#پارت۶۸
#زهراےشهید🥀
:چـہار مـاه بعـد
،خب خب
باید بگم تو این مدت هیچ اتفاقی خاصی نیوفتاد بجز ازدواج فاطیما که الان یکماه ازش میگذره که خیلی خوش
گذشت با علی سرور ازدواج کردو الان خونه خودشه
و اینکه من الان ۱۶سالم شده
و چند روز دیگه عیده نوروزه
تو این مدت فقط تو امتحانات میان ترم اذیت شدم و فقط پایین ترین نمرم ۱۷بود
که اونم شامل ریاضی میشد
و منم داشتم مادر میشدم
فورا سوار ماشین شدم که سرم خورد به سقف
اخخخخخ-
محمد نگران،برگشته بود رو به من
محمد:چشید زهرا خوبی چـیشد؟
هی..چی-
سرم خورد به سقف
مفسی از سر اسودگی کشید
محمد:عزیزم حواستو جمع کنی
درو بستم
#پارت۶۹
#زهراےشهید🥀
دستمو بردم سمت ظبت یہ نوحه پخش شـد
که شروع کردم زار زار گریہ کردنـ
"
بابا،یه گوشه خواب بودم خیل آروم
ولی پیچید تو گوشم صداشون
نمیبردن اگه گوشواره هامو
خودم میبخشیدم به دختراـشون
/ گذشت و گم شدم توۍ بیابون /ـبچم گم شد
اخه از قافله جا مونده بودم
یکی امد برم گردوند
ولی کاشکی همونجا مـونده بودم
بـابا بد اخلاقن چقدر مردای شامی
بجای قلب سنگه تو دلاشون
با این دستای سنگینی که دارن
دلم میسوزه واسه بچـه هاشون
یجوری زد چشام تاره هنوزم
یجوری زد قـدم از درد خم موند
?ای دستش یکم بهتر شده اما جای انگشترش رو صورتم موند
ـ ـــــ به ماه اسمون میگفـــت
شبه شبستـون منی
یاد عمو بخیر که تو
مــثل عمـو جون منی
ب... ـباباااا
?نـو ببـــر من جــا میمونم عمه امـــو میزنــــن
شیرین زبونی دیگه تموم شد
.ماله اونوقت بود که دندونام سالم بــود
#پارت۷۰
#زهراےشهید🥀
:محـمد
جلوی یه مغازه پیاده شدم
چند تا ترشک گرفتم
امروزکلا نمیرم سر کار یعنی این سه روز کارخونه تعطیله میخوام با زهرا خرید عیدو انجام بدم سه روز دیگه عید
بود و مدارسو دانشگاه هارو تعطیل کردن
حساب کردمو برگشتم تو ماشین
تو این چند ماهه انقدر بهش دلبسته شده بودم که اگر یروز نمیدیدمش اونروز مثل دیونه ها میشدم،
اگه نباشه من چیکار کنم بهش نگاه کردم با مزه ترشک میخورد
خودمو میگرفتم نخندم بهش عین بچه ها شده بود
!متوجه نگاهم شد و یه چشمی نگام کرد با مشمبا ترشکی که تا نصفه تو دهنش بود گفت:هــوم میخوری؟
خندیدمو گفتم:نه عزیزم ترشک دوست ندارم
مشمبارو از دهنش در اورد و ترشک تو دهنشو قورت داد و گفت:لواشک چی؟
لواشک بدم نمیاد-
زهرا:خب پس این ماه لواشک درست میکنم
!وااای چقدر دلم خواستا
صدای شیشه پنجره امد برگشتم یه دختر بچه بود
چند شاخه گل دستش بود
پنجره رو کشیدم پایبن
جانم عمو-
دختر بچه :میشه یه شاخه گل بخرید
زهرا:عزیزم میای اینور
13.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣
اول هر صبح قرار دعای #عهد❤️
قرار عاشقی❣
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
#سلام_امام_زمانم💚
السَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخائِفُ...
سلام بر تو ای مولای معصوم من، که بدون هیچ جرم و خطایی، از شّر دشمنان آواره بیابان ها شده ای!
سلام بر تو و بر غربت و تنهایی ات!
📚زیارت امام زمان در روز جمعه_مفاتیح الجنان
#امام_زمان
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
میگفت..
از كساني كه اذيتت كرده اند بگذر
تا خدا هم كاری كند كه
كسانی كه اذيتشان كرده ای از تو بگذرند..✨
-حاجاسماعیلدولابی-
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
💎 دوست داری حضرت امیرالمومنین رو خوشحال کنی؟ ایشون ۴ تا کار رو فرمودن که اگه انجام بدی ایشون رو خوشحال میکنی :
بخشیدن کسی که بهت ظلم کرده
نزدیک شدن به کسی که ازت دور شده
بخشش کردن به کسی که تو رو محروم کرده (از بخشش خودش)
پاداش بدی رو با خوبی بده
حدیث ۶۵۶۱ غررالحکم
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
•••
اگر آقای عالم بوتراب است ؛
دلیل خلقِ ما از گِل قشنگ است…♥️
#یکشنبههایعلوی✨
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
آیا میدانستید بریتانیا خانههای متروکه را مجانی واگذار میکند؟
منم نمیدونستم، خود بریتانیا هم نمیدونه.
اینو فقط پیجهای زندگی ایرانیان در بریتانیا میدونن!
خلاصه که زیاد به شرو ورای این تازه مهاجرا گوش ندید :)))
»قرافیست گدیمی«
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
زیبایۍ دࢪیڪ قاب عڪس :🥹💚🫰🥺 『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
زیبایۍ دࢪیڪ قاب عڪس :🥹♥️🫰🏼
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
میگفت:
امامرضامثلشمانبود؛
رفتمبهشگفتممیخوام..
نهپرسیددینتچیه،نهپرسیدازکجااومدی،
نهپرسیدسابقهاتچیه،
هیچیِهیچی!
گفتممیخوامگذاشتکفدستمگفتبرو..🕊💛؛)
#امآم_رضآیـے_ام
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
همہ عمر بر ندارم سر خود ز آستانش؛
کہ فقط سپردھام دل بہ علے و خاندانش . . .!
#مولآ_علے | #حضرت_مـآدࢪ
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
مجنونِ علی گشتم و آوارهی ایوانِ نجف🪐؛
مستِ انگورِ ضریح هستم و دیوانهی ایوانِ نجف🌙🍇!' .
#مولآ_علے
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
باشه ؛
ولینسل ِ مازیادیخوششانس ِکهشاهد ِقشنگ ترینرفاقت ِتاریخ ِبشریته🤍🫂🌱>>
#محفل
کپی؟فور
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
#پارت۷۱
#زهراےشهید🥀
به زهرا نگاه کردم
زهرا:اقا با اجازه
لبخندی به عنوان تایید حرفش زدم
بچه :خـاله لطفا بخرین
زهرا:چشم عزیزم ولی اول بگو اسمت چیه؟
دختر بچه : مونا
زهرا:عزیزم مونا چه اسم خوشگلی
خب گلات چنده
مونا:ممنونم خاله جون ،شاخه ای پنج تومن
زهرا از کیفش دوتا پنجاه تومن بیرون اورد
زهرا:عزیزم چند دقیه بشین تو ماشین
...مونا:اخه خاله
زهرا:عزیزم بشین
مونا در عقبو باز کردو سوار شد
زهرا:خب مونا جان گلم پدر مادرت کجان
مونا:خب من راستش پدرم تو زندانه مادرم هم
.بغض گلوشو گرفت این مشخص بود
مونا:مادرم تصادف کردو رفت پیش خدا
زهرا اشک تو چشمش حلقه زد
اخه چقدر این،دختر دل رحمه
زهرا:پس،پس تو الان کجا زندگی میکنی؟
مونا:تو یه گاراج میخوابیم و با پولامون گل واسپند میخریمو کار میکنیم
زهرا:محمد
بهش نگاه کردم فهمیدم حرفشو میخواد یکاری واسشون بکنیم
مونا جان عزیزم میدونی بهزیستی کجاست؟-
مونا:نه عمو
ببین دخترم ما میتونیم تو و دوستاتو بدیم بهزیستی اونجا جای خوبیه وسایل بازی جای خواب خوراکی و-
خوردنی خوب و بچه های دیگه هم اونجا هستن
مونا:واقعا؟
اره عزیزم شما چند تایید؟-
مونا:نمیدونم
ببین دخترم برو با دوستات زود برگردین-
دلم براشون خیلی میسوخت
مونا پیاده شد و فورا فرار کرد
زهرا:نیوفتی مونا از خیابون نرو
مونا در حال دویدن سرعتشو کم کردو با جیغ گفت:نه خاله جـون
!زهرا:محمد خیلی کار خوبی کردی ولی حالا چجوری ببریمشون؟
تلفنمو در اوروم
نگران نباش الان زنگ میزنم علی با ماشینش بیاد تا بچه هاروببریم بهزیستی یه بهزیستی میشناسم ماله دوست-
پدرمه
زهرا:اخجون خداروشکر
اره خانم کوچولو-
!زهرا:وا من کوچولم؟
هم تو کوچولویی هم کوچولو هات-
زهرا خنده ای کردو گفت :کوچولو خودتی من کجام کوچیکه
شماره سرورو گرفتم بعد چند بوق جواب داد
الو داداش سلام زحمت داشتم برات-
سرور:به داش رضا چطوری تو خبری از ما نمیگیری
اونو که نگو میام یه چهار پنج تا می نم تو گوشت دیدوز تو شرکت مخ منو خوردی میگی خبر نمیگیری-
سرور :خیلی خب بابا تو ام فورا نانچیکوتو در میاری واسه من جونم چیکار داری داداش
ببین با وانتت بیا چند تا بچه هست باید ببریم بهزیستی-
سرور:خب چند تا
نمیدونم هنوز نیومدن-
سرور:مگه کجان
حالا علی پاشو بیا به این ادرسی که واست میفر ستم زودااا-
سرور:باشه داداش بفر ست فعلا یاعلی
جزاک ا خیرا یاعلی-
گوشیو قطع کردم
و ادرسو فرستادم
#پارت۷۲
#زهراےشهید🥀
ـ ـ ـ ـ ،چنـد ساعت بعـد
اخ خدا مردم
حاجییی یکم به من اب میدی لطفا-
حاج محمد:چـشم خانم
رفت اشپزخونه و اب برام اورد ازش گرفتمو تشکر کردم تا ته اب و سر کشیدم که پرید گلوم چند بار سرفه کردمو
خوب شدم
به خریدا نگاه کردم
چقدر زیاد بودن
قراره عید بریم مشهد
محمد رفت تو اتاقو با لباس راحتی برگشت
ولی منه تانکر با لباس بیرون نشسته بودمو جون نداشتم بلند شم
صدای ایفون امد محمد رفتو در و زد
محمد:عزیزم مادر و خواهرتن
عه جدی خوبه ممنونم اقا جون-
محمد:خداروشکر که میان و مواظب تو هستن
کارت فعال بسیجو گرفته بودم ک الان درس طلبگی هم میخوندم که خییلی سخته واقعا محمد نعمته نه با درس خوندنم نه با طلبه شدنم نه جذب گشت ارشادشدنم هیچ مخالفتی نداره و میگه من فقط با چیزی مخالفم که دین باهاش مخالفه خدایاشکرت
مادرمو اجیم امدن تو
سلام مامان جان-
مامان:سلام عزیزم خوبی
عاطی:سلام
سلام عشق من
مادر من پختم از گرما اصلا برم لباسمو عوض-
کنم
رفتم سمت اتاقو لباس خونه پوشیدم-
برگشتم دیدم مامانو عاطی نیستن و محمد نشسته داره سریال میبینه
مامانم کوش؟-
مامان:اینجام زهرا
محمد با لبخند نگام کردو گفت :عزیزم حس نمیکنی خیلی بامزه شدی
سعی میکرد خندشو نگه داره
رفتم اشپزخونه و در یخچالو باز کردم
مامان جان خریدارو کجا گذاشتی میخوام درستشون کنم-
مامان:اونه ها
روی میزو نگاه کردم اونجا بود
اها ممنون مامان صندلی و کشیدم عقب و نشستم-
مامان چه میکنی؟-
مامان:شام درست میکنم
به حالا چی میپزی-
مامان:قیمه
به ساعت نگاه کردم ۴ظهر بود
مامان:بنظرت جا میوفته مامان تا شب
مامان:پس چی درست کنم دخترم
یکم فکر کردم دیدم دلم عدس پلو میخواد اتفاقا محمدم دوست داره
عدس پلو خودمم کمک میکنم-
مامان:باشه مامان
وسایلارو در اوردم گواش خریده بودم تا تخم مرغ رنگ کنم
سنجد، سماق ،سمنو وسرکه رو ریختم تو کاسه های هم طرح بنفش عاطفه هم نشسته بود یه گوشه و خوراکی
میخورد
واسه عید یه کیک خوشگل درست میکنم
واسه همین مروارید خوراکی هم خریدم
سیبارو شستمو خشک کردمو دوتاشو تو یه ظرف گذاشتم
بعدشم پیاز اوردمو خورد کردم اینطوری زیاد خسته نمیشم
سلام خدمت همگی 😊
تبادل برای فرداشب با هر آماری داریم🤩
پس تا پر نشده
سریع بیاین پی وی
@Modfe313