چارهیِمنکنومگذارکهبیچارهشوم ؛
سرخودگیرموازکویِتوآوارهشوم .
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
- میگفت :
خدایامننمیدونمچجوری
بابندههاتتامیکنی،
ولـیبہایننتیجهرسیدم
کہهرکسیروبیشتردوسداری
بیشتربہامامحسین(؏)
مبتلاشمیکنی . . :)
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
ماراڪسےنخواست،توهمگرنخواستے؛
درگوشمانبگو،ڪہبمیریمگوشہاے... (:
#حسینجان...💔
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
ولیخودمونیماحاجیاونجایـه
تیکهکلامتآتیشمونزد؛
-نـاکاماونیہکهشھیدنشه💔:) . .
-حاجمھدۍرسـولۍ
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
قَدْنَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ
_سکوت ما از روی اینه که
خدا میدونه چی دارین میگین :))
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
-یهآدماییهستنتویاین
دنیا..
کهحقیقتِهستیتوعمق
چشماشون
همیشهمعلومه♥️✨
#شهید_مصطفی_صدرزاده
-
بهقولحاجمهدےرسولے :
اینخانوادهیاشفامیدن
یاشفاعتمیکنن ؛
رَدخورندارن :)
اگهازشونشفاییخواستیم
وندادنبهایندلیلهکه
شایداوندنیابهشفاعتشون
بیشترنیازداریم !
درستمثلیهپـدرکهاول
میبینهکـجابهچیبیشتر
نیازداریم :)♥️!-
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
گناه که میکنید نگذارید
پای جوانی :)
به جوانی علی اکبر-ع
برمیخورد :)))))
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
حاج نریمان میگفت :
که بچه ها وقتی از هیئت میرید بیرون
اشکاتون ؛ زجههاتون و غلط کردم؛
غلط کردماتون رو لطفا
#یادتوننره ..!
+خب؟!
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
میگه که:
در دنیا آدم هایی هستند که
به ظاهر زندهاند،
نفس میکشند،
زندگی میکنند اما ..
در حقیقت اسیر دنیا،
بردهی زندگی و ذلیل حوادث هستند ..
-مصطفیچمران-
#شهیدانه👀🚶🏻"
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
دیدنِ نامحرم باید کابوسِ بچه هیئتی باشه !
چشمی که برا اباعبدالله خیسِ اشک میشه
حیفِ خیره به چشم نامحرم بشه.
#نقطهسرِخط.🍃٫
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
به قول یه بزرگی؛
کاش دونفر بودم که وقتی گناه میکردم
اونیکی جلوم وایمیساد و تا جون
داشتم منُ بخاطر گناهی که کردم کتک
میزد..
#تلنگرطلب🌱🚶🏻-
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جوری گریه کن که اشکات ارزش پیدا
کنه..
اشک برا ائمه آخرش ته دلتو شاد میکنه
ولی اشک برا آدما چیزی جز غم نداره.
یه غمِ موندگارِ و فراموش نشدنی!
#بدونِشرح🌱👀`
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
ششگوشهها و ششماههها حرفها برای
گفتن دارند..
#روضهٔانفرادی💔-
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
محمد نسیمی - خبرنگار - یه رشته استوری کار کرده بود تحت عنوان #بچههای_بالا
از مجاهدت سربازان گمنام امام زمان در روزهای گذشته گفته بود که خودتون توی تصاویر ببینید و بخونید. (البته من فقط ۱۰ تصویر آوردم)
👈 اما استوری آخرش خیلی خیلی دردناک بود و جیگر آدم رو آتیش میزد. اونجایی که نوشته بود؛
«یه چیز بگم و موضوع بچههای بالا رو ببندم فعلاً ... برخی از اونها بعد از شهادتشون، حتی خانوادهشون هم متوجه نمیشن اینا سرباز گمنام امام زمان (عج) بودند!»
ما ساده میریم و میایم و اصلاً خبر نداریم چه اتفاقاتی داره میافته. این وسط یه عده جوون و پیر، جون و خونشون رو میدن، بینام و بینشون ... شادی روح مطهر شهدای امنیت صلوات
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
رمــــان "آنلاین در پناه زهرا💕" #قسمتچهلوششم "از زبان هدیه" واااای یا خدا از استر
رمــــان
" آنلاین در پناه زهرا💕"
#قسمتچهلوهفتم
"از زبان هدیه"
بعد از کلی درباره موضوعهای فردی حرفزدن، بحث من باز شد...
لیلاخانوم:
-خب آقای کیامرزی!
پسر ما دختر شما رو میخواد،یک کلام..
بابا:
--خب من تو این چندروز خیلی دربارشون تحقیق کردم؛پسر خیلی خوبیه..
--حالا اونجور که مردم میگن چه از نظر اخلاق و چه مردونگی..
--راستش من خودم جَوون بودم خیلی سختی کشیدم و به خاطر تنگدستی خیلی زیور(مامانم)اذیت شد..
--نمیخوام این اتفاقها برا دخترم هم رقم بخوره..
"وااااای همونجور که فکر میکردم بابام اول رفت سمت مال و اموال"
"خدایا خودت به مهدیار کمک کن"
لیلاخانوم:
-خب بله درسته؛
و به نظرم مهدیار حرف بزنه بهتره...
مهدیار:
-خب حرف شما کاملا متینِ و من میتونم به شما قول بدم تا اونجایی که بتونم دختر شما رو خوشبخت کنم و نزارم تنگدستی بکشه..
بابا:
--آره درسته؛ولی بدون پول و سرمایه؟!
--اصلا بگو ببینم تو شغلت چیه!
--و چی داری چی نداری..؟!
--میخوام از زبون خودت بشنوم..!
"واای بابااااا"
مهدیار:
-من فارغالتحصیل رشته پرستاری هستم و پرستارم؛خونه ندارم ولی خب یه پراید دارم اون هم با زحمتکشیدنهای خودم بوده..
بابا:
-خب اونوقت تو چطوری میخوای با این دوتا تیکه دخترم رو خوشبخت کنی؟!
"یه لحظه احساس کردم پاهام شل شد"
"چرا باید یک آدم آنقدر به مال دنیا اهمیت بده؟!"
لیلاخانوم:
--خب حالا آقایکیامرزی!
بعدا درباره این موضوعها حرف میزنیم..
--اول بزارید این دوتا جَوون برن حرف بزنن ببینیم اصلا باهم تفاهم دارن!
بابا:
-چی بگم والا
-هدیهجان برید حرف بزنید باهم..
من و این همه خوشبختی محاله،
پاشدم
رفتم تو اتاق و نشستم رو تخت؛
اومد داخل اتاق و تعارف کردم..
_بفرمایید رو صندلی
نشست رو صندلی؛
_خب؟!
مهدیار:
--میخواهین اول شما شروع کنین..!
_خب باشه..
پاشدم و از لابهلای صفحات قرآن یه برگه سوال درآوردم
مهدیار
--یاابلفضل
یه لبخند زدم؛
_آمادهاید؟!
مهدیار:
--مگه مسابقست..؟!
--خدا امشب رو به خیر کنه..
--بله آمادم
رمــــان
" آنلاین در پناه زهرا 💕"
#قسمتچهلوهشتم
_هدفتون برای آینده چیه؟!
مهدیار:
--نوکری آقاامامزمان(عج) و شهادت انشاءالله
_نه،منظورم اینکه برای موفقیت و ...!
مهدیار:
--باز هم نوکری آقاامامزمان(عج) و مزد شهادت
--مگه موفقیت بالاتر از شهادت هم هست..؟!
"نمیخواستم این حرفها رو بشنوم؛
واسه همین بحث رو عوض کردم..."
_نگاه کنید،
من خانوادم خیلی غیرمذهبی هستن..
_شاید با من ازدواجکردن خیلی سخت بشه براتون آخه از مذهبیها بدشون میاد..
مهدیار:
--نگاه کنید،
من همه چی رو درمورد شما میدونم..
--اگر من وااقعااا یه پسر مذهبی باشم باید جوری رفتار کنم که خانوادههای شما نظرشون درباره مذهبیها تغیر کنه..
--اصلا شاید این امتحان خداست برای من...
"چقدر قشنگ حرف میزد"
"دوست داشتم ساعتها حرف بزنه و من گوش بدم ولی حیف نمیشه"
_من یه دختر متحولیم،
یعنی گذشتهی من زیاد گذشتهی خوبی نبـ...
نزاشت حرفم رو ادامه بدم...
مهدیار:
--گذشتهی هر آدمی به خودش مربوطه..
--گذشته زمانی بد هست که شما از آن درس نگرفته باشی..
--من شما رو میشناسم و میدونم هیچوقت به گذشته برنمیگردید و الان ایمانتون شاید از خیلیهایی که از بچگی مذهبی بودن بیشتره..
_ممنون
تو همین افکار چشمم خورد به جیبش؛
یه سوسک در جیبش بود...
_واااااای سوسک
مهدیار بلند شد:
--کوووو کجااااست؟!
_در جیبیتونه!
یهو یه نگاه کرد و زد زیر خنده
_چرا میخندینــ؟!
_خب بزنینِش..
مهدیار:
--این سوسک پلاستیکیه،یادم رفته بزارم خونه
نفسم رو دادم بیرون؛
_پس مردم آزار هم هستین..؟!
مهدیار:
نه،قضیهاَش مُفَصَله..
_آهان،که اینطور..