eitaa logo
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
2.8هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
39 فایل
◝یا‌اللہ‌اعتمدنـٰا‌علیك‌ڪثیرا◟ خدایا ، ما رو تو خیلۍ حساب ڪردیما ◠◠ - اینجافقط‌یہ‌ڪانال‌نیسٺ🍯 - اینجاتا‌نزدیڪی‌عرشِ‌خداپرواٰز ‌مۍ ڪنیم🕊 - یہ‌فنجون‌پاڪۍ☕ مهمون‌ ابجۍ‌ساداٺۍ: > خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @dokhte_babareza0313 کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴سالگرد شهادت سردار_دلها تسلیت باد. ‼️ به وقت •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
بکشیدماراملت مابیدارترمی شود. امام خمینی(ره) محسن راستی‌پور البرز ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
໑🖤⛓ رمز پرواز یازهــراست..🕊 این را من نمی‌گویم، نگاه کن.. نگاهشان، سکوتشان، حتی نفس زدنشان هم عطر یاس دارد! اصلا‌ حضرت زهرایی‌ها شهید می‌شوند؛ شـــک نکن :) 🌿 💔 [سہ‌سـالہ‌دلتنـگیـم!] 🖐🏻 ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Reza Narimani - Boland Shod Alamdar (128).mp3
7.34M
بلند شو علمدار علم رو بلند کن😭💔
به وقـــــت شهادت دلتنگی این لحظه برایم همیشگی است..... •↯آویــنــا اســـتـــوࢪـــے🎶💖↯• ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
💠زیارت مجازے مزار مطهر شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانے 🕊️🕊️ ⬅️وارد درب شمالے شده و به مسیر ادامه دهید 🌹 گلزار شهداے کرمان👇 🌐 tour.soleimani.ir 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علم از دست علمدار افتاد🖤
﷽ •بخشی از وصیت نامه ی سردار شهید  عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی خوابد و نباید بخوابد. تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند. دختر عزیزم شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می کنید. چه کنم برای آن دختر بی پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز... که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است. پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید. بگذارید بروم، بروم و بروم. چگونه می توانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است و من جا مانده‌ام.  دخترم خیلی خسته‌ام. سی سال است که نخوابیده‌ام اما دیگر نمی خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می ریزم که پلک‌هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بی‌پناه را سر ببرند. وقتی فکر می کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سربریده شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظاره‌گر باشم، بیخیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمی توانم اینگونه زندگی بکنم. 📌عقربه های ساعت بی رحمانه به سمت بامداد یک و بیست دقیقه سیزدهم دی ماه در حرکت‌اند.. و تو! در این لحظات با خدای خود چگونه سخن می‌گویی؟