🌹 محمد هست. محمد کنار ما حضور دارد. در خانه ما اصلا فعل ماضی درباره ایشان به کار نمیرود.
📸 من همیشه عکسها و فیلمهای ایشان را میآورم به بچهها نشان میدهم. با هم صحبت میکنیم، همه حرفهای ما زمانِ حال دارد.
⁉️ خانواده شهدای مدافع حرم، متاسفانه گاهی حرفها، طعنهها و کنایههایی میشنوند که منصفانه نیست. حتما این حرفها به گوش شما هم رسیده است؟
خیلی زیاد، اما خدا شاهد است این طور نیست. من معتقدم آنها این حرفها را از سر جهل میزنند. آنها نمیدانند شبها وقتی بچههای ما بهانه پدر را میگیرند، ما چطور آرامشان میکنیم.
😔 نمیدانند من به این #زینب که اصلا پدرش را ندیده چه جوابی باید بدهم. چطور باید به او توضیح بدهم که چرا تو با پدرت عکس نداری، اما بقیه خواهر برادرهایت عکس دارند. اگر این آدمها خودشان را جای ما، جای بچههای ما بگذارند هیچ وقت این حرف را نمیزنند.
✅ چون چیزی که باعث شده اینها مدافع حرم بشوند و جانشان را در این راه از دست بدهند، یک انگیزه الهی است. همسرم همیشه میگفت خدا خودش به انسانها عزت میدهد و چه عزتی بالاتر از شهادت. حالا میبینم این جملهاش عین حقیقت بوده. این عزت، نصیب هر کسی نمیشود.
🕊 چند ماهی از شهادت همسرم گذشته بود، خیلی دلم میخواست زیارت حضرت زینب (س) نصیب من هم بشود. ماه هفتم بارداریام بود که از طرف #سپاه خانواده شهدای مدافع حرم را بردند سوریه و من و بچههایم هم جزو این گروه بودیم. وقتی رسیدیم هوا فوقالعاده گرم بود، تازه هوا تاریک شده بود. همان لحظه بود که دیدم چراغهای حیاط صحن خانم زینب را خاموش کردهاند و حیاط چقدر خلوت است، برای این همه غربت دلم لرزید.
❤️ ته دلم گفتم خانم شما اینجا اینقدر غریب هستید. من دیگر چه حرفی بزنم. من فقط یکی را از دست دادهام، شما آن همه داغ دیدید در یک روز. آن موقع من اصلا خجالت کشیدم به حضرت زینب گله کنم. بعد از زیارت، همانجا داخل حرم از یکی از همرزمانش که داخل کاروان ما بودند، پرسیدم خانطومان کدام طرف است، نشانیاش را داد.
😔 من رو کردم به سمت خانطومان، به همسرم و به همه شهدای خانطومان سلام کردم. گفتم انشاءالله شفاعت ما را کنید.
🍒 فاطمه، 🍊 حسن و 🍎 مهدی بلباسی که این روزها بیشتر از پیش دلتنگ پدر هستند، جای خالی آن شهید بزرگوار را برای مادرشان پر کردهاند...
و اما آخرین یادگار شهید محمد بلباسی، با اسوه صبر و مقاومت زینب (س) همنام شد؛ «زینب» همان بانویی که پدر برای دفاع از حریم متبرکش جان شیرینش را فدا کرد.
🍒 کودکی که هرگز پدر را ندید...
🔸 خاطره ی همرزم شهید :
🌙 چند شب دیدم شهید بلباسی موقع خواب نیست.
برام جای سوال بود؟ که چرا وقتی همه خوابند و موقع استراحتن ایشون نیستند.
🌴 یک شب به صورت اتفاقی ساعت از دوازده شب گذشته بود ایشون رو دیدم.
متوجه شدم شهید بلباسی شب ها وقتی بیشتر رزمنده ها خواب هستند و درگیر کار نیستند.
😔😶 ایشون میرفتند داخل کیسه ها رو پُر میکردند و با ماشین کیسه ها رو جا به جا میکردند و مشغول سنگرسازی بودند...
📜 بخشی از وصیت نامه شهید محمد بلباسی
مردم عزیز آگاه باشید اکنون دشمن با نقاب اسلام به میدان مبارزه با ما آمده است و این اتفاق ریشه تاریخی دارد و در زمان امیرالمومنین در جنگ صفین با نقشه عمر و عاص ملعون، خوارج قرآن را به نیزه کردند و با گفتن لا اله الا الله و محمد رسولالله یاران حضرت علی (ع) را فریب دادند و اصحاب امام را تنها گذاشتند و گفتند ما با قرآن نمیجنگیم و از حیله دشمن غافل شدند و قرآن ناطق را رها کردند و اکنون بعضیها در داخل دارند این حرفها را تکرار میکنند و ما را متهم به برادرکشی میکنند و حضور در این جبهه را باطل میدانند.
اما زهی خیال باطل که دوباره تاریخ تکرار شود، جوانان نسل سوم و چهارم گوش به فرمان رهبر هستند و نخواهند گذاشت پای آنها به مرزهای کرمانشاه و همدان برسد و در این مسیر هم جوانان عزیزی بهعنوان مدافع حرم اهل بیت(ع) به شهادت رسیدند که در حقیقت مدافع اسلام و مدافع دین خدا هستند و شهادت در این راه برای ما افتخار است.
4.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهید_محمد_بلباسی در حال نوشتن #وصیت_نامه، ساعاتی قبل از شهادت در #خانطومان
🕊 سالروز شهادت : ۹۵.۰۲.۱۷