمو اوردم بالا فاطیما و برادرش رفتن سمت یه ماشین
یعنی برم؟
+چرا وایسادی بیا
-امدم
هعیی چاره ای نبود رفتم عقب نشستم وااای خدا ماشین حالمو بد میکرد ایکاش پیاده میرفتیم
ماشین راه افتادو منم پنجره رو تا اخر کشیدم پایین اصلا هوا نمیومد سر گیجه داشتم چون بد ماشین بودم همیشه حالم خیلی بد میشد
واای حالم بهم میخورد
ماشین وایساد
فاطیما:خوب رسیدیم زهرا جون پیاده شو
بدون حرفی بزنم سری پیاده شدم
وااای حالم بد بود
+کجاست داداش
صدای فاطیما بود که از برادرش میپرسید کجا باید برن
برادرش:بیاید دنبالم
+زهرا بیا
راه افتادم با فاطیما داداشش رفت تو یه مغازه
اوووه اینجا همچیز بود
–خوب خانم حیدری چه شربتی میدید
-فرقی نداره
+قرار شد من انتخاب کنماااا زهرا خااانم
-باشه شما انتخاب کن
پولمو از کیفم در اوردم دادم به برادر فاطیما
-بفرمایید
برادرش:نیاز نیست خودم پرداخت میکنم
-باشه ولی باید پول منم بگیرید
حرفی نزدو پولو گرفت
*ادامه دارد....
#پارت۲۲
#زهراےشهید🥀
شربتو خریدیمو برگشتیم
ساعت ۱۲:۳۰
بود حالم بهم میخورد
گوشیمو دراوردم تا یکم نوحه گوش کنم
هنزفریو از زیر روسری گذاشتم گوشم ـحالا کدومو بزارم
یه نوحه پیدا کردمو گذاشتم چه قدر قشنگ بود
بغض گلومو گرفت.
"
من دور افتادم ازت ـ
اما تو نزدیکے
امروزمو با تو شروع کردم که اینجایی
گناه من
به انتظار تو نشستنہ
نشستہ عاشقی گناه عشق رفتنہ
اگر که دلخوشے به من گناه از تو نیستـ
اگر که خیسہ چشـم تو گناه از مــنہ😭
اللهم ارنی طلعة الرشیده
دیگه جونم به لب رسیده
همه دنیا ازم بریده
تو اما نـــه
عهــد میبندم
دیگه اشکاتو در نیارمـ
ولی سخته دووم بیارم
توی عشق توکم میزارم تو اما نه
تو هفته ای دوبار گریه میکنی برام
تو هفته ای دوبار توبه میکنی بجام
تو منتظر تر از منی تموم شہ غیبتم
دروغ میگم عاشقم
ولی بزار بیام خداکنه نگی تمومه فرصتت
دعا بکن نشم دلیل گریه های هر شبت
"
😭😭😭😭
این در مورد امام زمان بود اییی که چقدر شرمنده بودم خدایا ببخشم اقاجون ببخشم
اقا یکاری کن نشم دلیل طول غیبتت
یه گوش کز کرده بودمو گریه میکردم
سرم رو زانوم بود جایی نمیدیدم
و فقط تو دلم خودمو تحقیر میکردم که چقدر بد بودم
عفوا یا حسین
شرمندتم من قلبا یا حسین عفوا یا حسیـن
یکی دست گذاشت روی شونم
سرمو اوردم بالا فاطیما بود
هنزفریو در اوردم
-جانم🙂
+چرا گریه میکنی
-نوحه گوش میکردم😭
+عزیزم 😣 عیب نداره حالا پاشو الان اذان میگن وضو داری ؟
-اره دارم
+خوب پاشو قامت ببند دختر
الان فقط خدا میتونست حالمو خوب کنه رفتم صورتمو شستم اونجا مثل یه خونه بود برام
چادرمو سرم کردمو بهش عطر زدم
همه خانما چادر رنگی سرشون بود و اماده واسه نماز
رفتم تو صف اول نشستم
*ادامه دارد...