هدایت شده از کاروان دل
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#غزل
🔸غریبنواز مدینه🔸
جنت، بهارِ پیرهنت أیها الکریم
از نور جامهای به تنت أیها الکریم
ای همدم تو زمزمههای زلال وحی!
ای جبرئیل همسخنت أیها الکریم
شبزندهدار، دیدهٔ دلخستگان شهر
هر شب به شوق آمدنت أیها الکریم
نشنید آنکه بر تو روا داشت ناسزا
یک ناروا هم از دهنت أیها الکریم
هرچند که غریبنواز مدینهای
ماندی غریب در وطنت أیها الکریم
حتی شهادت تو ندادهست خاتمه
بر روضههای دلشکنت أیها الکریم
جا مانده بود هر کسی از کوچهها، رسید
تشییع شد چگونه تنت؟ أیها الکریم
حتی هزار تیرِ به تشییع آمده
بردند سهمی از کفنت! أیها الکریم
✍🏻 #یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
☑️ @Yusof_Rahimi
هدایت شده از کاروان دل
#اربعین_حسینی
#بحر_طویل
🔸یا لیتنا کنا معک🔸
چه سِرّیست؟
چه رازیست؟
چه راز و چه نیازیست؟
غم هجر
عجب قصۀ پر سوز و گدازیست
ببینید که این دهر
عجب شعبدهبازیست
که در روز و شب هر دل آشفته
فرودی و فرازیست
یکی با من دلسوخته
از صبر غریبانۀ ایوب سخن گفت
یکی پیرهن صبر به تن داشت و
از غربت و دلتنگی یعقوب به من گفت
یکی بر لب او نام اویس آمد و
از رایحۀ روشنی از سمت قَرَن گفت
یکی محو علامات ظهور و...
سخن از شام و یمن گفت
یکی از غم آوارگی و داغ وطن گفت
ولی هر چه که گفتند
فقط تازه شده داغ من و
این دل مشتاق من و
این دل جا ماندهام از قافلۀ عشق
چه شد آه دل از قافله جا ماند؟
از آن سیل خروشان
چه شد این قطرۀ دلتنگ جدا ماند؟
دلم تشنۀ یک جرعه از آن آب بقا ماند
چرا ماند؟
کجا ماند؟
اسیرانه ز پرواز رها ماند
در این برزخ تردید چرا ماند؟
چه دلگیر شده لحظه به لحظه همۀ عمر برایم
چه شد سعیِ صفایم؟
چه شد هرولههایم؟
بلند است به فریاد صدایم
که من تشنۀ یک بوسه بر آن خاک
بر آن حسرت افلاک
بر آن تربتِ پاکِ حرم کربوبلایم
یکی با جگر سوخته از آتش هجران
به من گفت بیا سر بگذاریم به صحرا و بیابان
بگو راه کدام است؟
یکی با دل آشفته و با حسرت بسیار
به من گفت دلم تشنۀ دیدار
دلم تشنۀ دیدار امام است
یکی گفت بیا عاشق مهجور
از این فاصلۀ دور
فقط مرهم زخم دل مجروح
سلام است
یکی گفت بیایید
که موجیم
که آسودگی ما عدم ماست
که این حسرت جانکاه
که این غربت ناگاه
برای من و تو فیض مدام است
بیایید که این شوق مضاعف
قعودی است که ماقبل قیام است
یکی گفت خدایا چه کنم چاره؟
که این داغ عظیم است
یکی گفت بیا ای دل جا مانده
خدای من و تو نیز کریم است
بیا، بال سفر بال نسیم است
بیا، بال و پری هست
امید سفری هست
که پرواز در این راه
اگر چه شده دشوار
ولی باز
اگر عاشق و دلباخته باشی
اگر از عطش و داغ دلت
از نم اشکت
پر پرواز و سفر ساخته باشی
شود روزی تو لحظۀ دیدار
شود رزق تو اینبار
طواف حرم یار
طواف حرم سیدالاحرار
همان صحن خدایی
همان پنجرۀ صبح رهایی
::
بیا همسفرِ عشق
بیا دل بسپاریم به جاده
بیا پای پیاده
اگر شعله آهِ دل سوزان خود افروخته باشیم
امید است که توفیق، رفیق دل ما باشد و
این مرتبه ما همسفر جابر دلسوخته باشیم
بیا زائر دلسوخته باشیم
بیا، عشق در این جاده چراغ است
«چراغی که فروزندۀ شبهای فراق است»
بیا دل بسپاریم به این راه
به این سیر الیالله
که یکروز از این جاده به سرمنزل عشاق رسیدند
همانها که دل از خویش بریدند
همانها که به جز دوست ندیدند
همانها که شنیدند در این راه
صدای دل خود را
بیا دل بسپاریم به این راه
به این زمزمههایی که به ناگاه
به گوش دلمان میرسد از دور
بیا گوش کن این زمزمه را
زمزم جاریست
پر از عطر بهاریست
صدای سخن جابر انصاری اگر نیست
صدای سخن کیست؟
که در حال سلام است
به سالار شهیدان و به یاران شهیدش
ببین دشت لبالب شده از عطر نویدش
شده زنده دل هر کسی از گفت و شنیدش:
«عطیه!
عجب عطر نجیبی
عجب رایحۀ روحفریبی
عجب نفحۀ سیبی...
رسیدیم به سرمنزل عشاق
رسیدم به خاک حرم عشق
به آن قبلۀ آفاق
بیا دل بسپاریم به جاری فرات و
بشوییم دل از غربت راه و بشتابیم
به پابوسی خورشید نجات و
شفیع عرصات و
قتیل العبرات و
بمیریم به پایش
بگردیم فدایش
که باشیم یکی از شُهدایش
که ما نیز در این مقتل عشاق
دگر همقدم مسلم و جونیم
دگر همنفس حرّ و حبیبیم
که ما نیز شهید غم مولای غریبیم
شهید حرم کربوبلایی»
::
به او همسفرش گفت:
«اگر چه که پر از شوق و امیدیم
ولی دیر رسیدیم
در این معرکه تیغی نکشیدیم
در این واقعه داغی نچشیدیم
نه رزمی نه نبردی
نه بر چهره نشستهست غبار غم و دردی
مگر میشود آخر
که ما همدم این قافله باشیم؟»
ولی جابر دلسوخته ناگاه
به او داد جوابی
که چنان تشنهلبی را برسانند
به سرچشمۀ آبی
به او گفت:
«شنیدم
که فرمود: حبیبم،
رسول دوسرا حضرت خاتم
اگر از عمل خیر گروهی
دل تو شده مسرور
همان اَجر
برای تو هم ای عاشق صادق
شده منظور
تو دلدادۀ هر قوم که باشی
شوی روز حساب از پی آن قافله محشور
تو هم همدم آن طایفه در روز جزایی»
::
عجب حُسن ختامی
عجب لطف تمامی
عجب فیض مدامی
چه زیبا سخن و نیک کلامی
عجب فوز عظیمی!
چه مولای کریمی!
بیا ای دل بیتاب
که از کعبۀ احباب
رسیدهست شمیمی
که از سوی جنان باز وزیدهست نسیمی
تو ای دل چه نشستی!
اگر چون صدف اشک شکستی
ولی لحظهای از پا ننشستی
که گفتهست که از قافلۀ عشق جدایی؟
تو اینجایی و در شور و نوایی
تو از خاک جدایی
تو در عرش رهایی
کجایی مگر آخر تو کجایی؟
بیا چشم دلت را بگشا
خوب نظر کن
تو در کربوبلایی
تو لبریز صفایی
تو همراه تمام شُهدایی
تو در حال طواف حرم خون خدایی
✍🏻 #یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
☑️ @Yusof_Rahimi
هدایت شده از کاروان دل
#پیامبر_اعظم (صلواتاللهعلیهوآله)
مَنْ أَتَانِی زَائِراً، وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِی، وَ مَنْ وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِی، وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ
📗 كامل الزیارات، باب۲، حدیث۹
🔸أیها الرّسول🔸
هر عاشقیست در طلبت أیها الرّسول،
اَلجَنَةُ لَهُ وَجَبَت أیها الرّسول
عالم هنوز تشنهٔ درک حضور توست
اَرض و سماست در طلبت أیها الرّسول
روشن شدهست تا به ابد عالم وجود
از سجدهٔ نماز شبت أیها الرّسول
تو میروی و در دل هر کوچه جاری است
عطر متانت و ادبت أیها الرّسول
آمادهٔ سفر شدی و با وصیتت
جانها اسیر تاب و تبت أیها الرّسول
گفتی رضای فاطمه شرط رضای توست
خشم خداست در غضبت أیها الرّسول
اما تو چشم بستی و یک شهر درد و داغ
شد سهم یاسِ جانبهلبت أیها الرّسول
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
☑️ @Yusof_Rahimi
هدایت شده از کاروان دل
#حضرت_سكينه علیهاالسلام:
چون پدرم كشته شد، آن بدن نازنين را در آغوش گرفتم، حالت اغما و بیهوشى بر من روى داد در آن حال شنيدم پدرم میفرمود:
شيعتى ما اِن شربتم، ماءَ عَذب فاذكرونى
اِذ سمعتم بغريبٍ اَو شهيد فاندبونی...
📗 منتهى الآمال، شيخ عباس قمى، ج۲، ص۹۳۰؛ به نقل از مصباح کفعمی، ص۹۶۷.
🔸آیات شگفت🔸
تشنه بودم، خواستم لب وا کنم، آبی بنوشم
ناگهان کوه غمی احساس کردم روی دوشم
دیدم آشوبم، تلاطم دارد اشکم، در خروشم
میرسید از هر طرف فریاد جانکاهی به گوشم:
«شیعتی ما إن شَرِبْتُم ماء عَذْبٍ فاذکرونی»
راه را گم کرده بودم، آخر آیا میرسیدم؟
خسته و تنها در آن صحرا، چه غربتها که دیدم
هر غریبی را که دیدم، زیر لب آهی کشیدم
دشت ساکت بود، اما این صدا را میشنیدم:
«اِذ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی»
آرزوها داشتم... راهی شدم تا در سپاهش...
کاش من هم میشدم از کشتگان یک نگاهش
آخر راه من و... او تازه بود آغاز راهش
راه او آغاز میشد از میان قتلگاهش...
«لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاً تَنْظُرونی»
میزد آتش بر جهانی غربت بیانتهایش
کودک ششماهه هم میخواست تا گردد فدایش
ناگهان شد غرق خون با یک سهشعبه ربنایش
کاش آنجا آب میشد آب از هُرم صدایش:
«كَيْفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَأَبَوْا أَنْ يَرْحَمُونی»
بود آیات شگفتی از گلویی تشنه جاری
هر دلی بیتاب میشد با طنین سرخ قاری
دخترش راوی خون بود آن میان با بیقراری
میسرود این اشکها را تا بماند یادگاری:
«وَ انا السّبط الّذی مِن غَیر جُرم قَتَلونی»
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
☑️ @Yusof_Rahimi
هدایت شده از در نواحی نوحه
زمینه؛ تو میری دلنگرون.mp3
1.67M
#حضرت_سکینه علیهاالسلام
#زمینه
🔸تو میری دلنگرون🔸
چشمام که پره غمه
حرفام حرف دلمه
بیتو بارونی میشه
بابا چشمای همه
تو میری دلنگرون
اشک من میشه روون
آب ریختم پشت سرت
شد چشمام کاسۀ خون
ما رو به کی میسپاری؟
حالا که میری میدون
این دم آخر دارم
یه خواهشی باباجون
تا حرم پیغمبر
بیا ما رو برگردون
از زمونه دلگیرم، بابا بابا بابا
بدون تو میمیرم، بابا بابا بابا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دنیا خیلی بیوفاست
رحم کوفیا کجاست؟
بابا بیتو میدونم
دشمن خیلی بیحیاست
آتیش پشت دره
اینجا هم شعلهوره
میترسم چادرمو
دشمن بیتو ببره
این چادری که دارم
یادگاری زهراست
مادری که با یادش
همیشه چشمام دریاست
مادری که از غصهش
میون قلبم غوغاست
فدای احساس تو، بابا بابا بابا
کبود میشه یاس تو، بابا بابا بابا
✍🏻 #یوسف_رحیمی
☑️ @nouheh
☑️ @Yusof_Rahimi
هدایت شده از کاروان دل
#شهدا
#غزل
🔸اعجاز شهادت🔸
رفتند که این نام سرافراز بماند
بر مأذنهها نام علی باز بماند
رفتند که در این قفس تنگ، در این شهر
یک پنجرۀ رو به خدا باز بماند
رفتند که در دل، دلِ ما عشق نمیرد
رفتند که زیبایی این راز بماند...
هر کس به دلش شوق خطر هست بیاید
هر کس که ندارد دل پرواز، بماند
گفتند که اعجاز حسین است شهادت
رفتند که این راهِ پُر اعجاز بماند
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
☑️ @Yusof_Rahimi
هدایت شده از در نواحی نوحه
شور؛ کجایید ای شهیدان خدایی.mp3
1.97M
#شهدا
#شور
🔸شهیدان خدایی🔸
راهی شد قافلۀ عشق و امید
دل من چرا دوباره نرسید
به شهادت نرسید هر کسی که
توی زندگی نشد عین شهید
بیا دل من بهتر از گذشتهها بندگی کن
با دیدن عکس شهید احساس شرمندگی کن
بیا و کمی هم شبیه شهدا زندگی کن
«کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبکباران عاشق
پرندهتر ز مرغان هوایی»
ــــــــــــ
چه ندیدهها که با دل میدیدند
چه نگفتهها که با دل شنیدند
ننشستند بیتفاوت مثل ما
دویدند و به شهادت رسیدند
فهمیده بودند که باید اینجا باشند اهل سفر
از معبر دنیا باید گذشت با بال چشم تر
رزق شهادت میگرفتند همه از اشک سحر
«بیا ای دل از اینجا پر بگیریم
ره کاشانۀ دیگر بگیریم
بیا گمکردۀ دیرین خود را
سراغ از لالۀ پرپر بگیریم»
ــــــــــــ
وقت رزم اهل دلاوری بودند
با شهامت همه حیدری بودند
نیمهشب اهل مناجات و بُکا
وقت روضه همه مادری بودند
از غم غربت علی بدجوری دلسوخته بودند
رمز فدایی شدن از فاطمه آموخته بودند
نگاه امید به دعای فاطمه دوخته بودند
«گل اشکم شبی وا میشد ای کاش
همه دردم مداوا میشد ای کاش»
خدایا به حق امّ الشّهدا
«شهادت قسمت ما میشد ای کاش»
ـــــــــــــ
شده پیدا پرچمی از راه دور
باقی نیست راهی تا قلههای نور
عصر دلتنگی به آخر رسیده
دمیده طلیعۀ صبح ظهور
ابومهدی و حاج قاسم دارند به دست پرچم نصر
به سوی غزه در خروشند برای شکست حصر
شهدا از راه میرسند با لشکر ولیعصر
میرسد شبهای غربت به پایان
مشام کوچه دارد عطر باران
با سپاهی از شهیدان زنده
میرسد از راه خونخواه شهیدان
✍🏻 #یوسف_رحیمی
🎙 #سیدعلیاکبر_حسینپور
☑️ @nouheh
☑️ @Yusof_Rahimi
mesle fahmide.mp3
14.55M
🇮🇷 مثلِ فهمیده 🇮🇷
با شمیم مهر
شده پر از مهرت جانم
با نسیم صبح
همیشه میخوانم
دیار سرفراز من
دیار با شکوه من
ایران ایران
همه امید من به تو
همه امید تو به من
منم فدایی وطن
ایران
«منم مثل فهمیده عاشق وطن
شده باغی از لالهها وطن من
شده درس من، درس غیرتِ شهید
شده مشق من، مشق عزت و امید»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چشم ما
به سوی قلۀ طلایی فرداست
همیشه این تلاش و همدلی زیباست
ایرانی آباد و فردایی پر از امید
برای ماست
خواهد شد
همیشه دست دشمنان ما کوتاه
از این دیار آسمان و مهر و ماه
همیشه سربلندی وطن
امید ماست
ایران
به کوری چشمان دشمن وطن
شده سرفراز در جهان وطن من
که ایران ماست با صلابت و شکوه
در امواج غم جاودان شده چو کوه
«منم مثل فهمیده عاشق وطن
شده باغی از لالهها وطن من
شده درس من، درس غیرتِ شهید
شده مشق من، مشق عزت و امید»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از، همت ما، دشمنان، حیران
تا، صبح ظهور، جاودان، ایران
آیندهسازان این کشوریم
مثل حاج قاسم ما یک لشکریم
ما همه در کنار رهبریم
ما که هستیم
تا پای جان
همه همپیمان
شویم همنوا با تمام شهدا
کنار ابومهدی و حججیها
شویم یار و یاور امام زمان
رسد صبح دیدار منجی جهان
«منم مثل فهمیده عاشق وطن
شده باغی از لالهها وطن من
شده درس من، درس غیرتِ شهید
شده مشق من، مشق عزت و امید»
✍🏻 #یوسف_رحیمی
🎙 #موسی_معتمدی
☑️ @Yusof_Rahimi
هدایت شده از کاروان دل
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
#چارپاره
🔸سجدههای بارانی🔸
در نگاهت غروب دلتنگی
آسمانی پر از شفق داری
گرد پیری نشسته بر رویت
ای جوانِ غریب! حق داری
همدم لحظههای تنهایی
میشود اشکهای پنهانی
تب محراب و بغض سجاده
تا سحر سجدههای بارانی
خاطری خسته و پریشان از
شهر دلگیر سایهها داری
ماه غربت نشین سامرّا!
در دل خود گلایهها داری
هر دوشنبه غبار دلتنگی
کوچه کوچه دیار دلتنگی
قاصدکها خبر میآوردند
از تو و روزگار دلتنگی
ابرها را به گریه میآورد
ندبههایی که در قنوتت بود
بگو آقا بگو کدام اندوه
راز تنهایی و سکوتت بود
نقشهٔ شوم قتل آیینه
برکات جدید این شهر است
زخمهایی که بر جگر داری
از کرامات تازهٔ زَهرْ، است
تشنگی، تشنهٔ لبانت بود
سرخ آمد، ترک ترک گل کرد
داغ قلب پر از شرارهٔ تو
راز یک زخم مشترک گل کرد
خوب شد قدری آب آوردند
تشنهلب جان ندادی آقاجان
تا لبت جان گرفت، فرمودی:
اَلسلام علیک یا عطشان
روز جمعه به وقت دلتنگی
میروی از دیار غم اما
صبح یک جمعه میرسد از راه
وارث سرخی شقایقها...
✍🏻 #یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
☑️ @Yusof_Rahimi
هدایت شده از در نواحی نوحه
زمینه؛ یا حجة بن الحسن.mp3
2.08M
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
#امام_عصر علیهالسلام
#زمینه
🔸یا حجة بن الحسن🔸
بیا پسر عزیزتر از جانم
که رسیده وقت سفر بابا
بیا ماه شبهای پریشونی
تو شبای غربت سحر بابا
بیا که رسیده لحظۀ وداع ما
غصۀ یتیمی سخته تو این سن و سال
این شبِ ستم، تحمل ماهو نداشت
دیگه ندارم برای موندم مجال
اما، تو بهار امیدی
تو فروغ خورشیدی، میتابی حالا حالا
بابا، تُو شبای بیصبری
خورشید پشت ابری، تو آسمون دلها
احیاگر مکتب پیغمبری
«یا حجة بن الحسن العسکری»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیا آقای عزیزتر از جانم
که رسیده شبهای غمِ دنیا
هر جا میبینی یه فتنهای برپاست
تمومی نداره ستمِ دنیا
بیا که امید مردم جهان تویی
دنیا پره از خروش اشک و هُرم آه
از یمن داره صدای العطش میاد
خیلی ساله مونده چشمای غزه به راه
مولا، اینجا سپاهی داری
اینجا برای یاری، آماده شده لشکر
مولا، یه روزی از این روزا
بیا عزیز زهرا، به غریبی حیدر
آقا بیا با شوکت حیدری
«یا حجة بن الحسن العسکری»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیا وارث غریبی مولا
بیا که دل منتظرات خونه
لشکر تو آقا اربعین، هر سال
«نُصرتی لَکُم مُعدَّه» میخونه
پیاده میایم همه به شوق دیدنت
با هزار امید راهی میشیم تو جادهها
آخه دلامون گواهی میده که تو هم
از مکه میشی راهی به سمت کربلا
مولا، ذکر یا لثاراته
زمزمۀ لبهاته، منتقم ثارالله
مولا، به پای تو میمونیم
همه مرد میدونیم، تُو سپاه تو ای ماه
دلهامونو تا کربلا میبری
«یا حجة بن الحسن العسکری»
✍🏻 #یوسف_رحیمی
☑️ @nouheh
☑️ @Yusof_Rahimi
هدایت شده از در نواحی نوحه
واحد؛ غریب سامرا.mp3
1.57M
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
#واحد
🔸غریب سامرا🔸
فدای تو که برای شیعهت آقا
باب رحمتو همیشه وا گذاشتی
توی نامهت به ابوهاشم نوشتی:
«خجالت نکش اگه حاجتی داشتی»(۱)
دلمو دست هیچکسی ندادم
دخیل هر شب باب المرادم
میدونم میرسی آخر به دادم
تو پناه بیکسایی، با غریبا آشنایی
بمیرم برا غریبیت، تو غریب سامرایی
«تو غریب سامرایی»
ـــــــــــــــــــــــــــ
چی میشه یه بار دیگه بیام زیارت
تا سحر پای ضریحتون بمونم
بارونیتر بشم از ابر بهاری
برای غریبیتون روضه بخونم
بمیرم قدرتو زمونه نشناخت
برات از شهر سامرا قفس ساخت
چه آتیش غمی به قلبت انداخت
شمع شب تا سحرت بود، تا سحر بالا سرت بود
مرهم زخم زمونه، نگاههای پسرت بود
«فدای غریبیت آقا»
ـــــــــــــــــــــــــــ
همیشه امام حسن امام صبره
تو به شیعه گفتی از راز صبوری
گفتی چشمانتظار سحر بمونیم
تا که سر بیاد شب فراق و دوری
میرسه نور چشمای تو از راه
ذکرمونه تو این شبای بی ماه
العجل العجل بقیة الله
دل من دوباره بیتاب، دخیله گوشۀ سرداب
به عزیزت بگو امشب، دل عاشقاتو دریاب
«العجل بقیة الله»
✍🏻 #یوسف_رحیمی
ـــــــــــــــــــــــــــ
(۱) ابوهاشم جعفری میگوید: دچار تنگدستی بودم و میخواستم در نامهای که برای شکایت از رنج زندان به امام عسکری علیهالسلام نوشته بودم تقاضاى كمكى كنم ولى خجالت كشيدم؛ وقتى به منزل رسيدم امام برايم صد دينار فرستاد و نوشت: هر گاه احتياجى داشتى خجالت نكش، درخواست خود را اظهار کن، آنچه مايلى به تو داده خواهد شد، انشاءالله.
ارشاد شیخ مفيد، ج۲، ص۳۳۰
☑️ @nouheh
☑️ @Yusof_Rahimi
هدایت شده از کاروان دل
#امام_عصر علیهالسلام
#مثنوی
🔸أیها العزیز🔸
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن
باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن
این خاک تشنه بیتو به باران نمیرسد
باغ خزان زده به بهاران نمیرسد
خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست
مولای من بیا که جهان بیقرار توست
تنها تو منجی بشر و آدمیتی
اصلاً تویی که فلسفۀ خاتمیتی
تو سِرّ سجدههای ملائک بر آدمی
تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی
دنیا پر از تلاطم و غمها کران کران
نوح زمان تویی و زمین است ندبهخوان
ای کشتی نجات جهان، یک نگاه تو!
کی میرسم به ساحل امن پناه تو؟
ماتمکدهست کعبۀ بیتو، خلیل عشق
چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق
با صد هزار جلوۀ مشهود میرسی
با نغمۀ الهی داوود میرسی
موسی شدی و طور به سویت شتافتهست
نیل است که به شوق تو سینه شکافتهست
سیمای تو ز یوسف مصری ملیحتر
همراه تو مسیح و تو از او مسیحتر
آیات حسن و فضل و کمال تو بیحد است
خوی و خصال تو همه عین محمد است
همراه توست معجزههای پیمبری
داری مگر به شانه ردای پیمبری؟
مولا بیا به دین بده روح دوبارهای
با ذوالفقار فتح، شکوه دوبارهای
برپاست نهروان و جملهای دیگری
بیت الحرام و لات و هُبَلهای دیگری
هر سنگ را نگاه تو سجّیل میکند
یا هر پرنده را چو ابابیل میکند
باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی
باز آ که باز عدل علی را علم کنی
باز آ که در مدینه قیامت بهپا شود
صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود
در چشم تو شکوه الهی خلاصه است
صلح و جهاد تو همه عین حماسه است
در هر نگات نور خدا موج میزند
امید سیدالشهدا موج میزند
آمیزۀ صلابت و احساس دیدنیست
در قامتت رشادت عباس دیدنیست
سمت تو آبهای روان سجده میکنند
بر خاک پات مُلک و مکان سجده میکنند
بیانتهاست نامتناهیست علم تو
آیینۀ علوم الهیست علم تو
تا واژه واژهات ملکوت حقایق است
در هر نگات جلوۀ صد صبح صادق است
داری به دوش پرچم باب الحوائجی
در دست توست خاتم باب الحوائجی
چشم رئوف توست بهشت برین ما
نور ولایتت شده حصن حصین ما
دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست
پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست
شوق تو در هدایت ما بینهایت است
چشمان روشن تو چراغ هدایت است
برپا شدهست در دل عالم چه محشری
دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری
دلتنگ روی ماه توایم أیها العزیز
ما تشنۀ نگاه توایم أیها العزیز
دنیای ماست تشنۀ صبح ظهور تو
سرد است چار فصل زمان بی حضور تو
بیرنگتر شد از همۀ فصلها بهار
هر روز ما ببین که شده فصل انتظار
فصلی به جز دریغ در این فصلها نبود
ای کاش عصر بیخبری از شما نبود
عصر سکوت سر نشود، بی سلام تو
این کوچههاست منتظر عطر گام تو
این روزها که مانده همه چشمها به در
دلخوش به اینکه میرسی از راه یک سحر
تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری»
کی میشود نوای «اَنا المَهدی» تو را...
از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان
«عَجّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزّمان»
✍🏻 #یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
☑️ @Yusof_Rahimi