eitaa logo
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
2.7هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
◝یا‌اللہ‌اعتمدنـٰا‌علیك‌ڪثیرا◟ خدایا ، ما رو تو خیلۍ حساب ڪردیما ◠◠ - اینجافقط‌یہ‌ڪانال‌نیسٺ🍯 - اینجاتا‌نزدیڪی‌عرشِ‌خداپرواٰز ‌مۍ ڪنیم🕊 - یہ‌فنجون‌پاڪۍ☕ مهمون‌ ابجۍ‌ساداٺۍ: > خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @dokhte_babareza0313 کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
-
وقتی کارد به استخون میرسه🙂💔 :))))) 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
449_54852877591559.mp3
9.11M
•🖤🎧• ” قال اوصف الحسين .. قلت: يحییٰ جسدۍ المتـعـِب🧡 “ ‌‹ › 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
))
باخیال‌آستانش‌عشق‌بازۍمۍکنیم ، درحقیقت‌از‌نجف‌‌بازانِ‌‌مشهوریم‌ما🤌🏻'🤍°.‌ ‌ 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 :فرداۍ آن روز,"محمـد زینب با تلاش زیاد موفق شد بیاد بالا ...ولی بقیه بچه ها اجازه نداشتن بیان بالا باید بگم زینب از همه بی تاب تر بود ولی نمیدونم چرا البته نمیدونست زهرا کماست فکر میکرد فقط بیهوشه ولی امروز دیگه میفهمید اینطور نیست از پله ها بالا رفتیم زینب دستمو تکون داد !زینـب:بابا تورو خدا بگو چیشده مامان زهرا حالش خوبه ؟ چی بگم بهش بگم زهرا رفته کما؟ خدایا خودت به من و این بچه ها صبر بده نگران نباش زینب چیزی نیست انشاءا￾ مامانت زود خوب میشه- صدای پرستار باعث شد برگردم پرستار:تشریف بیارید خانمتون بهوش امدن اوردیمشون آی سی یو ازخوشحالی دلم میخواست داد بزنم ذوق از چشم های من و زینب کامل مشخص بود زینب:من میتونم ببینمش؟ پرستار :نه عزیزم فقط یک نفر زینب نا امید به من نگاه کرد اینجا باش دخترم نگران نباش بعد من تو برو- بچه ها پایین پیش مادرم بودن فقط زینب اونم بزور امد لباس مخصوص پوشیدم رفتم تو اتاق زهرا بین این همه دستگاه زیاد معلوم نبود جلوی خودمو میگرفتم اشکم نریزه :با بغض خش دار لب زدم زهرا- چند بار پلک زدو چشماشو باز کرد میترسیدم برق شهادتو تو چشماش دیدم .نفس نفس حرف میزد زهرا:محمد رضا من...قراره..برم (به من...وعده شـهادت داد..مادر حسـیــن(ع .قلبم لرزید بخدا اونی که زهرارو زد جفا کرد در حق خودش ..دیروز اون بی غیرتا دستگیر شدن و فهمیدم زهرا بخاطر امر به معروفی که کرده بود به این روز افتاده بود و حالا اشکم سرازیر شد با همه قدرتم حرف زدم چی میگی زهرا؟"شهادت؟میخوای بری؟- زهرا:مـ..حمد تو ..توروخدا..ازم...دلگیر نباش وصیت...نامم تو کشـو......میزمه بخون...ید .صداش خیلی میلرزیدعزیز زندگیم،خیلی درد میکشید ..زهرا- ;با چشمای نیمه باز گفت زهرا:با..شه...؟ خانم؟- زهرا:جـ..جانم ...نمیخواستم بگم ولی گفتم:جان رضا نرو .به چشماش خیره شدم پلکی زدو قطره ای اشک از چشمش امد زهرا:به...خدا.. میس...پارمتون چند لحظه سکوت کردم زینب یادم امد زینب بیاد ببینتت عزیزم؟- صدام پره درد بود پره ناله زهرا:ار...اره اره بهش نگاه ￾مگینی کردمو و رفتم بیرون با چشمای پر از اشک به زینبم نگاه کردم وقتی منو دید دویید سمتم زینب:بابا بابا رسید بهم
🥀 :زهـــرا حالم گرفتہ بود محمد رضا از جونم برام عزیز تر بود داشتم دق میکردم وقتی اشکشو دیدم از خدا میخوام بهش صبر بده من،از زندگیم،میگذرم تا به یه چیز بهتر برسم اون باید داغ منو تاب بیاره،رضا باید بتونه باید درک کنه خدا داره منو میخره باید خوشحال باشه از شهادت من !زینب:ما..مامان؟ خیلی اروم سرمو برگردوندم و با زینبم مواجه شدم چشمای پر از اشکش یه دنیا حرف داشت دختر ۱۴سالم تو این چند روز چقدر پیر شده زیر چشماش گود شده بود بمیرم!یعنی جیزی خورده؟ لب باز کردم:جان...جان مامان زینب از ته اتاق دویید سمتم بغلم کرد دردم گرفت ولی نخواستم این لذتو ازش بگیرم . بسختی دستمو رو سرش گذاشتم سرشو روگذاشته بود و هق هق میکرد همه وجودم درد شده بود زینِب....من- دخترم! اروم سرشو بلند کرد زینب:مامان جـونم اشکاشو پاک کرد لبخند بی جونی زدم !زینب:حالت خوبه؟ ..بهترم،مامان:)تو خوبی ..پس- نفس عمیقی کشیدم که احساس کردم پهلوم تیر کشید :ااایی زینب:مامان مامان چیشد مامان حرف نزن بدتر میشی .زینب رو خوب میفهمیدم چون اگه مادر منم جای خودم بود دق میکردم باشه عزی...زم- نامردا خیلی بد زدنم اصلا کی منو اورد بیمارستان خدا ببخشه گناهاشو هر کی بود چون بعد از لطف خدا و کار اون تونستم دوباره با خانوادم همکلام شم ... زینب:مامان جان راستش من دیشب یه خوابی دیدم که الان میدونم چشماش بارونی شد و ادامه داد:شهید میشی !خواب؟"...چـ....چه خوابی؟- زینب:مامان یه خانم یه خانم سفید پوش و رعنا بودن البته صورتشونو ندیدم چون غرق نور بودن من فقط یک لحظه قامتشون رو از دور دیدم بهم فقط یچیزی گفت←فرزندم زینب منتظر مادرته سالهاست که انتظار میکشه،در نبودش به خدا امید داشته باش و به من توسل کن }بعدش از چشمم رفت مامان مامان اما من نمیدونم کی بود که بهش توسل کنم تو اولاد...فاطمه ای .....اون خانم... زهرای مرضیه"س"... بوده و دخترش خانم... زینب- تو..... ساداتی و هم.. اسم بانوی.... دمشق ...خون زهرا تو ر..گاته اون..طور که بانو... گفتن عمل کن... زینب:مامان من میمیرم سعی کردم،بهش دلداری بدم،بعد از زینب،بقیه رو از پشت شیشه دیدم و خوشحال از اینه یبار دیگه عزیزانمو میبینم ای کاش کنار بیان،با نبودنم
سلام خدمت همگی 😊 تبادل برای امشب با هر آماری داریم🤩 پس تا پر نشده سریع بیاین‌ پی وی @Modfe313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣
13.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣ ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌ 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
💚 🌼 ای چاره ساز، مشکل ما را تو چاره کن 💔 برحال خراب عاشقانت، نظاره کن 🌼 پرده ز رخ نمی کشی ای ماه دل، مکش 💚 حرفی بزن به جانب مایک اشاره کن 🤲🌹 🌼 🍃 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
هرکدام در فکر حوائج شخصی خود هستیم و به فکر آن حضرت (امام زمان عجل‌الله فرجه) که نفعش به همه برمی‌گردد و از اهمّ ضروریات است، نیستیم! | آیت‌الله رحمت‌الله‌علیه | ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖼 📌 منبع نور 👤 : 🔅 اگر شیعه این عقیده مبارک ظهور را درست بفهمد و با آن درست رفتار کند، برایش یک منبع فیض و یک منبع نور است. 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
13.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥هوش مصنوعی به سوی قدس | به یاد ایران و آن زمانی که نغمه ی «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ» بر زبانش برای نابودی دشمن جاری شد… ✍پ.ن: ۲۱ آبان ١٣٩٠ شهید حسن طهرانی مقدم، در پی انفجار در پادگان مدرس در بیدگنه روستایی نزدیک شهر شهریار (استان تهران) در ۵۰ کیلومتری غرب شهر تهران به همراه ۳۴ تن از همکارانش به شهادت رسید. 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
❤️‍🩹
نام‌شناسنامہ‌ماجعل‌مطلق‌است، ماراغلام‌حضرت‌زهرانوشتہ‌اند🖤'🔏°.‌ ‌ جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ | @Youth_of_mahdi
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
. .
مشتۍوقتۍتنهاشدۍباخداباش🤍. تنهانبودۍهم‌بۍخدایۍنکن‌ضررمیکنۍ؛)! [ 🎙 ]‌ ‌ جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ | @Youth_of_mahdi
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
. .
شهدارایادکنیدتاشمارادرقیامت‌یادکنند . [ - شهیدمحمدبلباسۍ'🤎*. ] ‌ جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ | @Youth_of_mahdi
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
🤍🫀
زنده‌‌ی جاوید کیست؟ کشته‌‌ی شمشیر دوست که آب حیات قلوب، در دم شمشیر اوست🤍'🌿 :) جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ | @Youth_of_mahdi