eitaa logo
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
2.7هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
◝یا‌اللہ‌اعتمدنـٰا‌علیك‌ڪثیرا◟ خدایا ، ما رو تو خیلۍ حساب ڪردیما ◠◠ - اینجافقط‌یہ‌ڪانال‌نیسٺ🍯 - اینجاتا‌نزدیڪی‌عرشِ‌خداپرواٰز ‌مۍ ڪنیم🕊 - یہ‌فنجون‌پاڪۍ☕ مهمون‌ ابجۍ‌ساداٺۍ: > خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @dokhte_babareza0313 کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
هر کلمه‌ای صاحبی دارد، ‏صاحب کلمه‌ی پناه ‏امام رضا(ع)ست.. 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 -علی جان؟چه میکنی؟ +به امدی هیچی داداش یه کم اینجارو چک کردم ببینم وسایلا کجان -باشه داداش خوشحالم که امسال هستی ‌و باهم میریم کربلا +اخ گفتی خیلی دلم تنگ شده -ان‌شاءالله چند روز دیگه میریم +ان‌شاءالله یکم سکوت کردم تا حرفامو تو ذهنم مرتب کنم -علی جان من باید یه موضوعی رو بهت بگم. خودکارشو رو میز گزاشتو دستاشو تو هم گره زد و گفت: +بفرما شروع کردم از اولین روزی که با خانم حیدری حرف زده بودم تا وقتی که خواستگاری کردیم گفتم واسش. حدود ۴۰دقیقه طول کشید چون همش سوال میکرد بعد از اتمام حرفام با یه لحن تعجبی و هیجانی گفت: +باورم نمیشه مگهههه میشههه محمد رضاصالحی و این حرفا؟ بعد چپ چپ نگاهم کردو بلند زد زیر خنده. -ااااای اروم بابا ابرومونو بردی الان مادری میشنوه (مادری مادر بزرگم بود مادر مادرم که واقعا خادم مسجد بودو هر کاری کوچیکو بزرگ برای مسجد انجام میده ما بهش میگفتیم مادری و فاطیما مادر جون) خودشو یکم جمع کرد و با صدایی که تهش خنده است گفت: +اخ اصلا حواسم نبود چقدرم دلم براش تنگ شده یادم باشه برم ببینمش -باشه چند ثانیه سکوت کردیم پرسید: +داداش جدی گفتی اینار -پسر خوب تو تاحالا شنیدی من حتی به شوخی دوروغ بگم؟ یه دستشو آورد بالا +نه به علی (ع) -نمیخواد  حالا قسم بخوری ـ +ببخشیدداداشه عاشقم😂 میدونی محمد باورم نمیشه! -خودمم باورم نمیشه حالا یه چند دقیقه میرم تو دفتر بر میگردم. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ✨🌷 زهرا: صدای خنده میومد قدم برداشتم به سمت بسیج کنار دیوار وایسادمو در زدم صدا:بفرمایید اروم امدم اینورو رفتم داخل -سلام علیکم آقا:علیکم سلام  خواهر بفرمایید امری دارید -ببخشید برای ثبت نام امدم اگه ثبت نام میکنید! +بله، حتما  فقط الان مسئول بسیج خواهران نیست که!ایرادی نداره بنده ثبت نامتون میکنم. مدارکتونو اوردید؟ -ممنونم چه مدارکی نیاز دارید؟ همینطور که نگاهش رو برگه بود گفت:کپی کارت ملی دو قطعه عکس. کپی از صفحه اولو دوم شناسنامه این مدارک همیشه تو کیفم بود. برگشتم سمت دیوارو یه نگاه انداختم دوربین نباشه که نبود چادرمو باز کردمو کیف رو هم باز کردمو اون مدارک در اوردم بعد در کیفو بستم چادرمو گرفتم و برگشتم. -بفرمایید فقط بنده کارت ملی ندارم اقا;ایراد نداره خواهرم مدارکو نگاه کردو بهم یه برگه داد آقا:لطفا بشینید  این فرمو پر کنید فرمو گرفتمو نشستم رو صندلی دستمو از زیر چادر بیرون اوردم و فرمو گذاشتم رو پام بسم الله شروع کردم پر کردن فرم وقتی تموم شد بلند شدمو فرمو تحویل دادم *ادامه دارد... 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
🥀 +چند دقیقه منتظر باشید تا ثبتتون کنم -بله نشستم و منتظر شدم +خانم حیدری؟ -بله +برای کارت عضویت بسیج باید متظر باشید اگر هم نمیتونید وایسید فردا بیاید کارتتون اماده بشه -نه ممنونم من میرم ان‌شاءالله بر میگردم +چشم -ممنونم +خواهش میکنم خواستم برم که یکی گفت علی جان نگاه نکردم  ولی نمیدونستم برم یا وایسم _علی جان +بله داداش _چیزی شده ـ +نه حاجی چیزی نشده این خواهرمون امدن ثبت نام کنند منم ثبت نامشون کردم با اجازه صدای اون اقا خیلی نزدیک بود _عه که اینطور خواهرم خیلی  خوش امدید به بسیج ما کارتشون حاضره +یه دو ساعت  دیگه اماده میکنم -ممنونم تشکر _ مشخصاتشونو بدید برم کارتو اماده کنم +خانم...زهرا حیدری   اینم مابقی مدارکشون بفرمایید داداش _چی ....خانم حیدری واقعا +بله! چرا تعجب کرد چرا دیگه چیزی نگفتن -ببخشید بنده میرم بر میگردم کاری با بنده ندارید اون اقا:خانم حیدری چقدر خوشحال شدم بازم دیدمتون ‌این اقا که ثبت نامم کرد:میشناسیدیشون؟ اون اقا :ایشون همون خانمی هستن که چند دقیقه پیش دربارش باهات صحبت کردم خانم حیدری اون خانمن خیلی کنجکاو شدم یعنی کیه یعنی چیشده اون اقا:من محمد رضا صالحی هستم خانم حیدری وااای وااای مگه میشه غیر ممنکنههه سرمو به شدت بلند کردم تا این دو نفرو دیدم رنگ از رخم پرید واای کجا امدم من ای خدا کاش زمین منو میبلعید سرمو انداختم پایین -ببخشید من..من باید برم یاعلی پا به فرار گذاشتم البته نمیدوییدم فقط سریع راه میرفتم +خانم حیدری وایسید خانم حیدری سر جام وایسادم امد رو به روم +ببخشید شما صبر کنید من الان کارتتونو حاضر میکنم ـ -من الان باید برم هر وقت حاضر شد میام میبرم شماره ام را  نوشتم ببخشید یاعلی مدد پا تند کردمو از مسجد امدم بیرون  انگار به اقایون الرژی دارم چرا انقدر حول میشم و خجالت میکشم باورم نمیشد اون اونجا، چه کار میکرد اوووف خسته شدم تا رسیدم به خونه  خودمو پرت کردم رو مبل -وااای ماماننننن گرمههه ببخشید سلاااام +سلام مامان جون  اره دیگه گرمه -واای مامانی رفتم بسیج ثبت نام کردم یه بسیج تو مسجد بود هوراااا +بسلامتی مامان دیگه چخبر -بعد مامان قراره دو ساعت دیگه برم مسجد دوباره بعد از نماز بیام میزاری مامان بعد باید کارت  بسیجو هم بگیرم +بعد از نماز که شب میشه -مامانی زود زود میام نترس +باشه -قربونت برم من +خدا نکنه وت هم تا کارت لنگ نشه قربون صدقه من نمیری با خنده گفتم -وااا مامان +الان بیا این عاطفه رو بگیر باهاش بازی بکن با اینکه خسته بودم اما  نباید نه میگفتم با خنده و شوخی صدامو کلفت کردمو گفتم -نوکرتم هستم ننه 😁 +نگو ننه مگه من پیرم -معلومه که نه بعدش  عاطفه رو گرفتمو بردمش رو مبل نشستیم *ادامه دارد... 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
سلام خدمت همگی 😊 تبادل برای امشب با هر آماری داریم🤩 پس تا پر نشده سریع بیاین‌ پی وی @Modfe313
سلام عزیزان ادمین خادم الرضا هستم از فردا فعالیت ها و رمان ها رو مرتب خودم بارگزاری میکنم با تشکر از مدیر کانال 💖 لف ندین❤️
سلام خدمت همگی 😊 تبادل برای امشب با هر آماری داریم🤩 پس تا پر نشده سریع بیاین‌ پی وی @Modfe313 هرشب در خدمتتونیم تبادل با هر آماری ولی لطفا پیام بدید تا بتون وقت بدیم🙃 حتی میتونید هرشب کانالتون رو در کانال ما تبلیغ کنید🤩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣ ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌ 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
💞 ازبین ڪُلِ خلق ٺورادوسٺ دارمٺ حُبي لَکَ الْهَوا بِاَبي اَنْتَ یا مهدی💖 🍃تعجیل در فرج مولا صلوات🍃 ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
•از آمدنت که نوبهار طرب است دانی که چه بهتر است؟ زود آمدنت! 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
- ما؟! وابستـه دلبستـه دلتـنگ عاشق، عاشق، عاشقِ امام رضاایم🤍 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
-یا‌اُنْسَ‌كُلِ‌مُستَوحِشٍ‌غَريبٍ‌ويافَرَجَ‌ کُل‌مَكْروبٍ‌كئيبٍ.. +ای‌آرام‌دل‌های‌متوحش‌سرگردان وای‌گشايش‌دلهای‌اندوهگين‌وشكسته:) ‹📗⇢صحیفه‌سجادیه › 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
مدار چرخش ما؟ دورِ سرِ شاه نجف... جنابِ ابوتراب...🌘✨ 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ولی‌اونجایی‌که‌میگه: جانِ‌ناقابلی‌دارم به‌تو‌بیشتر از‌این‌بدهکارم حسین‌جانم❤️‍🩹. . . .. 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جهت تنظیم ضربان قلباتون🥹🫀✨ ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
مشتی ! هروقت‌می‌خوآستۍ‌گنـاه‌کنی‌بہ‌این‌فکر‌کن‌ کہ‌شبـای‌قـَدر‌چقدر‌گریہ‌کردی‌وبہ‌خدآ التمـاس‌کردی‌کہ‌ببخشتت!ببین‌لذت‌گنـاه‌بہ‌شکستـن‌قول‌وقرارات‌ بـاخد‌امی‌ارزه؟! ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
دردلـَم‌درد‌‌است‌و‌بـَرلبهـٰاشڪایت‌بـٰازهم مـٰانده‌ام‌درآرِزو؎ِیڪ‌زیـٰارت‌بـٰازهم:)💔 ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
عزیزے‌میگفت:«شھدایے‌که‌ تفحص‌میشن‌وچنتا‌تیکه‌ استخون‌ازشون‌هست چشم‌داشتن قلب‌داشتن اماچی‌شدن؟! چشماشون،قلباشون‌با‌خاک شلمچه‌آمیخته‌‌شده‌وجامونده همونجا... مبادا‌رفتین‌شلمچه‌باکفش‌راه‌برین شایدپاگذاشتین‌روچشم‌وقلب یه‌شھید💔» ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•