زنده باد یاد شهدا
🍃🌺 مقام معظم رهبری : جوانان ما، عاشق مبارزه با اسرائیل هستند. 💐 معرفی پاسدار #مدافع_حرم #شهید_راه_
معرفی #شهید_اکبر_زوار_جنتی تا دقایقی دیگر در گروه سپاه ، پاسدار انقلاب 👇
http://eitaa.com/joinchat/410386450C8b9bf08181
12.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 زیر سقف آسمان ....
🔺گفتاری کوتـاه از پشتیبانی ناوگان نیروی دریایی سپاه در منطقه سوسنگرد
🔹قسمت چهارم - روایت یک فرمــانده
#بازهم_بسیج
#روایت_خدمت
#مجموعه_مستندها
12.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 زیر سقف آسمان....
🔺گفتاری کوتـاه از مقاومت مردم در برابر ورود سیلاب به شهر اهواز
🔹قسمت ششم _ روایت دفاع از شهر
#بازهم_بسیج
#روایت_خدمت
#مجموعه_مستندها
هدایت شده از به یاد شهید محسن حججی
💠 شرکت در مسابقه در دو رده ی سنی :
🔻 ریز ۱۸ سال
🔺 بالای ۱۸ سال
🔰 لینک ۵۰ حکمت منتخب نهج البلاغه:
nahjolbalaghe.farhangsara.ir/portals/162/pdf/hekmathha.pdf
🔰 لینک مسابقه حکمت های علوی :
form.farhangsara.ir/hekmat-alavi
📆 زمان : تا پایان ۳۰ فروردین ۹۸
#حکمتهای_علوی، #فرهنگسرای_نوروز #مسابقه
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃🌷
سلام و عرض ادب خدمت امام زمان (عج)
عیدتون مبارک عزیز و این ایام رو بهتون تبریک میگیم.
سلام خدمت شهدای حاضر و ناظر؛ و شهدای این روز عزیز ولادت امام سجاد (ع)، شهدای پایگاه تیفور و شهیدان راه نابودی اسرائیل
💐 سلام و عرض ادب خدمت مهمانان عزیز شهدا و خانواده ی معزز شهدا که در گروه حاضر هستند، عیدتون مبارک
امشب در خدمت شهیدی از شهدای پایگاه تیفور سوریه هستیم و قدم بر چشم ما گذاشتند. #شهید_اکبر_زوار_جنتی از شهدای غیور تبریز
🎈 آقا اکبر عیدت مبارک برادر
امروز سالروز خاکسپاری این #شهید_راه_نابودی_اسرائیل هست. امیدوارم لطف و نگاهش شامل حالمون بشه.
ابتدا معرفی شهید از زبان مادر شهید، قسمت کوتاهی پدر شهید و در انتها همسر شهید خواهد بود.
[من] دو پسر و یک دختر دارم. اکبر #پاسدار بود و پسر دیگرم دانشجوی افسری #ارتش است. همه فرزندانم فدای اسلام و ولایت باشند.
⏰ زمان فرقی برای ما ندارد. از همان ابتدا در دوران انقلاب تا امروز بودهایم و تا آخر هم ایستادهایم. تا جان در بدن داریم پای آرمانهای انقلاب و نظام ایستادهایم.
🌺 همسرم در دفاع مقدس حضور داشت. عموهای شهید همگی بسیجیوار حضور داشتند.
اِن شاءالله نوهام امیرعلی مثل پدرش اکبر و همان طور که پسرم دوست داشت تربیت شود و راه پدرش را ادامه دهد.
پدر #شهید_اکبر_زوار_جنتی
شش ساله که بود روز قدس خواب ماند و همراه ما نیامد راهپیمایی. بعدا که بیدار شده بود، پریده بود از بالای کمد لباس های نظامی اش را بردارد، برود راهپیمایی که شیشه ای افتاده بود و سرش زخم شده بود
همان روز گفتم که این پسر یک روز با اسرائیل درگیر خواهد شد.
✨ رفتار و منش اکبر طوری بود که به همه ما فهماند شهادت دیر یا زود نصیبش میشود. من عظمت و عاقبت بهخیریاش را میدیدم. بلاتشبیه نشانههای علیاکبر امام حسین (ع) در وجودش بود.
😍 اکبر خیلی خوب بود. از کودکی مهربان بود. دستگیر بود، نه فقط نسبت به من و پدرش، نسبت به همه این طور بود. در همین یکی دو روز بعد شهادتش همه میآیند و از کارهای خیری برایمان میگویند که به واسطه اکبر انجام شده است. (بعد از شهادت اکبر)
✅ وقتی مشکل یا مسئلهای برایمان پیش میآمد میگفت مادر نکند گله کنی، اینها امتحان خداست. صبوری کن. دلم برای خوبیها و مهربانیهایش تنگ میشود. هر بار که دلم میگرفت میآمد و من را بیرون میبرد. هوای ما را خیلی داشت.
🌹 پسرم همیشه قبل از مأموریت پیش من میآمد و میگفت دارم میروم مادرجان، خانوادهام را اول به خدا بعد به شما میسپارم.
☺️ ما و اکبر در یک ساختمان زندگی میکردیم. سوم فروردین آمد و بعد رفت. مقداری وسیله برا ی خانه خرید و آورد. آمد و گفت :
❤️ مامان خداحافظ!
بعد دستش را انداخت دور گردنم و محکم من را گرفت.
😢 گفتم : اکبرجان تو الان از راه رسیدهای، کجا میروی؟ گفت من دارم به زیارت بیبی زینب (س) میروم.
رویش را بوسیدم و راهیاش کردم. خوب یادم است کفشها و لباسهای نویش را پوشیده بود. گفتم بیا این قدیمیهایت را بپوش پسرم، گفت :
😍 نه مادر من بهترین جای دنیا میروم زیارت بیبی. اجازه بده با کفشهای نو و لباس تازهام بروم. رفت و با پیراهن خونین بازگشت. 😢