eitaa logo
دعا،ذکر،ختم،عبادت،اخلاق،داستان،تاریخ وطبِ تنها مولودکعبه
43 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
400 ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
☀عَـنْ اَميـرِالْمُـؤْمِنيـنَ عليه السلام قـالَ: ... فَكَيْفَ بِمَنْ تَكَفَّلَ عَدَدا مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ وَأَنَا ضَمينُهُ عَلَى اللّه ِ تَعَالى الاَْمانَ مِنَ الْكُفْرِ وَالْفَقْرِ ☀اميرالمؤمنان (عليه السلام) فرمودند : ... چگونه خواهد بود حال كسى كه عهده دار هزينه زندگى تعدادى از مردان و زنان مؤمن (در روز غدير) باشد، و من پيش خدا ضامنم كه از كفر و تنگدستى در امان باشد. وسائل الشیعه ج 7 ص 327 ☀🍀
23.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 کلیپی قدیمی از: _1306_شمسی 🔻 فردریک گادمر یک افسر فرانسوی بود که علاقه زیادی به فیلم برداری و عکاسی داشت او این فیلم را در تاریخ ۲۹ فروردین ماه ۱۳۰۶ شمسی تهیه کرد 🔻 در این فیلم: ➖ قسمت کوتاهی از شهر کوفه ➖ درگاه ورودی حرم مطهر که این ورودی هم اکنون با عنوان باب امام رضا علیه‌السلام شناخته می‌شود که قبل از این نام‌های دیگری داشته است، این درب قبلاً به باب الکبیر و باب الساعت نیز مشهور بوده و علت آن قرار گرفتن ساعت بزرگ حرم در بالای این درب بوده است. ➖ در درگاه عده‌ای از فروشنده‌ها دیده می‌شوند که درحال فروش تسبیح‌اند ➖ فیلم تابوتی در حال خارج شدن از حرم دیده می‌شود که به جهت تبرک جویی بوده است 🔻 اصل این فیلم سیاه و سفید و صامت بوده است که گروه مردمی بهشت بقیع این فیلم دیدنی وتاریخی را با استفاده از هوش مصنوعی وپس از اصلاحات فنی رنگین وصدا گذاری کردند 🔻 کلیپ قدیمی، مربوط به‌حدود ۱۰۰ سال قبل
🌻چند نمونه کوتاه از معجزات بیشمار حضرت امام هادی علیه السلام... 💎 ماجرای کافری که ایمان آورده و شیعه شد... 🔻امام‌هادے صلوات‌الله‌علیہ در سال 243 ه.ق، از مدينه به سامرا به دستور متوكل عباسی تبعيد شد و يحيى‌ بن‌ هرثمه مأمور این کار بود و همان‌طور که انتظار می‌رفت، در ابتداى اين سفر از خود قاطعيت و سخت‌گيرى بسيارى نشان داد. اما در بين راه اتفاقات و معجزات عجیبی از امام علیه‌السلام می‌بیند كه سبب علاقه‌مندى و در نتیجه تشیّع وی می‌شود[1]. ◽️برخی از این معجزات عبارتند از : 1️⃣ یحیی مى‌گويد: «در بين راه دچار تشنگى شديدى شديم؛ به گونه‌اى كه در معرض هلاكت قرار گرفتيم. بدین خاطر امام علیه السلام ما را از جاده خارج كرد و پس از شش میل راه به دشت‌سرسبزى رسيديم كه گل‌ها، باغچه‌ها، چشمه‌ها، درخت‌ها و نهرهاى بسيارى در آن بود اما احدى از مردم در آن‌جا دیده نمی‌شد! و بدون آن كه كسى را در اطراف آن ببينيم، خود و مركب‌هايمان را سيراب و تا عصر استراحت كرديم. بعد هر قدر مى‌توانستيم، آب برداشتيم و به راه افتاديم. پس از اين كه مقدارى از آن‌جا دور شديم، وقتی از پسرم آب خواستم، ديدم زبانش گرفت و لكنت پيدا كرد، نگاه كردم متوجه شدم که ظرف آب را فراموش كرده و در منزل قبلى كه بوديم به جاى نهاده. فورى بازگشتم، ولى وقتى به آن‌جا رسيدم، چيزى جز بيابان خشك و بى‌آب و علف نديدم! كوزه را يافته و به سوى كاروان برگشتم، از اين جريان چيزى نفهميدم. هنگامى‌كه خدمت امام رسيديم، بى آن‌كه چيزى بگويد، با تبسّمى فقط از كوزه پرسيد و من گفتم كه آن را يافته‌ام»[2]. 2️⃣ روز ديگری زير آفتاب بسيار سوزنده‌اى بوديم که ناگهان امام على النقى صلوات‌الله‌علیہ از جاى خود حركت كرد، و لباس بارانى‌اش را پوشيد!... اهل قافله (از عمل آن حضرت) تعجب كرده خنديدند، گفتند: اين مرد حجازى موقع آمدن باران را نمی‌داند؟! اما همين‌که چند ميلى راه رفتيم ابر تاريكى از طرف قبله پيدا شد. به سرعت بالاى سر ما قرار گرفت و باران شدیدی بر سر ما ريزش كرد به نحوى كه آب از لباس‌هاى ما به بدنمان سرايت كرد، كفش‌هاى ما پر از آب باران شد، باران از آن سريع‌تر بود كه ما بتوانيم پياده شويم و نمد اسب‌ها را برداريم. ما (نزد امام عليه السّلام) رسوا شديم، آن حضرت از روى تعجب به كار ما لبخند می‌زد[3]. 3️⃣ در يكى از منزل‌گاه‌ها زنى پسرش دچار چشم‌درد شده بود و دائماً می‌گفت: مرا نزد آن مرد علويّ (امام هادی صلوات‌الله‌علیہ) كه با شما می‌باشد راهنمائى كنيد تا براى چشم پسر من دعا كند! ما آن زن را به حضور آن حضرت برديم، امام على النقى عليه السّلام چشم آن كودك را به طورى باز كرد كه من هم ديدم، وقتى كه دقيقاً به چشم آن كودك نگاه كردم شكى براى من نماند در اين‌كه كور شده است. اما امام عليه السّلام دست خود را لحظه‌اى روى چشم آن كودك نهاد، لب‌هاى مبارك خود را حركت داد، همين‌که دست خود را برداشت ديدم كه چشم آن بچه باز و صحيح شده و كوچك‌ترين عيبى ندارد[4]. 📗منابع: [1] الخرائج و الجرائح، ج‏1، ص: 396. [2] اثبات الوصية، ص: 233. [3] اثبات الوصية، ص: 234. [4] اثبات الوصية، ص: 234. 🤲اللهم عجل لولیک الفرج والنصر و العافیه
💠امام هادی علیه السلام و فرشتگان مسلح  💠 ✴️ سپاه امام هادی(علیه السلام)و سپاه متوکل عباسی! 🔥متوكل عباسى مى كوشيد با اتكاء بر نيروى نظامى خويش مخالفانش را بترساند. به همين جهت ، يك بار لشکر خود را كه به نود هزار تن مى رسيد،دستور داد كه توبره اسبها را از خاك سرخ پر كنند و در صحراى وسيعى ، آنها را روى هم بريزند. ⚡️سربازان به فرمان متوكل عمل كردند و از خاك هاى ريخته شده ، تپه بزرگ به وجود آمد، كه آنرا تپه توبره ها ناميدند. ⭕️ متوكل بر بالاى تپه رفت و امام هادى عليه السلام را به نزد خود فراخواند و گفت : شما را خواستم تا لشکر مرا تماشا كنى! ⭕️ به علاوه ، او دستور داده بود همه ، لباس هاى جنگ بپوشند و سلاح بر گيرند و با بهترين آرايش و كاملترين سپاه از كنار تپه عبور كنند. ✅ منظورش ترسانيدن كسانى بود كه احتمال مى داد بر او بشورند و در اين ميان بيشتر از امام هادى عليه السلام نگران بود كه مبادا به پيروانش ‍ فرمان نهضت عليه متوكل را بدهد... ✳️ حضرت هادى عليه السلام به متوكل فرمود: ❓- آيا مى خواهى من هم سپاه خود را به تو نشان دهم ؟ ⭕️متوكل پاسخ داد: - آرى ! ✳️ امام دعايى كرد! ناگهان ميان زمين و آسمان از مشرق تا مغرب از فرشتگان مسلح پر شد.. ⚡️خليفه از مشاهده اين منظره غش كرد! وقتى كه بهوش آمد، ✳️ امام هادى عليه السلام به او فرمود: 👌 ما در كارهاى دنيا با شما مسابقه نداريم ، ما به كارهاى آخرت (امور معنوى ) مشغوليم ، آنچه درباره ما فكر مى كنى درست نيست . 📚منبع: بحارالانوار،ج 50،ص154 🤲اللهم عجل لولیک الفرج والنصر و العافیه 🌸🍃
▫️زیارت غدیریه ی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ▫️در قطع جیبی / ۸۰ صفحه ▫️آنچه در این کتاب میخوانید: 👈زیارت و برخی از آثار و برکات آن 👈برخی از آثار و برکات بی شمار زیارت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام 👈زیارت غدیریه و فضائل آن حضرت 👈زیارت غدیریه و سند آن 👈متن زیارت غدیریه همراه با ترجمه مؤلف:استادمحمدرضارحیمیان
💠 اعتقادات صحیحه یک شیعه 🗞 حکایت ملاقات فقیه عظیم الشان جناب عبد العظیم حسنی با امام هادی "علیه السلام" و عرضه اعتقادات بر آن حضرت ..‌‌. 👤 عبد العظیم حسنی از اكابر محدّثين، و و زهّاد و عبّاد و صاحب ورع و تقوى است، و از اصحاب حضرت جواد و هادى "عليهم السّلام" است و نهايت توسّل و انقطاع به خدمت ايشان داشته. 📝 شيخ صدوق و غير او روايت كرده‏اند از جناب عبد العظيم كه فرمود: 🔹وارد شدم بر آقاى خودم حضرت امام علىّ نقى "عليه السّلام"، چون آن حضرت مرا ديد فرمود: مرحبا به تو اى ابو القاسم، تو هستى از روى حقيقت. 🔸پس عرض كردم خدمت آن جناب كه: اى فرزند رسول اللّه! "صلّى اللّه عليه و آله و سلّم" من مى‏خواهم كه دين خود را بر شما عرضه دارم پس هرگاه مرضىّ و است بر آن ثابت بمانم تا خداوند عزّ و جلّ را ملاقات كنم، فرمود: عرض كن دين خود را. 1️⃣ گفتم: من مى‏گويم كه: خداوند تبارك و تعالى واحد است و مثلى براى او نيست و از حدّ ابطال و حدّ تشبيه خارج است و جسم و صورت و عرض و جوهر نيست، بلكه پديدآورنده اجسام و صورت‏ها و عرض‏ها و جوهرها است، و پروردگار و مالك هر چيزى است و هر چيزى را جعل و احداث كرده. 2️⃣ و مى‏گويم من كه: محمّد "صلّى اللّه عليه و آله و سلّم" بنده و رسول او و است و بعد از آن پيغمبرى نخواهد بود تا روز قيامت، و شريعت آن حضرت آخر همه شرايع است و شريعتى نيست بعد از آن تا روز قيامت. 3️⃣ و مى‏گويم من كه: امام و و ولىّ امر بعد از پيغمبر" صلّى اللّه عليه و آله و سلّم" امير المؤمنين علىّ بن ابى طالب "عليه السّلام" است، و بعد از آن حضرت حسن، بعد از آن حسين، بعد علىّ بن الحسين، بعد محمّد بن علىّ، بعد جعفر بن محمّد، بعد موسى بن جعفر، بعد علىّ بن موسى، بعد محمّد بن علىّ "عليهم السّلام". بعد از اين بزرگواران تويى اى مولاى من. ❓پس امام علىّ نقى "عليه السّلام" به جناب عبد العظيم فرمود: بعد از من حسن پسر من‏ است، پس چگونه باشند مردم در زمان خلف بعد از او؟ 🔹گفتم: و چگونه است اين اى مولاى من؟ 🔸فرمود: براى اين كه ديده نمى‏شود شخص او و حلال نباشد بر زبان آوردن نام او تا آن كه خروج كند و پر كند زمين را از و داد هم چنان كه پر شده باشد از جور و ظلم. 4️⃣ گفتم: اقرار كردم. (يعنى به امامت حضرت عسكرى و امام مهدی "علیهما السلام" آن حضرت قايل شدم). 5️⃣ پس گفتم: و مى‏گويم دوست اين بزرگواران دوست خدا است و دشمن ايشان دشمن خداست و اطاعت ايشان است و معصيت ايشان معصيت خدا است. 6️⃣ و مى‏گويم كه: معراج حقّ است، و سؤال در قبر است، و بهشت حقّ است، و دوزخ حقّ است، و صراط حقّ است، و ميزان حقّ است، و آن كه قيامت آمدنى است و شكّى در آن نيست و خداوند زنده مى‏كند و انگيخته مى‏كند كسانى را كه در قبرها جا دارند. 7️⃣ و مى‏گويم كه: فرايض واجبه (يعنى دوستى خدا و رسول و ائمه عليهم السّلام) نماز است و زكات و روزه و حجّ و جهاد و امر به معروف و نهى از منكر است. ✅ پس حضرت امام علىّ نقى "عليه السّلام" فرمود: اى ابو القاسم! اين است به خدا سوگند دين خدا، كه پسنديده است آن را براى بندگانش. 👈 ثابت بمان بر همين اعتقاد، خداوند ثابت دارد تو را به قول ثابت در حيات دنيا و در آخرت. 📎 منبع: با اقتباس از منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل "عليهم السلام"، ج‏۳، ص: ۱۸۹۹
🔹اندر فضائل بی شمار حضرت شاه ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام.... 🔸تبدیل به سگ شدن خطیب دمشق در اثر جسارت به امیرالمؤمنین علیه السلام ▫️در کرامات العلویه مینویسد : روزی هارون الرشيد هفتاد نفر از علماى اهل سنت را فرا خواند، هنگامى كه آنها به مجلس آمدند هارون از شافعى پرسيد: چند حديث در فضائل حضرت على (علیه السلام) از حفظ دارى ؟ شافعى گفت : تعداد زيادى حديث در فضيلت على (علیه السلام) به ياد دارم . هارون گفت : چقدر است ؟ شافعى گفت : مى ترسم بگويم . هارون گفت : از كى مى ترسى ؟ شافعى گفت : از تو مى ترسم . هارون گفت : نترس در امانى ، بگو. شافعى گفت : حدود چهار صد تا پانصد حديث از حفظ هستم هارون از ديگرى پرسيد، گفت بيشتر از هزار حديث در فضيلت على (علیه السلام) از حفظ هستم . هارون همين سؤ ال را از ابويوسف نمود. وى پاسخ داد پانزده هزار حديث مُسند و پانزده هزار حديث مرسل درباره على (علیه السلام) از حفظ دارم . هارون از واقدى پرسيد، اوگفت من هم به اندازه ابو يوسف وصف على (علیه السلام) را در احايث ديده ام . هارون گفت : آنچه كه گفتيد از شنيده هاى شماست ، امّا من فضيلتى از على (علیه السلام) را به چشم خود ديده ام ، همه مشتاق شنيدن شدند. هارون گفت : روزى حاكم دمشق برايم نامه اى نوشت كه خطيبى در اينجا زندگى مى كند كه دشمن على (علیه السلام)) است و در خطابه هايش مرتبا به آن حضرت فحش ‍ مى دهد، هر چه او را تهديد كرده ام فايده اى نكرده است چاره چيست ؟ من در پاسخ او نوشتم : او را به بغداد نزد من بفرست . وقتى خطيب به اينجا رسيد او را نصيحت كردم و گفتم : چرا با على (علیه السلام ) دشمنى دارى ؟ او گفت : براى اينكه او پدران و اجداد ما را كشته است . گفتم : آنها را به فرمان خدا و رسولش كشته است . گفت بهر حال من دشمن على(علیه السلام) هستم . من هم دستور دادم كه او را كتك زدند و به زندان بينداختند، همان شب در خواب ديدم كه حضرت خاتم الانبياء(صل الله علیه و اله ) از آسمان فرود آمد در حالى كه پشت سر حضرت ، على و فاطمه زهرا و حسن و حسين (عليهم السلام ) و جبرئيل (علیه السلام ) نيز قرار داشتند همه بطرف قصر من آمدند. جام هايى از آب در دست جبرئيل بود. حضرت پيغمبر(صل الله علیه و اله ) ، شيعيان را يكى يكى صدا زد و آنان را از آب بهشتى سيراب مى نمود، از پنج هزار نفرى كه در اين اطراف زندگى مى كنند تنها چهل نفر را كه من آنها را مى شناختم و مى دانستم از دوستداران و محبين على (علیه السلام) هستند سيراب شدند. در اين بين حضرت على (علیه السلام) به پيامبر (صل الله علیه اله ) فرمود: از اين خطيب بپرسيد من با او چه كرده ام ؟ خطيب را آوردند، پيغمبر به او فرمود: آيا حيا نمى كنى ؟ خداوندا او را مسخ كن . ناگهان خطيب به شكل سگ در آمد، من از وحشت بيدار شدم و خادم را صدا زده و گفتم : خطيب را بياوريد. من قصد داشتم خطيب را موعظه كرده و خوابى را كه ديده بودم برايش ‍ تعريف كنم . خادم رفت و برگشت و گفت خطيب نيست امّا سگى در زندان است . گفتم : سگ را بياور، وقتى سگ را آورد ديدم خداوند براى عبرت ديگران گوشهاى او را به شكل انسان باقى گذاشته و بدن او را بشكل سگ در آورده است و امروز شما را به اينجا دعوت كرده ام تا به چشم خودتان برترى و فضيلت على (علیه السلام) را ببينيد . به دستور هارون خطيب را كه به شكل سگ در آمده بود، آوردند. در حاليكه بند به گردنش انداخته و او را مى كشيدند، خطيب بدبخت ، سر به زير افكنده بود. شافعى گفت : اين خطيب مورد قهر و غضب خدا قرار گرفته و مسخ شده است . بنابراين بيشتر از سه روز زنده نمى ماند زودتر او را از اينجا دور كنيد كه بلاى او ما را نيز مبتلا مى كند. خطيب را به زندان برگرداندند، طولى نكشيد كه صداى مهيبى برخاست و بر اثر صاعقه ، ساختمان زندان برسر او خراب شد و جسد نحسش را سوزانيدند. 📗منبع : کرامات العلویه
2⃣ روز مانده تا عید سعید غدیر تا عیدالله الاکبر، هر روز چشم مان را به نور یکی از فضائل مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام روشنایی بخشیم...
2⃣ روز تا عیدالله الاکبر، عید بزرگ غدیر باقی مانده است.. قَدْ اَمَرَنِىَ اللَّهُ - عَزَّوَجَلَّ - اَنْ آخُذَ مِنْ اَلْسِنَتِكُمُ الْاِقْرارَ بِما عَقَّدْتُ لِعَلِىٍّ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَ لِمَنْ جاءَ بَعْدَهُ مِنَ الْاَئِمَّةِ مِنّى وَ مِنْهُ، عَلى ما اَعْلَمْتُكُمْ اَنَّ ذُرِّیَّتى مِنْ صُلْبِهِ 📚فرازی از بخش دهم خطبه شریف غدیر
2️⃣دو روز تا عیدالله الاکبر، عید ولایتعهدی مولایمان، عید غدیر خم باقی مانده است... 🎁مهمان سفره ی پر نعمت کلام نورانی وصی به حق پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، امیرالمؤمنین علیه السلام خواهیم بود... ✳️کلام چهل و هشتم: امیرالمؤمنین عليه السلام: يا بنَ آدَمَ ، لا تَأسَفْ على مَفقودٍ لا يَرَدُّهُ إليكَ الفَوتُ، و لا تَفرَحْ بمَوجُودٍ لا يَترُكُهُ في يَدَيكَ المَوتُ. اى پسر آدم! براى آنچه از دست رفته و باز نمى گردد، افسوس مخور و براى آنچه در دست دارى، اما مرگْ آن را در دستانت باقى نمى گذارد، شادى مكن. 📚مجموعه ی ورام، ج2، ص114 💠شافعِ محشر که روز حشر می باید زنند انبیا دست توسّل را به دامانش علی است