eitaa logo
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
2.7هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
◝یا‌اللہ‌اعتمدنـٰا‌علیك‌ڪثیرا◟ خدایا ، ما رو تو خیلۍ حساب ڪردیما ◠◠ - اینجافقط‌یہ‌ڪانال‌نیسٺ🍯 - اینجاتا‌نزدیڪی‌عرشِ‌خداپرواٰز ‌مۍ ڪنیم🕊 - یہ‌فنجون‌پاڪۍ☕ مهمون‌ ابجۍ‌ساداٺۍ: > خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @dokhte_babareza0313 کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ‌ سخنران : حجت‌الاسلام منتظربودن یعنی حضور امام زمان علیه السلام درزندگی... 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️تفسیر آیات مهدوی (۱۹) ✨ سوره لقمان آیه ۲۰ 🔸موضوع: اضطرار به امام 🔸 ویژه ماه مبارک رمضان 🎙 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
✨آیت‌الله بهجت(رحمة الله علیه): 🌷کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود !! 📚در محضر بهجت، ج۲، ص۱۸۷ 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
💚 از طلــوع رنگـ رنگ انتظـــار تا غروب لحظه‌هاے ماندگـار من نشستم کنج دیوار دلـم تـا بیاید صاحب این روزگـار ‌‌‌‌‌‌ ‌❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام 🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) : 🌕 هدیه‌اى که تقدیم امام زمان‌مان ارواحناه فداه مى‌کنیم، باید بهترین سرمایه‌ها و دارایى‌هاى ما باشد. براى خدمت به امام زمان علیه السلام باید بهترین اوقات و سرمایه‌هایمان را هزینه، و جوانى خویش را در این راه فدا کنیم و لحظه‌اى از خدمتگزارى و جلب رضایت حضرت غافل نشویم. اگر در همین لحظه، به شما جواز شرفیابى به محضر امام زمان(عج) را عطا کنند، آیا براى هدیه به حضرت تکه نانى خشکیده یا لباسى وصله‌دار مى‌برید یا بهترین دارایى خویش را به محضر مقدّسش هدیه مى‌کنید؟ 📚 کتاب آفتاب ولایت، صفحه ۳۴ «اللهم عجل لولیک الفرج» 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
✍شفای‌زمین تنها بدست‌ امام‌ زمان : امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:✨ به دست مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تمام اختلافات - سیاسی، فرهنگی، دینی و اقتصادی بشر در کره زمین از بين ميرود.. ليرفع عن الملل والأديان الاختلاف. 📚 بحار 53/4. و فرمودند:✨ با آمدن مهدی علیه السلام تمام مذاهب و فرقه ها از بین میرود.. پس در كره زمين هيچ مذهبی الا دین خالص اهل بیت علیهم السلام باقی نميماند.. 📚 إلزام الناصب 2/91. و فرمودند:✨ خداوند به دست مهدی علیه السلام شرق و غرب کره زمین را فتح ميكند و دشمنانی که عناد دارند، و با دین حق باز ایمان نمی آورند و فساد میکنند،کشته میشوند.. 👈 و در كره زمين غیر از دين محمد صلی الله عليه وآله هيچ دينی باقی نميماند.. 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『 بسم ࢪب الحسیݩ''؏'':)!』
᠉السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌المهدے ꜥꜥ ִֶָ 
♥️🌸..! کسی‌که‌توی‌هیئت‌‌فقـط‌سینه‌میزنه‌ کارخیلۍبزرگی‌نمی‌کنه کسۍکه‌سینه‌میزنه‌فقط‌یه‌سینه‌زنه شیعه‌مرتضۍ‌علۍ بایدبارفتارش‌عشقش‌روثابت‌کنه...! شھیدمدافع‌حرم‌مصطفی‌صدرزاده 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
【📮♥️】 بیخیال‌ِهَمہ‌دِلـهُره‌هـٰا چِهرِه‌حِیدَرۍاَت‌مـٰایِہ‌ آرامِش‌مـٰاسٺ‌🍃🦋:)))! ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
بِـدانیدڪھ‌شَھادَٺ♥️ مَࢪگ‌نیست‌،ࢪِسالَت‌اَسٺ ࢪَفتن‌نیسٺ‌، جـاودانھ‌ مـاندَن‌است... جـٰان‌دادَن‌نیست‌؛ بلڪہ‌جـان‌یافتَن است...🌿🖇 ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
مافرزندان‌ڪسانی‌هستیم‌ ڪہ‌مرگ راه‌آنھـا‌رانمی‌شناسد چراڪہ‌آنھـابہ‌وسیله‌‌ۍمرگ درمسیرخداصعودڪرده‌اند( :🕶✌️🏻!' ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
گفٺ:مࢪاقب‌نگـٰاهت‌بـٰاش، "العَین‌بَریدُالقَلب" ݘشم‌ݒیغـٰام‌رسـٰان‌دِݪ‌اسٺ💔!" 🪴 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
تـو‌گناه‌میکنے‌و‌اون‌داره اشـک‌مـیریزه! - اون‌بـجای‌تو‌اسـتغفار‌میکنہ، دست‌بہ‌دامن‌خـــدا‌میشہ، میـگه‌خدایا! به‌منِ‌مـهـدی‌ببخش!💔 خشنودی‌قلب‌امام زمان‌عج گناه‌نکنیم !! ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
این وسوسه شیطان است که شما گمـان میکنید حال ندارید باید توجه کـرد به دائـــم الوضــو بودن نمـاز شب مـــراقبـــه و محـــاسبه از لزومات سیروسلوک است...🌿 _سیدعلی‌آقاقاضی 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فقط‌کافی‌است‌یک‌بار‌از ته‌دل‌صدایش‌کنید! دیگرما‌لِ‌خودتان‌نیستید‌و ‌مالِ‌او‌میشوید دیگر‌هر‌چه‌میکند او‌میکندوهرکجا‌میبرد،اومیبرد... +اختیارمارو‌بگیر‌دستِ‌خودت‌‌ یا زهـــرا سلام‌الله‌علیها 💔 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
آنچہ‌از‌سَرگذشت‌،‌شد‌سرگذشت‌..! حیف‌بۍ‌دقت‌گذشت‌،‌اما‌گذشت..! تاکہ‌خواستیم‌یک‌دو‌روزۍ‌فڪر‌ڪنیم..، بردرِ‌خانہ‌نوشتند‌درگذشت..💔 ـ آیت‌اللہ‌مجتھدۍ‹رھ›🌱.. ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
هرشَهیدۍ..!نِشانیست‌ازیِڪ ‌‌راه‌ِناتَمام.. ‌یِڪ‌فانوسڪه‌دارَد‌خاموش‌مے‌شَود وحالا ‌تومانده‌اۍیِڪ‌شَهیدویِڪ‌راهِ‌ناتَمام.. ‌فانوس‌رابَرداروراهِ‌خونین‌ِشُهدارا ادامه‌بده . .🌿!" 🌿 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
مادرم کرده سفارش که بگو اول ماهـ... به اَبی اَنتَ وَ اُمی یا اَباعَبدِالله♥️:] ...
enc_16805427428812811536496.mp3
9.1M
فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَیْكَ ؛ بغلم کن ! آقـا سَلامٌ عَلَیْكَ ‌؛ بغلم کن . . (: ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸رمان آنلاین همه زندگی من 🌸 🌸پارت چهل و سوم🌸 با خوندن بند بند وصیت نامه ،اشکام جاری شد بعد از تمام شدن وصیت نامه برگشتم و نشستم روی صندلیم منصوری: خدا خیرت بده آیه از بیخوابی سرم داشت منفجر میشد چفیه رو گذاشتم روی صورتمو خوابیدم با صدای خانم منصوری بیدار شدم منصوری: آیه پاشو وقت ،نماز و ناهاره - چشم به دور و برم نگاه کردم همه رفته بودن ،چفیه رو گذاشتم روی صندلی ،چادرمو روی سرم مرتب کردم از اتوبوس بیرون رفتم رفتم سمت سرویس ،وضو گرفتم و رفتم سمت نماز خانه ،بیشتر دختر ها داخل نماز خونه مشغول نماز خوندن بودن ،بعد از خوندن نماز رفتیم سمت رستوران منصوری با دیدنم دست بلند کرد که رفتم کنارش نشستم و بعد از خوردن ناهار سوار اتوبوس شدیم و حرکت کردیم توی راه هاشمی از داخل جیبش یه فلش بیرون آورد داد به شاگرد راننده که بزنه به ضبط بعد از پلی شدن،صدای مداحی بلند شد با شنیدن صدای مداحی تمام خاطره هام زنده شدن بغض داشت خفم میکرد از داخل کیفم هندزفری رو برداشتن زدم به گوشی قرآن داخل گوشیمو پلی کردم و مشغول گوش دادن به قرآن شدم شاید کمی آروم شه این دل نا آرومم یه دفعه صدای زنگ گوشیمو شنیدم اخ اخ مامان بود ،اصلا یادم رفته بود بهش زنگ بزنم - سلام مامان: سلام آیه جان خوبی؟ - ممنونم ،خودت خوبی ،بابا خوبه؟ مامان: همه خوبیم،دختر تو نباید یه خبر میدادی که داری میری سفر؟ یعنی اینقدر از من و بابات دلخور بودی؟ - این چه حرفیه میزنین ،همه چی یه دفعه ای شد امیر شاهده! مامان: باشه قبول میکنم ،آیه مواظب خودت باش ، غذاهاتو بخور،لباس گرم بپوش مریض نشی - چشم مامان: چشمت بی بلا ،رسیدین خبر بده - باشه حتما ،کاره دیگه ای ندارین؟ مامان: نه عزیزم ،خدا نگهدار - خدا نگهدار بعد از قطع تماس منصوری یه نگاه به من کرد منصوری: آیه تو بدون رضایت نامه اومدی؟ - هاا،،یعنی چی؟ منصوری: واسه اومدن به این سفر باید رضایت نامه می آوردی - اینقدر همه چی سریع اتفاق افتاد ،اصلا یادم رفت منصوری خندید و گفت: مشخصه که پارتیت خیلی گردن کلفته متوجه شدم منظور حرفش هاشمی بود چیزی نگفتم و مشغول گوش دادن ادامه قرآن شدم دوباره گوشیم زنگ خورد سارا بود - سلاام سارا: یعنی تو نباید یه خداحافظی با من میکردی؟ - جناب عالی که در حالت اغما بودین،الان حالت چه طوره؟. سارا: خوبم - میگم سارا فیلمت و گذاشتم داخل پیجم نمیدونی چقدر لایک خورده سارا: وااااییی خداااا آبرومم رفت... زلیل نشی تو دختر ،ایشاالله رفتی پات بره رو مین تیکه تیکه بشی از حرفش خندم گرفت، با صدای خندم هاشمی و راننده شاگرد برگشتن منو نگاه میکردن راننده شاگرد با دیدنم خندید هاشمی هم که خنده شو دید عصبانی شد و نگام کرد - واییی سارا گندت بزنن ،بعدأ باهات تماس میگیرم تماس قطع کردمو به هاشمی که با چهره درهم رفته نگاهم میکرد نگاه میکردم از خجالت داشتم تبخیر میشدم چفیه رو گرفتم گذاشتم روی صورتم خودمو زدم به خواب. ..
🌸رمان آنلاین همه زندگی من 🌸 🌸پارت چهل و چهارم🌸 بلاخره رسیدم به دوکوهه انگار توی رویا بودم یکی یکی از اتوبوس پیاده شدیم جمعیت زیادی از شهر های دیگه اومده بودن آقای هاشمی با یه آقای دیگه که بعدا فهمیدم راوی ما به این سفره ، بچه ها رو جمع کرد آقای هاشمی : بچه ها حاج احمد یکی از رزمندگان جنگه ،البته جانباز هم هستن ،قراره این چند روزی که با هم هستیم حاج احمد برامون تعریف کنه قدم به قدم این جا چه اتفاقی افتاده لطفا از گروه جدا نشین تا مشکلی برای کسی پش نیاد بعد همه با هم ،هم قدم شدیم حاج احمد شروع کرد به صحبت کردن ،اینکه قدم به قدمی که راه میریم جای پای شهداست میگفت هیچ چیز اینجا دست خورده نیست همه چیز مثل همون دوره بود فقط حال و هوای الان با گذشته فرق کرده نمیدونستم درباره چی صحبت میکنه ،حال و هوای اون موقع رو نمیدونم ولی حال و هوای اینجا غرق سکوت و بوی تنهایی میده کمی از شهدا صحبت کرده بود حیران و سر گردون بودم بعد از مدتی دوباره سوار اتوبوس شدیم و به سمت سد کرخه و شوش رفتیم بعد برای خواب به یه حسینیه رفتیم صبح زود بیدار شدیم و راهیه فتح المبین شدیم وقتی به فتح المبین رسیدم دیگه پاهام دست خودم نبود انگار گمشده ای داشتم و میگشتم ولی چیزی پیدا نمیکردم این سر درگمی دیوانه ام کرده بود وقتی به اطرافم نگاه کردم دیدم همه حال و هوای منو دارن با روضه خوندن حاج احمد تیر خلاصی بود به قلب همه ما روی زمین خاکی نشستیم و دنبال بهونه میگشتم تا بغضم بشکنه احساس شرمندگی داشت خفم میکرد چفیه ای که روی چادرم بود و گذاشتم روی سرمو بغضمو شکستم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣
13.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣ ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌ 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا