حرف دل یکی از اعضای محترم کانال
باسلام
بنده فردی هستم که در دوران عقد جداشدم ، یه سری حرفایی دارم خطاب به افرادی که نگاهشون به مساله جدایی شبیه نگاه به یه گناهه و فرد جدا شده رو گناهکار میدونند....
طلاق گرچه واقعا بسیااار ناراحت کننده و بداتفاقیه ولی خدا حرام ندونسته چون میدونست که بنده ای که خلق میکنه ممکن الخطاست و مثل همه جایی که اشتباه میکنیم و برامون راه توبه رو باز گذاشته ، در ازدواج هم در مواقع لزوم راه برگشت گذاشته و طلاق و حلال اعلام کرده.
اون شخصی که شرایطش به جایی میرسه که جدایی و بر ماندن ترجیح میده هیچ وقت سر سفره عقد به ذهنش خطور نمیکرده که یه روز به چنین جایی برسه ، که اگر فکرش و میکرد هیچ وقت تن به اون ازدواج نمیداد. اون فردی که با هزار و یک امید و آرزو سرسفره عقد نشسته هم یه روز مثل شما بوده و شمایی که الان مجردین یا خانواده ای هستید که فرزند دم بخت دارید خودتون و بجای فرد جدا شده قرار بدید و به خودتون اجازه قضاوت ندید و این شرایط و از خودتون دور نبینید که خدا میدونه عاقبتمون چی میشه.
شاید بگید بنده چون الان جدا شدم اینطور فکر میکنم درصورتیکه قبل از عقد هم چنین دیدگاهی داشتم و موردهایی که سابقه ازدواج داشتند و با بررسی دلیل جداییشون درموردشون نظر میدادم.
خوبه که تا به مشکلی دچار نشدیم خودمون و در اون شرایط ببینیم و اونایی که دچار شدند به دید بد بهشون نگاه نکنیم که مطمئن باشید از خودمون دور نیست.
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
📌در زندگی زناشویی حفظ آرامش برای مردها مهم تر است چون همانطور که می دانید مردها در هنگام جروبحث های زناشویی سریعتر از زنها ناراحت و برانگیخته می شوند.
بنابراین مردها برای برانگیخته شدن به منفی گرایی کمتری احتیاج دارند.
👈 وقتی مردها از کوره در می روند بیش از زنها به افکار مخرب؛ احساس قربانی شدن یا انتقام پناه می برند.
اما چه مرد باشید و چه زن؛وقتی قلب شما تند می زند و فشار خونتان بالا می رود نمی توانید درست فکر کنید.
به همین دلیل در هنگام برانگیختگی چیزهایی می گویید که بعدا از گفتن آنها پشیمان می شوید و به همین دلیل است که دوست دارید فرار کنید؛ سکوت نمایید ویا از کوره در روید.
پس بهتر است در این مواقع نفس عمیقی بکشید و آرامش خود را حفظ کنید.
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
✨گل صداقت ✨
سال ها پیش در چين باستان شاهزاده ای تصميم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصميم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند .
وقتي خدمتکار پير قصر ماجرا را شنيد به شدت غمگين شد. چون دختر او مخفيانه عاشق شاهزاده بود ، دخترش گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت . مادر گفت : تو شانسی نداری ، نه ثروتمندی و نه خيلی زيبا .
دختر جواب داد : می دانم هرگز مرا انتخاب نمی کند ، اما فرصتی است که دست کم يک بار او را از نزديک ببينم .
روز موعود فرا رسيد و شاهزاده به دختران گفت : به هر يک از شما دانه ای می دهم ، کسی که بتواند در عرض 6 ماه زيباترين گل را برای من بياورد ، ملکه آينده چين می شود .
دختر پيرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت .
سه ماه گذشت و هيچ گلی سبز نشد ، دختر با باغبان های بسياری صحبت کرد و راه گل کاری را به او آموختند ، اما بی نتيجه بود ، گلی نروييد...
روز ملاقات فرا رسيد ، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و ديگر دختران هر کدام گل بسيار زيبايی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدان های خود داشتند .
لحظه موعود فرا رسيد شاهزاده هر کدام از گلدان ها را با دقت بررسی کرد و در پايان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آينده او خواهد بود .
همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هيچ گلی سبز نشده است . شاهزاده توضيح داد : اين دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراطور می کند : گل صداقت ...
همه دانه هايی که به شما دادم عقيم بودند ، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود...
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
حرف دل یکی از اعضای محترم کانال
سلام خدمت اعضای کانال میخواستم بگم ما ۷ تا خواهر هستیم با قیافه های خوب ،اما فقط دو نفرمون ازدواج کردن ،علتش هم این بود که خانواده معتقد بودن اول باید خواهر بزرگتر ازدواج کنن ،خواهر بزرگم تو سن ۲۲ سالگی ازدواج کرد ،اما خواهر دومم ۱۲ سال بعد ازدواج کرد وبا وجود داشتن خواستگار ما سنمون بالا رفت وسنمون الان بالای سی سال است میخوام به اون خانواده هایی که این عقیده رو دارن بگم این کارو در حق دختراتون نکنید هر دختر مثل یه سیب میمونه باید به موقع چیده شه.
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
✍حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمود: سه طایفه از زنان امت من عذاب و فشار قبر ندارند و در قیامت هم با حضرت فاطمه (س ) محشور مى شوند.
طایفه اول : زنى كه با فقر و تنگدستى شوهر خود بسازد و توقع بیجا از او نداشته باشد.
طایفه دوم : زنى كه با تندى و بداخلاقى شوهر خود صبر كند و بردبارى خود را از دست ندهد.
طایفه سوم : زنى كه براى رضاى خدا مهریه خود را به شوهر ببخشد.
📚 مواعظ العددیه ، ص۷۵
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
حرف دل یکی از اعضای محترم کانال
با سلام و سپاس. دختر خانمها ، اگر به سن ازدواج رسیدین و میخواین مسئولیت زندگی رو قبول کنید و صاحب رای و تشخیص هستین ، با بیانی ملین و مبرهن با خانوادتون که سنگ اندازی ( غیر الهی میکنن ) صحبت کنید. مشاوره برید. با این آمار ضعیف ازدواج ، دیگه بهانه گیریهای غیر خدایی خانواده ها چیه ؟ ... چه اشکالی داره خانمی مطلقه باشه؟ بچه داشته باشه؟ مردی بچه داشته باشه ؟ ... کدوم یک مصداق کفویت هست؟ کدوم مانع خوشبختیه؟ ( که خانواده گاهی اینقدر دیدش دنیایی و ضعیفه؟ ) .حضرت زینب سلام الله علیها از پدر پرسیدن چطور شما هم خدا رو دوست داری هم من رو ؟ حضرت فرمودن من تو رو بخاطر خدا ( و در راه خدا )دوست دارم. ... ما اگر با بچه ها مشکل داریم یقین بدونید که از عرش خدا داریم فاصله میگیریم چون بچه ها به عرش خدا نزدیکترن. ... کاش خانواده ها میدونستن معنویت و زیبایی و مصونیت از گناه که حاصل پیوند دو تا جوان هست ، چقدر ارزشمند و سازندست اون وقت بیشتر یار میشدن نه بار... ما هم باید واسه احقاق حقوق خود و حقوق نامزدمون علیه جهل حاکم بر عرف قیام کنیم ، قیامی سخت ، لطیف و مقدس. خوشبختیتون روز افزون
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
📢آقایان گرامی همسرتان را عصبانی نکنید👌
💯زنها وقتی عصبانی می شوند قدرت جسمی شان از بین می رود اما به همان ترتیب قدرت زبانی بالایی دارند👅
یک زن در عصبانیت تمام بدی هایی که در طول عمرش به او کردید را در پنج دقیقه طوری جلوی چشمانتان میاورد که باور نمی کنید😶😱
غرزدن از ویژگی های بارز همه زنان است🗣
⭕️یک زن را وقتی عصبانی کردید عواقبش را تا یک هفته و گاهی تا یک ماه باید بپذیرید زنها ماجرای عصبانیت شان را در تمام این مدت با خود حمل می کنند.🙅🙅🙅
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
هدایت شده از محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
❣لباسی امن و پناهگاهی مطمئن
🌼🍃در روزگاران قدیم دختری که تازه ازدواج کرده بود با شوهرش سر موضوعی بحث شان شد ؛
دختر هم قهر کرد آمد خانه پدرش و از شوهر خود شروع کرد به بد گفتن که پدر جان شوهر من چنینه وچنانه .
🌼🍃پدر بعد از اینکه به حرفهای دخترش
گوش داد گفت: باشه عزیز دل بابا ، با شوهرت صحبت می کنم .
پدر دختر تمام مردهای فامیل که به دختر محرم بودند را به خانه اش دعوت کرد و به هر یک عبایی داد
بعد به زنش گفت: دختر را نیمه عریان🙈 کرده داخل اتاق بفرستد
مادر دختر دستور شوهرش را اطاعت کرده دخترش را نیمه عریان به اتاق فرستاد.
🌼🍃دختر تا وارد اتاق شد از خجالت سرخ شد و داشت نگاه میکرد ، پدرش عبایش را کنار زد گفت : بیا زیر عبای من
دختر نرفت ، برادرانش گفتند: بیا زیر عبای ما اما نرفت ، خلاصه در آن جمع سریع رفت زیر عبای شوهرش پناه گرفت .
🌼🍃بعد پدر دختر گفت: دیدی دخترم محرمتر از شوهرت کسی نیست ، پس بهتر است بروی زندگی کنی ؛ او عیبهای تو را بپوشاند ، تو نیز عیبهای شوهرت را بپوشان .
او از خطای تو بگذرد تو از اشتباهات شوهرت چشم پوشی کن.
❣آری دونفری که با هم ازدواج میکنند کامل کامل نیستند ولی میتوانند همدیگر را کامل کنند .
🌹امیدوارم عزیزانی که ازدواج کرده اند در این شلوغی دنیای مجازی از یاد همسر و همراه واقعی زندگیشون غافل نشن ...
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
💏حیا و شرم را رعایت کنید
✨حضرت علی علیه السلام به چارپائی عبور کرد که کنار راه با جفت خود آمیزش می کرد، حضرت صورت برگرداند، از حضرت سؤال شد چرا چنین کردی یا امیرالمؤمنین حضرت فرمود: سزاوار نیست که همانند اینها، انجام دهید که کار زشتی است، مگر اینکه آن را پنهان کنید، به گونهای که هیچ مردی و زنی نبیند.
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
ارسالی از یکی از اعضای محترم کانال
آنها که موهای صاف دارند
فر میزنند
و آنها كه موی فر دارند
مویشان را صاف میكنند
عدهای آرزو دارند خارج بروند
و آنها كه خارج هستند برای وطن دلشان لك زده و ترانهها میسُرايند
مجردها میخواهند ازدواج کنند
متأهلها میخواهند مجرد باشند...
عدهای با قرص و دارو از بارداری جلوگيری میكنند
و عدهای ديگر با قرص و دارو میخواهند باردار شوند..
لاغرها آرزو ﺩﺍﺭﻧﺪ چاق بشوند
و چاقها همواره حسرت لاغری را میكشند
شاغلان از شغلشان مینالند
بیکارها دنبال همان شغلند
فقرا حسرت ثروتمندان را میخورند
ثروتمندان دغدغهی نداشتن صفا و خونگرمیِ فقرا دارند...
افراد مشهور از چشم مردم قایم میشوند مردم عادی میخواهند مشهور شده و دیده شوند
سیاهپوستان دوست دارند سفیدپوست شوند و سفیدپوستان خود را برنزه میکنند...
و هیچکس نمیداند تنها فرمول خوشحالی این است:
"قدر داشتههایت را بدان
و از آنها لذت ببر"
قانونهای ذهنی میگویند خوشبختی یعنی "رضایت"، شکرگزاری.
مهم نیست چه داشته باشی یا چقدر،
مهم این است که از همانی که داری راضی و شکرگزار باشى
آن وقت ”خوشبختی” 🌼🍃
ای کاش همه به این باور برسیم
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
حرف دل یکی از اعضای محترم کانال
سلام خدمت همه ی اعضای کانال و خداقوت.🌹
من دختری 31 هستم، این درددل رو می نویسم چون واقعا خسته شدم و دلم شکسته.😔
صحبتم با آقایونی هست که می گن دخترا و خانواده هاشون به پسرهای با ایمان و با اخلاق ولی از نظر اقتصادی پایین وصلت نمی کنن، اصلا اینطور نیست.
اتفاقا برعکسه، خود من همیشه صحبت های معصومین درباره ازدواج برام ملاک بوده و هست تفکر خانواده هم همینه. از نظر تحصیلی و اجتماعی و اعتقادی و اخلاقی الحمدلله هیچ مشکلی ندارم و هرکسی با من برخورد می کنه تعجب می کنه چرا تا الان ازدواج نکردم.
اتفاقا برام جالبه هرکس تا حالا اومده دیده من از نظر مالی توقع خاصی ندارم تعجب کرده، از نظر اعتقادی و اخلاقی و شخصیت می بینه که من خیلی خوبم ولی چون خودم می گم به عروسی تجملی و مهریه بالا اعتقاد ندارم فکر می کنن من یه ایرادی دارم!
به قول یه بنده خدایی می گفت از بس رفتن و نه شنیدن وقتی بهشون جواب بله می دی تعجب می کنن پس می زنن!
به نظرم به اندازه ای که دخترانمون رو رشد دادیم از نظر معنوی، پسرا رو رشد ندادیم اینه که به مشکل برخوردیم و پسرهای مذهبی هم فقط دنبال دخترای آرایش کرده هستن، نه یک فرد با حجب و حیا و.... واقعا متاسفم برای جامعه ام که به اینجا کشیده شده...
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
✨﷽✨
🔴خوشحالی شدید شیطان از دعوای زن و شوهر!
✍از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده است:
💠 زمانی که زن با همسرش در منزل مرافعه و مشاجره میکند، در همان لحظه در هر یک از زوایای منزل یک شیطان مشغول کف زدن و شادمانی است و میگوید: خدایش خوشحال کند کسی که مرا این چنین شاد و خوشحال کرده است!! از نظر ابلیس بلند مرتبه ترین، نزدیک ترین و رفیق ترین با شیطان کسی است که میان زن و شوهر تفرقه و اختلاف بیافکند.
🌸پیامبر اکرم (ص) می فرماید:
ابلیس تخت خویش را بر آب قرار می دهد، سپس سربازانش را گسیل می دارد. نزدیک ترین آنان از لحاظ رتبه و منزلت به ابلیس کسی است که فتنه بیشتری را پدید آورد، یکی یکی می آیند و می گویند: چنین و چنان کرده ام. (ابلیس) می گوید: کاری نکرده ای. سپس دیگری می آید و می گوید: او را رها نساختم تا وقتی میان وی و زنش جدایی انداختم. (ابلیس) او را نزد خود می خواند و می گوید: آری، تو! و او را (باخوشحالی) در آغوش می گیرد. »
‼️بنابراین هر زن و شوهری باید بدانند که شیاطین اجنه و انسان درکمین آنان بوده و هرکدام از زوجین را تحت نظر دارند و در اندیشه ی ایجاد دشمنی و کینه در میان آنان هستند و اختلافات ساده ی آن ها را پیچیده و بزرگ می کنند تا آن ها را بیشتر و دشوارتر از آنچه در اصل بوده اند بنمایانند. تا جاییکه این اختلافات ممکن است به جدایی زن و شوهر نیز بیانجامد...
📚لئالیالأخبار، ج ۲، ص ۲۱۷
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
🍃❤️
#آقایان_بدانند
"رایجترین اشتباهات مردان در زندگی مشترک!"
1⃣ مقایسه کردن همسر با زنان دیگر:
🔹 مقایسه کردن، احساس حقارت به زن میدهد و فکر میکند مهمترین زن در زندگی شوهرش نیست، حتی اگر یک مقایسه کوچک باشد.
2⃣ بی توجهی به احساسات زن:
🔸 برخی مردان احساسات همسر، ناراحتیها، درددلها و... را درک نمیکنند و هیچ توجهی به تغییرات ظاهری و روحی-روانی همسرشان ندارند.
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
حرف دل یکی از اعضای محترم کانال
🔻یادم هست پیش از ازدواج مدتی با همسرم همکار بودم. فضای کار باعث شده بود که او از شخصیت و اطلاعات من خوشش بیاید.ناگفته هم نماند؛ خودم بدم نمیآمد که او این قدر شیفتهی یک آدم فراواقعی و به قول خودش عجیب و غریب شده
ما با هم ازدواج کردیم. سال اول را پشت سر گذاشتیم و مثلِ همهی زن و شوهرهای دیگر،بالاخره یک روزی دعوای سختی با هم کردیم.در آن دعوا چیزی از همسرم شنیدم که حالا بعد از جداییمان، چراغ راه آینده رفتارهایم شده است.
"منو باش که خیال میکردم تو چه آدم خاصی هستی! ولی میبینم الان هیچی نیستی جز یک آدم معمولی"
.
🔻امروز که دقت میکنم،میبینم تقریبا همه ما در طولِ زندگی،به لحظهیی میرسیم که آدمهای خاص مان،تبدیل به آدمی معمولی میشوند
.
🔻ما اغلب دوست داریم از کسانی که خوشمان میآید،بت درست کنیم و وقتی او یک انسانِ عادی شد، از او متنفر شویم.
واقعیت آن است که همه آدمها معمولی هستند.حتی آنهایی که ما ابرانسان میپنداریم هم دستشویی میروند،وقتی میخوابند،آب دهنشان روی بالش میریزد،میترسند،عرقشان بوی گند میدهد ...
.
🔻بعدها که فرصتی شد تا به هنرجویان آموزش بدهم،احساس کردم هنرجویانم ناخواسته و از روی لطف،دوست داشتند بگویند که مربی ما،آدم خیلی عجیبی ست.
اولین چارهی کار این بود که از آنها بخواهم استاد خطابم نکنند.
چون اصولا این لفظ برای منی که سطح علمی لازم را ندارم،عنوانِ اشتباهی است.
در قدم بعد،سعی کردم نشان دهم که من هم مثل همهی آدمهای دیگر، نیازهای طبیعی دارم.عصبانی میشوم،غمگین میشوم و...
.
🔻دو چیز خیلی مهم هست که باید هر کس به خودش بگوید و نگذارد دیگران از او تصویری غیرواقعی بسازند:
.
🔘 اول؛احترام
حتی جلوی پای یک پسربچهی ۷ساله هم باید بلند شد و یا بعد از یک دخترِ ۵ساله از در عبور کرد.باید آن قدر به دیگران احترام گذاشت که بدانند نه تنها از تو چیزی کم ندارند که به مراتب از تو مهمترند.
.
🔘و بعد؛راستگویی
به عقیدهی من هیچ ارزشی بزرگتر از راستگویی نیست.اعترافِ به ندانستن و نتوانستن یکی از بزرگترین سدهایی ست که ما در طول عمرمان باید از آن بگذریم.
اطرافیان اگر بدانند که ما هم مثل همهی آدمهای دیگر،یک آدم با نیازهای عادی هستیم، هرگز تصورشان از ما،تصوری فراواقعی نخواهد شد
🔻اینهایی که گفتم،خیلی به کارِ عاشق و معشوقها هم میآید
به یک دلدادهی شیفته باید گفت:
کسی که تو امروز در بهترین لباس و قیافه میبینی،در خلوتش،یک شامپانزهی تمامعیار میشود. تو با یک آدم معمولی طرفی، همهی ما آدمیم، آدمهای خیلی معمولی.
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
داستان زن زیبای که از او فحشا درخواست میکردند
در تاریخ پیشینیان از امام صادق علیه السلام نقل شده است : در دوران قبل از اسلام ، در میان بنی اسرائیل پادشاهی حکومت می کرد ، اودر کشورش یک نفر دادستان کل بسیار شایسته داشت ، با توجه به این که آن دادستان نیز برادری صالح و امین داشت ، روزی پادشاه به دادستان گفت : برای انجام کار مهمی به یک نفر شخص امین و شایسته و مورد اعتماد نیاز دارم ، آیا سراغ داری؟ دادستان گفت : برادری دارم که بسیار باایمان و مورد اعتماد است .
قرار بر این شد که دادستان برادرش را به حضور شاه معرفی کند . دادستان برادرش را دید و او را به حضور شاه آورد ، شاه به او گفت : می خواهم تو را برای انجام مأموریتی به مسافرت بفرستم ، آیا حاضری ؟
برادر دادستان گفت : عذر دارم ، عذرم این است که همسر دارم ، نمی توانم او را تنها بگذارم و از شهر خارج گردم دادستان به برادرش اصرار کرد که درخواست شاه را رد نکن و به این مسافرت برو . سرانجام با این که همسر او راضی به مسافرت شوهرش نبود ، او همسرش را به برادرش دادستان، سپرد و به مسافرت رفت ، هنگام مسافرت به برادرش دادستان ، تأکید فراوان کرد که در غیاب من از همسرم محافظت کن ، دادستان نیز به او اطمینان داد که خاطر جمع باشد و در مورد همسرش هیچ گونه نگرانی نداشته باشد .
برادر دادستان به مسافرت رفت ، دادستان در غیاب او مکرر به خانه زن برادرش می آمد و به کارهای او رسیدگی می کرد ، در این رفت و آمد ، چشم دادستان به چهره زیبای زن برادرش افتاد کم کم وسوسه های شیطان او را به هوس های شیطانی انداخت و در این مسیر به قدری پایش لغزید که صریحاً از زن برادرش خواست که مرتکب گناه شوند ، ولی زن پاسخ رد داد ، دادستان از هر دری وارد شد زن با کمال قدرت ، عفت خود را حفظ کرد و تن به گناه نداد.
دادستان که شیفته زن شده بود ، برای رسیدن به هوس خود ، زن را تهدید کرد و گفت : شاه به حرف من است اگر خواسته مرا بر نیاوری ، به او می گویم که زن برادرم در غیاب برادرم زنا کرده و باید سنگسار شود .زن در پاسخ او باز هم مقاومت کرد و گفت : هر کاری می خواهی بکن ولی من تسلیم هوس تو نخواهم شد .
دادستان که سخت ناراحت و عصبانی شده بود ، دست به انتقام نا حوانمردانه زد و نزد شاه رفت و به دروغ گفت : زن برادرم زنا کرده باید سنگسار شود .
شاه بدون تحقیق ، سخن دادستان را پذیرفت و دستور سنگسار زن را صادر نمود .
دادستان خود را به زن رساند و گفت : فرمان سنگسار شدن تو صادر شده ، الان هم اگر تسلیم من بشوی از دست من بر می آید که تو را آزاد کنم وگرنه مجازاتت مرگ است .
آن زن غیور و باعفت در این لحظه سخت هم ایستادگی کرد و گفت : هر کاری می خواهی انجام بده ، من دامنم را آلوده نخواهم کرد .
دادستان دستور داد آن زن را برای سنگسار به بیابان بردند ،او را آن قدر سنگباران کردند که زیر سنگ ها ماند و یقین کردند، او مرد ، چون شب شد ه بود از او دست برداشتند و به خانه های خود رفتند ، ولی او هنوز نمرده بود ، آخر های شب با زحمت فراوان با بدن مجروح و خون آلود ، خود را از لای سنگ ها بیرون آورد و با هزار زحمت از آن مکان دور شد و بی هدف به سمت بیابان روانه گشت ، تا در بیابان عبادتگاهی را دید ، به کنار آن رفت و شب را تا صبح در آن جا خوابید ، وقتی که صبح شد عابد آن عبادتگاه او را دید ، نزد او آمد و او را به معبد خود برد و احوال او را پرسید او ماجرا را از اول تا آخر بازگو کرد .
عابد به حال او رحم کرد ، چند روز از او پرستاری نمود تا خوب شد ، سپس به او گفت : من کودکی دارم تو نزد او باش و از آن پرستاری کن .
بانوی پرهیزکار ، پیشنهاد عابد راپذیرفت .
دراین مدت که بانو نزد عابد بود ، عابد غلامی جوان داشت ، فریفته آن بانو شد تا حدی که از ا و تقاضای گناه کرد.
بانو که در سخت ترین شرائط عفت و پاکی خود را حفظ کرده بود ، در این مورد هم دست رد به سینه غلام زد و تسلیم او نشد .
غلام او را تهدید کرد به این که اگر تسلیم نشوی فرزند عابد را می کشم و به عابد می گویم این زن او را کشت .
بانو گفت : هر کار می کنی ، بکن ، من دامن خود را دست تو نخواهم داد .
غلام تصمیم ناجوانمردانه خود را اجرا کرد و سپس به عابد گفت : فرزندت را این زن کشت، چرا او را در معبد نگه می داری ؟
عابد که از ماجرا اطلاع نداشت بسیار ناراحت شد و به او گفت : ای نمک نشناس خائن ! این همه به تو خدمت کردم حال فرزندم را کشتی !
زن قصه خود با غلام را بیان داشت ، عابد به او گفت : دیگر دلم راضی نمی شود تو در این جا بمانی باید از این جا بروی ، بیست درهم به او داد و او را بیرون کرد .
بانوی پرهیزکار از آن جا به طرف بایبان حرکت کرد تا بلکه به جایی برسد ، شب را تنها بی هدف به پیش رفت تا این که صبح به قریه ای رسید ، دید مردی را به دار کشیده اند و هنوز هم زنده است ، علت را پرسید :، گفتند : این شخص بیست درهم بدهکار است ، قانون این م
.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
https://www.instagram.com/negahi_digarr
حیط آنست که هر کس به این مقدار بدهکار باشد باید او را به دار کنند .
بانو دلش به حال او سوخت ، بیست درهم خود را داد و او را از مرگ حتمی نجات داد.
آن مرد بسیار خوشوقت شد و از بانو تشکر کرد و به او گفت : حال که چنین خدمتی به من کردی از این به بعد من نوکر تو می باشم و هر جا بروی با تو می آیم تا بلکه به فیض خدمتکاری تو نائل گردم .
زن پذیرفت ، آن زن و مرد با هم از قریه بیرون آمدند تا کنار دریا رسیدند ، دیدند چند کشتی کنار دریا توقف کرده و گروهی می خواهند بر آن سوار شوند .
آن مرد از خدا بی خبر ، به جای این که از آن بانوی مهربان کمال قدر دانی بکند به او گفت : تو در کناری بنشین تا من نزد این کشتی سواران بروم تا بلکه کاری را انجام دهم و از مزد آن طعامی تهیه کرده و به این جا بیاورم ، با این سخن فریبا بانو را در کناری بنشانید و خود نزد آن ها رفت و به آن ها گفت : بار این کشتی چیست ؟
گفتند : انواع متاع ها در آن است .
گفت : پس چرا یکی از کشتی ها خالی است ؟
گفتند : ما بر آن سوار می شویم .
گفت : این متاع ها چقدر ارزش دارد ؟
گفتند : بسیار ، به طوری که به شماره نمی آید .
گفت : من متاعی دارم که از همه این ها بهتر است و آن کنیزی است که هرگز کنیزی به این زیبایی ندیده اید .
گفتند : او را به ما بفروش.
گفت : می فروشم مشروط به این که یکی از شما برود و او را ببیند و برای شما خبر بیاورد ، آنگاه در مورد خرید و فروش او با هم گفتگو کنیم ، شرط دیگر این که آن کنیزک نفهمد ، وقتی که من بهای او را از شما گرفتم و رفتم شما او را تصرف کنید و با خود ببرید .
آنان قبول کردند، و پس از دیدن ، او را به دوازده هزار درهم خریدند ، آن مرد بی وجدان پول ها را گرفت و رفت .آن ها رفتند و آن زن را تصرف کرده ، او هر چه فریاد زد که من صاحب او هستم ، نه او صاحب من ، به سخنش اعتنا نکردند ، و او را سوار بر آن کشتی حامل متاع کرده و خود بر کشتی دیگر سوار شده و از آن جا طرف مقصد حرکت نمودند.
وقتی کشتی ها به وسط دریا رسید ند ، طوفان شدیدی آمد و امواج سهمگین دریا ، آن کشتی را که آن ها بر آن سوار بودند غرق کرد و همه آن ها غرق شدند ولی به آن کشتی که متاع ها و آن زن در آن بودند آسیبی نرسید ، طوفان برطرف شد و امواج ملایم دریا کشتی را کم کم حرکت داد تا سرانجام به جزیره ای رسید بانو دید که به جزیره خوش آب و هوا و خرم و سبز وارد شده است بسیار خوشحال شد و تصمیم گرفت همانجا بماندو به عبادت خدا مشغول شود تا عمرش فرا رسد .
خداوند به پیامبر آن زمان وحی کرد که به فلان پادشاه و همه مردم مملکتش اعلام کن که در فلان جزیره یکی از بندگان من هست ، نزد او بروید و از او بخواهید تا از گناهانشان بگذرد تا من هم از گناهانشان بگذرم .
آن پیامبر فرمان خدا را ابلاغ کرد ، پادشاه و مردم کشورش نزد آن بانو رفتند ، ولی او را نمی شناختند .
پادشاه به جلو رفت و گفت : این دادستان ( اشاره به برادر شوهر آن زن ) نزد من آمد و گفت زن برادرش زنا کرده ، بی آن که من از او گواه بخواهم ، حکم سنگسارش را دادم ، ترس آن را دارم که به عذاب این گناه گرفتار شوم ، برای من طلب آمرزش کن .
زن گفت: خدا تو را بیامرزد ، در این جا بنشین .
شوهر آن زن آمد و گفت : من زنی داشتم در نهایت عفت ، بدون رضایت او به مسافرت رفتم وقتی برگشتم ،فهمیدم او را به عنوان ارتکاب زنا سنگسار کردند ، می ترسم درباره او کوتاهی کرده باشم ، از خدا بخواه
بیامرزد .
زن گفت : خدا تو را بیامرزد ، و کنار پادشاه بنشین .
در این هنگام دادستان جلو آمد و جرم خود را در مورد اتهام به زن برادرش و سنگسار کردن اوگفت و از او خواست از خدا بخواهد تا او را بیامرزد .
زن کفت : خدا تو را بیامرزد و کنار بنشین .
سپس غلام عابد جلو آمد و ماجرای خود را با آن زن گفت و سپس خود عابد آمد و در مورد اخراج آن زن گفت و در خواست دعا کردند .
زن به آن ها گفت : خدا شما را بیامرزد ، بنشینید .
در آخر آن مردی که این زن را فروخت و رفت با این که این زن او را از اعدام نجات داده بود به پیش آمد و ماجرای خود را
گفت و تقاضا کرد که زن از خدا بخواهد تا او را بیامرزد .
زن گفت : خدا تو را نیامرزد ( چرا که او در برابر نیکی بدی کرده بود )
آن گاه آن زن خود را به شوهرش معرفی کرد و گفت : داستان همه این افراد با من است ، آن زن من هستم ، مرا در این جزیره بگذار ؛ این کشتی و متاعش مال تو باشد ، می خواهم تنها در این جا باشم تا به شکرانه لطف خدا نسبت به من ، به عبادت او به سر برم .
به این ترتیب این بانوی پاکدامن با اراده محکم در همه مراحل و خطرات ، دامن و عفت خود را حفظ کرد و در نتیجه این چنین مورد لطف خدا قرار گرفت و عزت و احترام ویژه ای پیدا کرد .
( پوشش زن در اسلام ، محمدی اشتهاردی ، صص 74 ،81
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp
هدایت شده از محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
مردی با دختری ازدواج کرد، مرد با وجودی که ثروتمند بود اما بخیلی او بیاندازه بود؛ از انواع غذا به جز عدس چیزی دیگر بلد نبود در سه وعده غذا فقط یک عدس میخورد این برنامه غذایی او، در طول هفته، ماه و سال بود.
زنش تا مدت زیادی صبر و شکیبایی کرد و با او در این موضوع صحبت میکرد و از او گوشت قرمز، گوشت مرغ و چیزهایی دیگر، از این دست درخواست می کرد اما این مرد به طور قطعی خواسته زن را رد نمی کرد ولی فوایدی برای عدس بیان میکرد و قیمت آن را خیلی ارزان بیان می کرد. تا اینکه در روزی از روزها زن برای دیدار بینی خانوادهاش رفت اما او بد می دانست که خانواده خود را از این موضوع باخبر کند؛ برادرانش او را وقتی ملاحظه کردند؛ متوجه شدند که وضعیت مطلوبی ندارد.
از خواهر خود پرسیدند: *موضوع چیست؟*
خواهر موضوع را بیان نکرد اما بعد از الحاح و اصرار فراوان آن ها، مشکلی که آن را غم زده و دل شکسته کرده بود؛ بیان کرد: *شوهرش بخیل و خسیس است او از روزی که با این مرد ازدواج کرده است غیر از عدس چیزی دیگر را نخورده است.*
برادران به زن گفتند:
*این را به ما واگذار کن و این قرص خواب آور را بگیر و در غذایش قرار بده.*
زن، قرص خواب آور را از آنها گرفته، مطابق با دستور عمل کرد سپس برادران پیش خواهر رفتند؛ دیدند که شوهرش در خواب عمیقی فرورفته است از قرص خواب آوری که خورده بود.
لباسش را کشیدند و کفن به تنش دادند؛ بعد او را در اتاقی تاریک بردند *و منتظر ماندند تا که بیدار شود و خودش را در جایی تاریک ببیند در حالی که کفن پوش است و بداند که مرده است*
وقتی که بیدار شد؛ دو تا از برادران زن بجای منکر و نکیر نمایان شدند بهطور عجله از او پرسیدند:
*پروردگار تو کیست؟*
مرد به این خیال که مرده و در این لحظه بازخواست میشود با ترس و وحشت در حالی که می لرزید پاسخ داد:
*الله، الله یگانه است و شریکی ندارد*
پرسیدند:
*دین تو چیست؟*
گفت: *اسلام*
بعد پرسیدند:
*مردی که در میان شما مبعوث شده، کیست؟*
گفت: *محمد ﷺ*
بعد پرسیدند:
*غذایی که در دنیا استفاده کردهای، چه بود؟*
گفت: *به خدا قسم فقط عدس خوردهام*
گفتند: الله فرموده است: *(بخورید از آنچه که شما را روزی داده ایم)* شما فقط عدس خوردهای! عذاب عدس این است که تا روز قیامت شلاق بخوری و دو تا شلاق بیرون آوردند و او را تا جائی زدند بی هوش شد سپس او را برداشتند دوباره به مکان قبلیش گذاشتند و لباس هایش را پوشاندند و برگشتند.
و هنگامی که به هوش آمد از خانمش پرسید: در حالی که در ترس و وحشت بود و درد هم حس میکرد،
*آیا چیزی اتفاق افتاده؟*
*آیا من مرده ام؟*
زن گفت: *نخیر، هیچ اتفاقی نیفتاده است تو زنده هستی و الان میروم برای شما صبحانه آماده کنم برای شما عدس میآورم.*
مرد جیغی زد و گفت: *نخییییر، عدس نخورید، عذابش تا روز قیامت است* الآن به بازار میروم تا این که گوشت و میوه بخرم زیرا خداوند متعال میفرماید:
*(يا أيها الذين آمنوا كلوا من طيبات ما رزقناكم واشكروا لله إن كنتم إياه تعبدون
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
https://www.instagram.com/negahi_digarr
✨﷽✨
✍حاج آقای قرائتی:
بعضیها یک گیرهایی برای ازدواج گذاشتهاند که خیلی عجیب است؛ «اول لیسانسام را بگیرم، بعد...». در اسلام اینطوری نیست؛ بهرهبردن از همسر که لیسانس و دیپلم نمیشناسد. چرا وقتی شما تشنهای، نمیگویی اول لیسانسام را بگیرم، بعد آب بخورم؟! «اول دختر اول باید ازدواج کند، بعد دومی.» چه ربطی دارد؟ آمدیم و دختر اول هیچوقت نخواهد ازدواج کند.
یک خانمی چند وقت پیش برای من نامه نوشت که از دست پدر و مادرم خیلی شاکیام؛ آن موقع که من پیشدانشگاهی بودم، خواستگارهای خوبی داشتم، نگذاشتند ازدواج کنم. حالا دانشگاهام را هم رفتهام اما دیگر خواستگار ندارم. ما روی میخ نشستهایم، هی میگوییم آخ! خب از روی میخ بلند شو، اینکه دیگر کمیسیون نمیخواهد!
همانطور که حضرت لوط جلوی قوم منحرفش درآمد و گفت «الیس منکم رجل رشید؟» (سوره هود، آیه 78)، ما هم در مورد این مسائل یک آدم رشید میخواهیم؛ کسی که صفشکنی کند.
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
🔴 #مهارت_همسرداری
💠 زمانی که همسرتان با شما صحبت میکند اگر میتوانید حتماً به #چشمانش نگاه کنید نگاه مستقیم و مهربانانه به او در ایجاد #صمیمیت و علاقه موثر است.
💠 گاهی نیز در حین صحبتش لبخند ملیح بزنید و از #کلماتی که نشانگر توجه خاص شما به اوست استفاده کنید مثل آهان، خب، عجب، چه جالب و ...
💠 اگر هدفش #خنداندن شماست حتما بخندید ولو صحبتش برایتان خندهدار نباشد.
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
حرف دل یکی از اعضای محترم کانال
سلام علیکم، خدا قوت، بنده دختری هستم دهه 60،تحصیلکرده، فرهنگی، الحمدلله از ظاهرم هم راضیم، متوسط به بالا، به یکی از آقایون که سنش چند سال از بنده کوچکتر بود معرفی شدم، اقا ی محترم با ادعای مقید بودن، پذیرفتن و به معرف گفته بودن باید عکس ایشونو ببینم، حالا منم باوجود اینکه اصلا از این کار خوشم نمیاد قبل گفتگو و توافق عکس دادن ولی عکس فرستادم برا معرف تا به اقا نشان بده، حالا این اقا بعد دیدن عکس پیام دادن خانوادم مخالفن، باید به این اقایان تذکر داد اقای محترم خدا شاهده اعمال ماست اگه واقعا راست میگید، لطفا اول با خانواده مشورت کنید بعد درخواست عکس بدید، اگه هم نه خب نیازی به دروغ گفتن نیست میگفتید عکسو نپسندیدم،( اینم بگم قضاوت از رو عکس اصلا درست نیست، بعضی ها اصلا خوش عکس نیستن، اگه تو دیدار حضوری از کسی خوشت نیومد میتونی نپذیری) . خدا خودش شاهده که تو زندگی هدفم رضایت خودش بوده، اگه تا الانم مجرد موندم فقط به خاطر اینکه بزرگشده روستایی بودم که هم کفو از لحاظ اعتقادی نداشتم، چون در روستایی که من زندگی میکردم دست دادن به نامحرم فامیل عادی، عروسی ها مختلط و... و من نمیتونستم با ادمایی با این اعتقاد زندگی کنم، من حتی خواستگار استاد دانشگاه همکار داداش خودم داشتم که به خاطر هم عقیده نبودن نپذیرفتم، میخوام اینو بگم که دخترای دهه 60که تا حالا مجرد موندن به خاطر این نبوده لابد ایراد داشتن بلکه خیلی هاشون به خاطر همین مسیله همکفو نبودن اعتقادی خواستگاراشون مجرد موندن، از یه طرفم اقایان به ظاهر مذهبی هم، هم و غمشون برا ازدواج شده ظاهر طرف. تعجب میکنم از کسانی که دم از دین میزنن و به راحتی دروغ میگن وحق ناس از نظرشون بی معنی است. اگاه باشیم عالم محضر خداست فضای حقیقی و مجازی ندارد. ببخشید طولانی شد، ان شاالله همه جوانا خوشبخت بشن و خدا مثل خودشون را قسمتشون کنه.
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
هدایت شده از محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
✨﷽✨
✅امام زمان (عج): ایران شیعه خانه ماست!
✍در جنگ جهانی اول، دو مهمان ناخوانده از چپ و راست به ايران ريختند، اوضاع ايران در آن تاريخ خيلي متشنّج شده بود، اصلاً كشوري شده بود بي صاحب. از يك طرف روسها ريختند و تصاحب كردند، از يك طرف ديگران ريختند و تصاحب كردند. يك وضع عجيبي بود. و مردم ايران مضطرب، منقلب، هيچ تكيه گاهي نداشتند. مرحوم ميرزاي نائيني، از اين پيشامد ناهنجار به ساحت مقدس اميرالمومنين علیه السلام و سائر ائمّه طاهرين علیهم السلام، مخصوصاً به پيشگاه مبارك امام زمان علیه السلام، شكايت هاي زيادي می کند.
مرحوم ميرزاي نائيني (استادِ علامه طباطبایی و آیت الله بهجت) می گوید: من خيلي به حضرت حجّت علیه السلام ناليدم: يابن العسكري! ايران اين طور شده است. مردم، بي سر و سامان شده اند، بي پناه شده اند. نظم نيست، امنيّت نيست، چنين و چنان است. يك روز همينطوري كه متوسّل شده بودم، بر من مكاشفهاي شد و حضرت را زيارت كردم. ديدم حضرت در کنار ديوار مرتفعي که سر به آسمان كشيده، ایستاده اند. پس با انگشت به من اشاره فرمودند كه نگاه كن، و من نگاه كردم. ديدم ديواري که سي يا چهل متر ارتفاع دارد، چهار متر، پنج متر بالاي ديوار منحني شده است، و قريب است كه بيافتد، چرا که به يك موئي بند است. اين ديوار چهل متري اينطور كج شده است.
پس حضرت به من اشاره کردند كه نگاه كن. نگاه كردم، ديدم انگشت حضرت هم به طرف ديوار است. پس فرمودند: اين ديوار، ايران است، (این عین عبارت است که استادِ من می گفت) كج ميشود، امّا ما با انگشتمان نگهش داشته ایم و نميگذاريم خراب شود. اينجا، شيعه خانه ما است. كج مي شود، اما نمي گذاريم خراب بشود.
📚 کتاب مجالس حضرت مهدی؛ ص261
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
https://www.instagram.com/negahi_digarr
✅رفتار خوب با زن
✍حاج اسماعیل دولابی(ره): هر زنی که مردش از او راضی باشد آن عزیز خداست ، هر مردی هم که زنش از او راضی باشد آن مرد عزیز خداست . کمال زن و مرد در این است و بقیه اش سخنی دیگر است. چنین زن و مردی را خدا از همه ی اعمالشان راضی است . خوب رفتار کردن با زن هنر دین است مردی که با زنش خوب رفتار کند همه جا اقاست . زن هم وقتی مردش از او راضی باشد می تواند همه ی کارهایش را خوب انجام دهد .
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
ارسالی از یکی از اعضای کانال
من صاحب یه دختر شونزده ساله ام ک با همسرم روی تربیتش خیلی حساس بودیم. طوری ک هیچ جا امکان نداشت بدون من یا زنم بره و حتی مدرسه روهم خودمون میبردیم و میاوردیم. البته رو دوستاشم خیلی حساس بودیم و تومسیر مدرسه با یکی از دوستاش به نام مریم که دختر خیلی خوبی بود اشنا شدم. یه روز دخترم بهم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره ک با یکی درس بخونه و مریم رو بهم پیشنهاد داد. منم گفتم ک باشه ولی فقط تو خونه ی خودمون. از اون روز به بعد تقریبا مریم هرروز ساعت دو خونه ی ما بود و تا هشت شب درس میخوندن و اصلااز اتاق بیرون نمی اومدن. من و همسرمم از این موضوع راضی بودیم. تا اون روز تلخی که دخترم مریض شد و مجبور شدیم ک ببریمش دکتر ولی تلخ ترین خبر دنیا رو شنیدیم طوری که زنم از حال رفت. اره دخترم باردار شده بود و ضعف او بعلت مسمویت بارداری بوده. دنیا روی سرمان خراب شد چطور چنین چیزی ممکن بود او که به جز مدرسه جایی نمیرفت. هرچه در این مورد از او سوال میکردیم هیچ جوابی نمیداد و به ناچار برای پرس و جوی بیشتر به مدرسه رفتیم و مدیر مدرسه اطمینان خاطر داد ک در مدرسه هیچ اتفاقی نیفتاده. مات و مبهوت این اتفاق بودم ک در حیاط مدرسه مریم همکلاسی و دوست دخترم را دیدم. وقتی از او پرسیدم ک چرا دیگر برای درس خواندن با دخترم خانه ی ما نمی آید گفت که من تاحالا خانه ی شما نیامده ام... از شدت تعجب و شوکه شدن چشمانم سیاهی رفت چه اتفاقی در خانه ی من افتاده...مجبور شدم که ماجرا را به پلیس خبر بدم و بعد از تحقیقات مشخص شد که مریم برادری دو قلو دارد که خودش را به جای خواهرش جا میزده و به بهانه درس وارد حریم خصوصی خانه ما و اتاق دخترم شده و متاسفانه چنین اتفاقی تلخ برای خانواده ما بوجود آمد و پرونده برای طی مراحل قانونی به دادگاه فرستاده شد.
پhttps://eitaa.com/Zanashuie_paedar
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
حرف دل یکی از اعضای محترم کانال
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه و خسته باشید
من دختری هستم متولد 76
ولی متاسفانه به خاطر صاف و روراست بودن دوبار ازدواج نا موفق داشتم به خاطر خیانت طرف مقابل
میخواستم این و بگم سرنوشت هر کس و خدا مینویسه ولی مبنا به این نمیشه که حالا من این اتفاقات افتاده دیگه نتونم ازدواج کنم یا هر کس هر چیزی دلش خواست بگه به آدم
خیلی بده که بعضی از آدما میان دختر و میبینن پسند میکنن بعد وقتی میفهمن ازدواج نا موفق داشته هر جور دلشون میخواد طرف و تحقیر میکنن و میرن
به این فکر نمیکنن که طرف ایمان داره اخلاق داره امتحانی بوده که خدا کردش فقط بلدیم قضاوت کنیم
فقط این و بگم اگه ما بدونیم مشکلات مردمی که مسخره میکنیم سر خودمون هم میاد دیگه این کارامون و نمیکنیم
امیدوارم خدا به همه شعور فکری بده که انقدر آدم و تحقیر نکنن
ممنون
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy