eitaa logo
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
2.8هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
39 فایل
◝یا‌اللہ‌اعتمدنـٰا‌علیك‌ڪثیرا◟ خدایا ، ما رو تو خیلۍ حساب ڪردیما ◠◠ - اینجافقط‌یہ‌ڪانال‌نیسٺ🍯 - اینجاتا‌نزدیڪی‌عرشِ‌خداپرواٰز ‌مۍ ڪنیم🕊 - یہ‌فنجون‌پاڪۍ☕ مهمون‌ ابجۍ‌ساداٺۍ: > خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @dokhte_babareza0313 کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
قطع انگشت ماشه توسط رژیم حرامزاده بعد از به یغما بردن ساعت و وسایل شخصی شهید سنوار شهید سنوار به لباسش کلی نارنجک وصل کرده بود، تفاوت پیراهن به خاطر خارج کردن جلیقه است 『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 :محمـد جانم مامان جان- مادر:جانت سلامت عزیز مادر پسرم میخواستم درباره موضوعی باهات صحبت کنم جانم بفرمایید- مادر:ببین محمد جان تو باید با زهرا خونتونو عوض کنید عوض کنیم چرا مامان؟- مادر:شما الان چهار تا بجه داریر فضای خونتون کوچیکه یه خونه سه خوابه خیلی قشنگ هست که میشه یه اتاق ماله تو و زهرا باشه یکی ماله زینب یکی ماله پسرا اینطوری بهتره پیشنهاد خوبیه مادر امشب انشاءا￾ با زهرا صحبت میکنم ببینم راضیه- مادر:باشه پسرم،من فعلا میرم بعد دوباره زنگ میزنم یاحق مادر جان- :چند ساعت بعد در حیاطو باز کردم وارد خونه شدم حیاط خیس بود فکر کنم زهرا حیاطو شسته جلوی در که رسیدم صدای قران شنیدم در رو باز کردم بله زهرا نشسته بود روی مبل و نوار قران گوش میکرد بچه ها هم دورش علی وقتی منو دید بلند شد امد سمتم با لین حرکتش زهرا سرشو اورد بالا تا فکر کنم بگه کجا میری که منو دیدید زهرا:عه سلام اقا رضا خوش امدین خسته نباشین سلام خانم بله با اجازتون خوبین علی:دلام باباااا دلااااممم سلام عزیزمن خوبی پسرم،علی رو بغل کردمو گذاشتم زمین- زینب و عباس:سلام باباجون خوش امدی والبته حسین:سلام پـدر من سلام علیکم و رحمت ا￾ حاج اقا و حاج خانم هماهنگ من- ـو پسر تاریخی من چطورین شما همه هجوم اوردن سمتم و بغلشون کردم زهرا صوت قران رو قطع کرد و گفت:بچه ها بابا خستست بیایید اینور زهرا چایی اورد و نشست بچه هام مشغول بازی شدن زهرا جان- زهرا:جانم حاجی جانت بی بلا ، خانم امروز مادر بهم زنگ زد گفت که بهتره اینجارو تخلیه کنیم بریم یه خونه بزرگتر چون- خانوادمون بزرگتر شده اینجا کوچیکه یه خوته هم در نظر داره اتفاقا که سه خوابست و بزرگ اگر موافق باشی !...اینکارو بکنیم خانم زهرا یکم فکر کرد،به خونه نگاه کرد و گفت:بله درست میگن مادر هرچی شما بگید من مخالفتی ندارم لبخندی زدم:ممنون عزیزم پس انشاءا￾ فردا بریم خونه رو ببینیم زهرا:بله اقا چشم ،چاییمو برداشتم و با بیسکویت خوردم زهرا:اقا شام لازانیا درست کردم دوست دارین دیگه نه اره عزیزم- من نه اینکه عاشق لازانیا باشم،ولی خوشم،میومد زهرا غذارو کشید و مشغول خوردن شدیم زهرا:مامان انقدر اذیت نکن دیگه بخور پسرم نگاش کردم داشت با فلی کشتی میگرفت انگار تا غذارو به خوردش بده !زهرا قاشقو عقب گشید و نفسی از سر حرص کشید و گفت:چی میخوری پس؟ زینب:علی بخور دیگه هر شب نمیزاری مامان چیزی بخوره علی:گذا میقام زهرا:لا اله الا ا￾....خب پس شام،نمیخوری باید کیک بخوری میخوای؟ علی:اله زهرا بلند شد رفت سمت یخچال و کمی کیک برش زد با اب اورد برای علی
🥀 :زهـرا از خستی داشتم میمردم همه جام درد میکرد از صبح تا یاعت پنج تو دانشگاه بودم امدم خونه کلی با بچه ها بازی کردم بهشون درس یاد دادم بعدشم شام درست کردم بعدشم که حیاطو شستم و تازه نشستم که محمد امد مجبور شدم شام بیارم الانم که ظرفارو بشورم انقدر خستم دو دقیقه بشینم زمین هیچ حرفیم نزنم خوابم میبره محمد:حاج خانم؟ برگشتم :جانم حاجی محمد:شما برو بشین من ظرفارو میشورم نه اصلا شما خسته ای- محمد:گفتم برو بشین بگو چشم ...اخه- محمد یجوری نگام کرد که گفتم:چشم محمد:باریکلا رفتم نشستم رو مبل و تلویزیون رو روشن کردم داشتم سریال میدیدم که محمد امد نشست کنارم و گفت:تموم،شد خوب شستین یا نه کف موند روش؟- محمد:نبابا خانم دیکه کفو میبینم بو شوینده نداد که..؟- محمد:بـو...چه بوی ؟!؟ اها پس بوشم نکردین دیگه اخ اخ- محمد:واسه چی بو کنم اخه چون نباید بوی شوینده بده وقتی بوی شوینده بده یعنی کف روش مونده حالا عیب نداره دستت درد نکنه عزیزم- خودم فردا دوباره میشورمشون نگام افتاد به علی که داشت با سیم برق ور میرفت عـــــلی خاک به سرم داری چیکار می کنی- رفتم سمتشو بغلش کردم یبار ریگه از این کارا بکنی یجوری میزنمتا فهـــمیدی- اه، گذاشتمش زمین
از دیشب ویدیوها و عکس‌هایی که از یحیی سنوار منتشر شده را هزاران بار دیده‌ام، شکوه به معنای حقیقی کلمه! هیچ مرگی از شهادت زیباتر نیست؛ مخصوصاً شهادتی که قبلش بدنت اینقدر جراحت بردارد که وقتی مچ دستت قطع شد، سیم به آرنجت ببندی تا شدت خونریزی را کم کنی و انگشت اشاره دست چپت هم قطع شده باشد اما با همان دست مجروح، سنگ و چوب و آهن به طرف کوادکوپتر دشمن پرتاب کنی! تا لحظه آخر، پوشش روی صورتت را برنداری تا شناسایی نشوی و دشمن طمع نکند که تو را به هر قیمتی که هست، زنده دستگیر کند! هر چه از شرح روضه لحظات آخر یحیی بنویسم، از شکوهش کم می‌شود قلم ما کجا و شرح عاشقانگی این مرد کجا؟ و سلام بر ابوابراهیم در روزی که مرد زاده شد و در روزی که مردانه شهید شد هنیئاً لک یا ابو ابراهیم...🇵🇸✋🏻 ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
کاش میشد پیکر یحیی سنوار رو با جواد ظریف و تمام همفکراش تبادل کنیم:) 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
‌‌🤍🕊 ‌شبتون ‌مملو‌از‌استجابت‌دعا نیازمنددعای‌خیرتون‌هستم📿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا