eitaa logo
زنده باد یاد شهدا
219 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
4هزار ویدیو
164 فایل
امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست *مقام معظم رهبری* yazeinab14 به یاد شهید مدافع حرم حامد جوانی 🌷⚘🌺 وشهید دفاع مقدس مرتضی طلایی 🌷🌺🌹 @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun
مشاهده در ایتا
دانلود
#سرباز_امام_زمان درسم که تموم شد، وارد سپاه شدم. ازطرف مادرم خیالم جمع بود. 😉 به مادر گفتم: مادر چون تو خیلی دوست داری سرباز امام زمان(عج) باشم من در سپاه خدمت می‌کنم. 💪 مادرم گفت: ما راضی به رضای خدای هستیم. 👈زندگی‌تونو به خدا بسپرین. از اول نیت خوب داشته باشین کاراتون ردیف می‌شه. 😊
#شیرزن به مادر می‌گفتم: مامان، من تو سپاه هستم خوشحالی؟ مادر می‌گفت: ما فرمانبر سیدعلی هستیم. و هیچ‌وقت ایشان را تنها نمی‌گذاریم. فرزندان و نوه‌هایم سرباز رهبر هستند. 💪💪 اینا رو که می‌گفت خیالم جمع بود. 😉 گرفتین دیگه بابت چی؟! بعد شهادت و اینا 😊 از دامن زن مرد به معراج... شیرزنیه واسه خودش. عاشقتم مامان. ❤️
#همه_چیز_برای_شهادت_مهیا_بود آدم شوخ‌طبعی بودم، ولی خجالتی نبودم. ولی سر خواستگاری طبیعتا خجالت می‌کشیدم. 😉 اما حرف دلمو به خانمم گفتم: گفتم من ممکنه یکسال از خونه دور باشم، تحملشو داری؟ خانمم دیدم از من جلوتره. 💑 👈گفت: من با شغلت هیچ مشکلی ندارم. دیگه بهتر ازین نمی‌شه. ✋😊 👈زن خوبِ فرمانبرِ پارسا کند مردِ درویش را پادشاه
#ارادت_به_حضرت_فاطمه_زهرا اینا گوگوری مگوری‌های من هستن. 😘 بچه‌ها که به‌دنیا اومدن ده روز مرخصی گرفتم. مثل پروانه دورشون می‌چرخیدم. ❤️ 👈به‌خاطر عشق عجیبی که به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) داشتم به خانمم گفتم اسم پسرمونو تو بگی اسم دخترمونو 👈یا فاطمه، یا زهرا بگیریم. 🌸نازنین زهرا و امیر مهدی 🌸
#نوکری_ارباب خیلی دوس داشتم مداحی کنم؛ ولی تو جمع روم نمی‌شد. با همه شوخ‌طبعی‌هام وقتی نام اباعبدالله الحسین را می‌شنیدم بی‌اختیار اشکم میومد. تو خونه دفتر می‌گرفتم نوحه می‌خوندم و خانمم گوش می‌کرد . اینجوری عرض ارادت می‌کردم. ❤️
#عشق_به_آقاجانم خانمم می‌گفت: تو که اینقدر به امام خامنه‌ای علاقه داری، برو بیت رهبری کار کن. گفتم: من باید جهاد کنم. 💪 و روی حرف خودم بودم. 😍
#شوخی_با_دوستان با همه شوخی می‌کردم. خلاصه اذیت و آزارم نیز به بچه‌ها رسیده بود. اما همه دوستم داشتن. مثلا وقت‌هایی که چایی می‌ریختیم بخوریم، بی‌سروصدا نمک می‌ریختم توی لیوان چای، یا آب معدنی بچه‌ها رو برمی‌داشتم. کلا آروم و قرار نداشتم. 😂
#همسر_خوب_نعمت_است عارفه خانم حتی یک بار نگفت: مأموریت نرو. صبور بود همون‌جور که گفته بودم. یه بار پنجاه روزه رفتم سوریه خانمم نه اعتراض کرد نه گلایه. من تو کارم و هدفم مصمم‌تر می‌شدم. چنان شوری داشتم که بی‌قرار بودم. این شور و بی‌قراری رو عارفه خانم متوجه شد. یه بار بهش گفتم برا شهادتم دعا کن. ناراحت شد. گفتم برا گمنامی من دعا کن. دیدم زد روی پاش. دیدم خیلی حالش بد می‌شه ادامه ندادم.
#وداع_آخر آخرین بار زنگ زدم. صدای جگرگوشه‌هام رو شنیدم. دلم لرزید. چه خوب حرف می‌زدن خدایا! چقدر دنیا شیرینه! زود گفتم گوشیو بدین مادرتون، تا شهد دنیا فریبم نده. خانمم گوشیو گرفت. من یه فرد معمولی بودم، مثل همهٔ آدما. دلم برا آقا می‌تپید. به عشقش رفتم جهاد. شیرینی و لذت بچه‌ها رو به دنیا فروختم، تا عمه جان زینب دیگر غربت تنهایی نکشه. من و فرزندان من فدای عمه جانم.
#کیان_خانواده خب حالا برید به خانواده‌هاتون برسید. 😍 یک مادر خوب، حسین مشتاقی تربیت می‌کنه. یه همسر خوب، مانع کار حسین مشتاقی نمی‌شه. به فرمودهٔ امام عزیز خامنه‌ای: 👈 #برید_با_خانواده_بسازید
اینا بچه‌های من هستن‌. بچه‌های انقلاب. نسل امروز. ان‌شاءالله #فدایی_سید_علی بشن شهید مدافع حرم #حاج_حسین_مشتاقی
#یاد_شهدا من عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده و در لشکر 25 کربلا و در یگان ویژه صابرین مشغول بودم. در 14 فروردین ماه سال 1395 به سوریه اعزام و در 16 اردیبهشت ماه سال 1395 هجری شمسی در #خانطومان در سن 31 سالگی شهد شیرین شهادت نوشیدم. پیکرم در تیر ماه سال 1395 تشییع شد و در گلزار شهدای شهر نکا آرام گرفتم. ❤️ منتظر دیدارتونم.