هدایت شده از زنده باد یاد شهدا
#مارامدافعان_حرم_آفریده_اند✌
❤
شهـادت، بـال نمـی خـواهـد!
حـال مـی خـواهـد...
بـال را پـس از شهـادت میدهنـد
نـه پیـش از آن...
💐 معرفی جاویدالاثر #مدافع_حرم #شهید_محمد_بلباسی
🌏 زمینی شدن : ۵۸، قائمشهر، مازندران
💫 آسمانی شدن : ۹۵/۰۲/۱۷، خانطومان، سوریه
💠 ارائه : خانم خادم شهدا
📆 یکشنبه ۹۸.۰۲.۲۲
⏰ ساعت ۱۹:۰۰
#لبیک_یازینب
❤گروه مدافعان حرم✌
http://eitaa.com/joinchat/410386450C8b9bf08181
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃🌷
سلام و عرض ادب خدمت امام زمان (عج)
سلام خدمت شهدای حاضر و ناظر؛ و شهدای این روز
💐 سلام و عرض ادب خدمت مهمانان عزیز شهدا و خانواده ی معزز شهدا که در گروه حاضر هستند
ایام ماه مبارک #رمضان رو تبریک میگم خدمتتون، طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق
امشب در خدمت پاسدارِ جهادگر گرانقدر عزیز #شهید_محمد_بلباسی از مازندران و شهید #مدافع_حرم هستیم. ایام شهادتشون هم هست.
مطالب از وب سایت های حریم حرم، سیدرضا نریمانی، حسن فطرس، حیات و خبرگزاری دفاع مقدس برداشته شده.
یکسال که ماه #رمضان مقارن شده بود با ایام عید، محمد گفت من وضو میگیرم بروم مسجد.
شب چهارشنبه سوری هم بود، موقع رفتن بچههای محل بهش میگویند بیا برویم آتش بازی.
او میگوید :
🕊 دارم میروم مسجد، امشب شب قدر هم هست و نباید جشن چهارشنبه سوری بگیرید.
🔸 بچهها هم برای اینکه اذیتش کنند بطری نوشابه پر از بنزین را خالی میکنند روی محمد و لباسش آتش میگیرد.
😔 بر اثر آن اتفاق پایش به شدت سوخت و با زحمت در بیمارستان مداوا شد.
💼 در دوران مدرسه، بچه درس خوانی بود و البته استعداد هم داشت. وقتی دیپلم گرفت گفتم محمد جان برای دانشگاه هم امتحان بده.
😉 گفت مادر برای امسال دیر شده چون یک ماه دیگر کنکور است. اما من گفتم توکل کن به خدا پسرم، بنشین و این یک ماه را درس بخوان.
✅ این مدت کمی که فرصت داشت برای دانشگاه خودش را آماده کرد اما با همه مشغلهاش نماز جمعه اش ترک نشد
یک روز میخواست برود نماز جمعه، وقتی خواست بند کتانیاش را ببندد، رفتم روبروی پله جلویش را گرفتم، پرسیدم: «کجا»؟ گفت میروم نماز جمعه.
گفتم نماز جمعهی تو، درس توست، حالا اگر یک هفته شرکت نکنی اشکالی ندارد. درست را بخوان، دانشگاه که قبول شدی انشاءالله نماز جمعه هم میروی. الحمدالله درس خواند و دانشگاه سراسری مشهد رشته مهندسی ریختهگری هم قبول شد.
☺️ خیلی ساکت و مظلوم بود. خیلی هم نظم داشت، هر وقت از مدرسه میآمد خانه، اولین کاری که میکرد پلهها را تمیز میکرد و کفشها را دستمال میکشید، بعد دستهایش را میشست و جلوی آفتاب خشک میکرد.
❤️بسیار کمک حال من بود طوری که وقتی مهمان میآمد لذت میبردم از اینکه همه چیز یکدست و سفره منظم چیده شده.
⚠️ خودش غذا نمیخورد تا مهمانها غذایشان تمام شود.