eitaa logo
دخــتــࢪان ســـ💚ـــیــدعـلے
186 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
418 فایل
بـسـم رب شــهیـده💔 دخـترانی از تـبـار زهـراس🧕🏻 وسـربازان جنگ نرم ✌️ مادختران ‌نیز پای کار حسین میمانیم💚 رهبرم‌فرمان‌دهد‌جان‌رانثارش میکنم✌️ کپی؟: حلال به‌شرط‌یک‌صلوات‌برای‌ظهور‌آقا💚 @Zhdjdvzk آیدی مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
دیروز‌در‌خدمت‌یکی‌از‌اساتید‌بودم ایشون‌می‌گفتند: این‌شهید‌عزیز‌پایه‌اول‌ودوم‌حوزه‌رو‌شاگردم‌بودن بعد‌بهشون‌گفتم: آقــا‌آرمان‌به‌نظرم‌اسمت‌رو‌عوض‌کن‌دوروز‌دیگه که‌می‌خوان‌صدات‌بزنن‌یــا‌اسمت‌رو‌به‌عنوان سخنران‌بگن‌زیاد‌جالب‌نیست‌بگن حجت‌الاسلام آرمان علی وردی . شهید بزرگوار میگه: ڪہ‌حــاج‌آقــا‌تــا‌اون‌‌روز‌نیستم.. هیچ‌وقت‌اون‌روز‌نمیاداگر‌بودم‌چشم‌عوض می‌کنم . گویامی‌دانست‌روزی‌نامش‌می‌شود‌رمز‌جــوانان سرزمینش‌براۍدفاع‌از‌آرمــان‌هایشان!:)♥️
تا که برخاستم از خواب تعجب کردم! دیدم از پنجره‌ای‌ برفِ فراوان زده است بارش برف زیاد است به خود گفتم که نکند باز فراخوان زده است😂 😂😂😂
✋🏻!' 'بـرگہ‌ۍامتحـٰان📄' سرکلاس‌استادازدانشجویان‌پرسید: این‌روزهاشهدای‌زیادی‌روپیدامیکنن‌و میارن‌ایران... به‌نظرنتون‌کارخوبیه؟ کیاموافقن؟۱نفر کیامخالف؟همه‌به‌جز۱نفر دانشجویان‌مخالف‌بودن بعضی‌ها‌میگفتن:کارناپسندیه....نباید بیارن... بعضی‌هامیگفتن:ولمون‌نمیکنن ...گیر دادن‌به‌چهارتااستخوووون... ملت‌دیوونن بعضی‌هامیگفتن:آدم‌یاد‌بدبختیاش‌میفته تااینکه‌استاددرس‌روشروع‌کردولی خبری‌ازبرگه‌های‌امتحان‌جلسه‌ی‌قبل‌نبود... همه‌ی‌سراغ‌برگه‌هارومی‌گرفتند. ولی‌استادجواب‌نمیداد... یکی‌ازدانشجویان‌باعصبانیت‌گفت: استادبرگه‌هامون‌رو‌چیکارکردی شما‌مسئول‌برگه‌های‌مابودی استادروی‌تخته‌ی‌کلاس‌نوشت:من مسئول‌برگه‌های‌شما‌هستم... استادگفت:من‌برگه‌هاتون‌روگم‌کردم‌و نمیدونم‌کجاگذاشتم؟ همه‌ی‌دانشجویان‌شاکی‌شدن. استادگفت:چرابرگه‌هاتون‌رو‌میخواین؟ گفتند:چون‌واسشون‌زحمت کشیدیم،درس‌خوندیم،هزینه‌دادیم، زمان‌صرف‌کردیم... هرچی‌که‌دانشجویان‌میگفتنداستادروی تخته‌مینوشت... استادگفت:برگه‌های‌شماروتوی‌کلاس بغلی‌گم‌کردم‌هرکی‌میتونه‌بره‌پیداشون‌کنه یکی‌ازدانشجویان‌رفت‌وبعدازچند‌دقیقه‌با برگه‌ها‌برگشت ... استادبرگه‌هاروگرفت‌وتیکه‌تیکه‌کرد. صدای‌دانشجویان‌بلندشد. استادگفت:الان‌دیگه‌برگه‌هاتون‌رو نمیخواین!چون‌تیکه‌تیکه‌شدن! دانشجویان‌گفتن:استادبرگه‌هارو میچسبونیم. برگه‌هاروبه‌دانشجویان‌داد‌وگفت:شمااز یک‌برگه‌کاغذنتونستیدبگذریدوچقدر تلاش‌کردیدتاپیداشون‌کردید،پس‌چطور توقع‌داریدمادری‌که‌بچه‌اش‌رو‌با‌دستای خودش‌بزرگ‌کرد‌وفرستادجنگ؛الان منتظره‌همین‌چهارتااستخونش‌نباشه؟ بچه‌اش‌رومیخواد،حتی‌اگه‌خاکستر شده‌باشه. چند‌دقیقه‌همه‌جا‌سکوت‌حاکم‌شد! وهمه‌ازحرفی‌که‌زده‌بودن‌پشیمون‌شدن!! تنهاکسی‌که‌موافق‌بـود . . فرزند‌شھیدی‌بودڪه‌سالھامنتظربابـاش‌بودシ💔!' ‌
🌹زندگۍمثل‌جلسه‌امتحـٰان‌اسٺ....👌🏻 🌹امتحـٰانۍڪه‌مُھلتش‌نـٰامعلوم‌اسٺ... 🌹بـٰارهـٰاغلط‌مۍنویسـیم،📝پاك‌مۍڪُنیم 🌹ولۍدوبـٰاره‌ودوبـٰاره‌اشتبـٰاهمان‌ࢪـٰاتڪࢪاࢪ مۍڪنیم،غافِل‌ازاینڪه‌ناگھـٰان‌فِرشته‌ مَـرگ‌فریـٰاد مۍزند: بَرگِه‌هـٰابالـٰا..! 🌹وقٺ‌تمـٰام‌اسٺ...❌ 🌹آن‌وقت‌است‌ڪه‌فقط‌مـٰامۍمـٰانیم ۅاعمـٰال‌ریزودࢪشتمـٰان... 🌹خطـٰاهایۍڪه‌گـٰاه‌ازسـࢪلجبـٰازۍ ،گـٰاهۍ عـٰادٺ‌وگـٰاه‌غـفلت‌ازمـٰا سَࢪزدند...!!🙂💔 🌹پس‌امـࢪوزڪه‌مھلٺ‌داࢪیم‌ بیشتࢪحَـوـٰاسمـٰان‌بـٰاشد...!😉 ✨ اللـ℘ـم‌؏ـجل‌‌لولیڪ‌الفـࢪج🌿♥️"
من، هیچ‌کس را ندارم. 🌊🌊🌊🌊🌊 امروز سالگرد غواص شهیدی بود که هیچ‌کس رو نداشت🍂🥀 🌷🌿 شهید یوسف قربانی شادی روحش فاتحه و صلوات 🌱❤️
-‌با‌این‌آقـٰا‌چه‌نسبتی‌داری؟ +نوکرشم‌ !❤️🕶(:
رایگٰان‌بودن‌آغوش‌ملاک‌نیست امینت‌درآن‌بودن،ملاک‌است🚶🏾‍♂🖐🏾!• ـ ــ ـــ ـــــ᯽ـــــ ـــ ــ
مادر ای والاترین رویای عشق مادر ای دلواپس فردای عشق مادر ای غمخوار بی همتای من اولین و آخرین معنای عشق روزت مبارک ای حضرت عشق
•➜ ♡჻ᭂ࿐🌸🍃• . • . • از يڪ دختر جوان پرسيدند: از چہ نوع آرايشے🧸 استفادہ ميڪنے؟ گفت اينارو بڪار مے برم براے لبانم... راستگویے🌚 براے صدايم ...ذڪر خدا🌪 براے چشمانم ...چشم پوشے از محرمات😌 براے دستانم... ڪمڪ بہ مستمندان💛 براے پاهايم...ايستادن براے نماز📿 براے قامتم... سجدہ براے خدا🌱 براے قلبم... محبت خدا🌸 براے عقلم...فهم قرآن❤️ براے خودمم... ايمان بہ خدا🙂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•➜ ♡჻ᭂ࿐🌸🍃• . • . •
👌 طرف‌بودایی‌بوده؛ بودایی‌میدونی‌کیه؟ کسی‌که‌‌اصلاخداروقبول‌نداره(: براش‌پاپوش‌درست‌میکنن‌‌یه‌پاپوش‌خیلی‌سنگین فرداش ‌قراراعدام‌داشته(: این‌مردبه‌هردری‌میزنه‌نمیتونه درمونشوپیداکنه🙃 میره‌‌پیش‌یکی‌ازرفیقای‌ایرانیش رفیقش‌میگه؛بیابریم‌پیش‌دکترماایرونی‌ها(: میبرتش‌ایران؛ میگه‌چیکارکنم؟ رفیقش‌میگه...بروتواین‌قبرستون یه‌آقایی‌هست،مابهش‌میگیم‌ آسیدمهدی بروصداش‌کن‌ وبگویااباصالح🤲🖤 بودایی‌بودا...باکله‌قبول‌میکنه... تاخودصبح‌تواون‌قبرستون‌‌صدامیزنه‌ امام‌زمانو میگه‌یااباصالح😔 چندروزبعد... رفیقش‌مردبودایی‌ومیبینه که‌شادوخوشحال‌داره‌میادسراغش میگه:چیشده؟اعدامت‌چیشد؟ شروع‌میکنه‌تعریف‌کردن میگه‌اون‌شب‌تاصبح‌گفتم‌: یااباصالح‌مهدی..🤲 نزدیکی‌های‌صبح‌بود... یه‌هاله‌ی‌نورکه‌نمیتونستم روشناییوببینم‌ظاهرشد...😭 یه‌اسب‌نورانی‌که‌نمیتونستم‌ چهرشوببینم اومدسوارم‌کرد... حس‌میکردم‌رواسبم امانمیتونستم‌ببینمش... بردتم‌پیش‌اون‌آقا... . آقا‌امام‌زمان‌ گفت‌:فلانی‌؛پسرفلان چیکارداری‌بامن‌که‌تاصبح‌صدام‌کردی دردتوبگو💔 بودایی‌میگه:وقتی‌اسممومیدونی‌‌ دردمم‌میدونی‌دیگه(: امام‌زمان‌میگه... ن..میخوام‌اززبون‌خودت‌بشنوم.. مردشروع‌میکنه‌تعریف‌کردن امام‌زمان‌‌بعدازتموم‌شدن‌حرف‌ اون‌مردبودایی‌میگه: بروفلان‌جایه‌آقایی‌به‌این‌نام‌.. برات‌‌پاپوش‌درست‌کرده تمام‌مدرک‌وآدرس‌هم‌بهش‌میده😇 مردبودایی‌میگه یامهدی...توبه‌من‌که‌یه‌بودایی‌ام اصلاخداروقبول‌ندارم‌اینجوری‌ کمک‌کردی دستموگرفتی(: شیعه‌هات‌دارن‌توفقروغم‌دست‌وپا میزنن چراکمکشون‌نمیکنی😔🥀 . امام‌زمان‌لبخندتلخی‌زد..💔 وگفت‌کدوم‌یکی‌ازشیعیان‌من یک‌بارعین‌تو؛تاخودصبح‌صدام‌کرده😞 بدون‌اینکه‌یه‌لحظه‌دلش‌بلرزه‌و باخودش‌بگه‌نکنه‌اصلانباشه‌‌امام‌زمان... ولی‌شیعیان‌من‌اگه‌صداکردن باورنکردن‌که‌من‌کنارشونم‌ومیشنوم‌ حرفاشونو🙂 میفهمی‌چی‌میگم؟ طرف‌بودایی‌بوده‌ها اینجوری‌دستشوگرفتن.. واس‌همین‌که‌میگم اهل‌بیت‌به‌زبونت‌نگاه‌نمیکنن به‌حرفای‌قشنگ‌قشنگت‌نگاه‌نمیکنن.. به‌دلت‌نگاه‌میکنن(:💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا