🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷
وصیت نامه📝
شهید مدافع حرم امین کریمی🌹
به نام خالق هرچه عشق، به نام خالق هرچه زیبایی،
به نام خالق هست و نیست...
سلام علیکم،
و اما بعد، بنده حقیر امین کریمی فرزند الیاس، چنین وصیت میکنم،
بارالهی، ببخش مرا که تو رحمانی و رحیم،
همسر مهربانم (کُرِخان) حلالم کن، نتوانستم تو را خوشبخت کنم، فقط برایت رنج بودم.
پدر و مادر عزیزم، ببخشید مرا، نتوانستم فرزند لایقی برای شما باشم
پدر و مادر عزیزم (حاج آقا و حاج خانوم)، داماد و پسر لایق و
مهربانی نبودم، حلالم کنید.
بنده در کمال صحت و سلامت عقل چنین وصیت میکنم؛
بعد از فوت بنده، تمامی دارائی و اموال من در اختیار همسر مهربانم قرار گیرد و ایشان بنا به اختیار و صلاح دید خود عمل نماید.
و در آخر؛
از تمامی عزیزانی که نسبت به بنده حقیر لطف کردهاند، خواهر، برادر عزیزم حلالیت میطلبم و خواهش میکنم و باز خواهش میکنم که خود را اسیر غم نکنند. لطف و تدبیر خداوند چنین بود.
همسر مهربان و عزیزم، ای دل آرام هستی من، ای زیباترین ترانهی زندگی من، ای نازنین؛
از شما خواهش میکنم که باقی عمر گرانقدر خود را به تحصیل علم و ادامهی زیبای زندگی بپردازی. (من از شما راضی هستم)، زیبای من خدا نگهدارت باد
بنده حقیر امین کریمی چبنلو
14/6/1394
🌹شهید🌹امین🌹کریمی🌹
🌷تاریخ ولادت: ۱۳۶۵
🌷تاریخ شهادت: ۱۳۹۴
🌹محل شهادت: سوریه
🌺شادی روح شهید صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🍃🕊🍃🕊🍃
🕊🍃🕊🍃
🕊🍃
#دوست
خيلي بي تاب بود. ناراحتي در چهره اش موج ميزد. پرسيدم: چيزي شده!؟
ابراهيــم با ناراحتي گفت: ديشــب با بچه هــا رفته بوديم شناســائي، تو راه برگشت، درست در كنار مواضع دشمن، ماشاءالله عزيزي رفت روی مین و شهيد شد. عراقيها تيراندازي كردند. ما هم مجبور شديم برگرديم.
تازه علت ناراحتي اش را فهميدم. هوا كه تاريك شد ابراهيم حركت كرد، نيمه هاي شب هم برگشت،خوشحال و سرحال!
مرتب فرياد مي زد؛ امدادگر... امدادگر... سريع بيا، ماشاءالله زنده است!
بچه ها خوشــحال بودند، ماشــاءالله را ســوار آمبولانس كرديم. اما ابراهيم گوشه اي نشسته بود به فكر!
كنارش نشستم. با تعجب پرسيدم: تو چه فكري!؟
مكثي كرد و گفت: ماشاءالله وسط ميدان مين افتاد، نزديك سنگر عراقيها.
اما وقتي به سراغش رفتم آنجا نبود.
كمي عقب تر پيدايش كردم، دور از ديد دشمن. در مكاني امن!
نشسته بود منتظر من.
٭٭٭
خون زيادي از پاي من رفته بود. بي حس شــده بــودم. عراقيها اما مطمئن بودند كه زنده نيستم.
حالت عجيبي داشتم. زير لب فقط مي گفتم: يا صاحب الزمان(عج)ادركني.
هوا تاريك شده بود. جواني خوش سيما و نوراني بالای سرم آمد. چشمانم را به سختي باز كردم.
مرا به آرامي بلند كرد. از ميدان مين خارج شــد. در گوشه اي امن مرا روي زمين گذاشت. آهسته و آرام.
من دردي حس نمي كردم! آن آقا کلی با من صحبت کرد.
بعد فرمودند: كسي مي آيد و شما را نجات مي دهد. او دوست ماست!
لحظاتي بعد ابراهيم آمد. با همان صلابت هميشگي.
مرا به دوش گرفت و حركت كرد. آن جمال نوراني ابراهيم را دوست خود معرفي كرد. خوشا به حالش
اينها را ماشاءالله نوشته بود. در دفتر خاطراتش از جبهه گيلان غرب.
٭٭٭
ماشــاءالله سالها در منطقه حضور داشت. او از معلمين با اخلاص وباتقواي گيــلان غرب بود كــه از روز آغاز جنگ تا روز پاياني جنگ شــجاعانه در جبهه ها و همه عملياتهاحضور داشت.
او پس از اتمام جنگ، در سانحه رانندگي به ياران شهيدش پيوست.
👤راوی: مصطفی هرندی
برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم
خاطرات و زندگینامه شهید ابراهیم هادی🌹
🕊🍃
🕊🍃🕊🍃
🕊🍃🕊🍃
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
سلام میڪنم بہ تو توئے ڪہ نوردیدهاے
توئے ڪہ سالها زمن بہ جزبدے ندیدهاے
سلام مےڪنم بہ تو غریب غائب ازنظر
توئے ڪہ وقٺ بـے ڪسے بہ داد من رسیدهاے
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
1.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوحه خوانی شهید #سیدرضا_حسینی_درافشان در جمع لشکریان انصارالحسین ع همدان در دوران دفاع مقدس
آقا اصلا چی شد که امام زمان غایب شد
قبل امام زمان خدا ۱۳ تا امام و معصوم فرستاد برای مردم که بهتر زندگی کنن، آدم باشن.
مردم و بخصوص حاکمان هم زحمت کشیدن دونه دونه اینارو کشتن
حضرت زهرا زو با اون وضعیت
امام علی رو اونطوری
امام حسین هم که عاشورا و کربلا و..
بقیه اماما هم یا مسموم کردن یا تبعید کردن یا زندانی کردن
تنها بجرم اینکه اینا آدمای خوبی بودن
حاکمان ترسیدن مردم اینارو ببینن جذبشون بشن و قدرتشون از دست بره مردم هم سیب زمینی بودن و راضی شدن به این وضعیت، گفتن زن و بچه وخونه زندگیمون سرجاش باشه حالا امام بالا سرمون باشه یا حاکم ظالم
خدا هم به معصوم چهاردهم که رسید گفت این مردم لیاقت ندارن. بخاطر همین حضرت مهدی رو غایب کرد
حالا الان باید چیکار کرد تا حضرت بیاد؟ باید خودمون، بچه هامون، جامعه مون و حتی دنیارو آماده کنیم تا خدا اجازه بده حضرت بیاد، خدا دیگه نمیذاره این یکی مث قبلیا بشه.
جالبه یه سری انجمن هایی که خودشونو منتظران حجت میدونن میگن نه آقا اصلا باید بذاری انقدر ظلم و جور زیاد شه تا حضرت بیاد. مگه میشه؟ ظلم زیاد شه که حضرت بیاد دو روزه مث قبل توطئه بچیننن بکشنش
آقا باید شروع کنی از خودت و بچه هات بعدش تاهرجا که میتونی دیگران رو آماده کنی
بعضیا فقط دغدغه دارن حضرتو ببینن، اینم خوبه ولی حالا دیدی چی میشه؟ این همه قبلا امامارو دیدن چی شد؟ وقتی آماده نباشی...
میگن یکی ۴۰ هفته پشت سرهم رفته بود جمکران آقا رو ببینه هفته ی آخر زیر انداز انداخته بود فلاسک چایی هم کنارش و تنهایی تو حال خوش، اشک و دعا یکی میاد کنارش میشینه میگه یه چایی به ما میدی؟ یارو میگه داداش بذار تو حال خودمون باشیم ۴۰ هفتس اومدم آقا رو ببینم ندیدم تو این وسط چایی میخوای.... بعد حالا تو خواب بوده یا رویا حضرت میاد تو خوابش طرف به حضرت میگه آقا من خیلی تلاش کردم ببینمت ولی نشد .. آقا میگه دیدی منو یه چایی هم ندادی به ما بخوریم...خلاصه این دیدن که آمادگی نداشته باشی اینطوری میشه
تو آماده باشی، آدم باشی حضرت خودش میاد دیدنت
✍ حسین دارابی
💕💕