eitaa logo
زنده باد یاد شهدا
219 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
164 فایل
امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست *مقام معظم رهبری* yazeinab14 به یاد شهید مدافع حرم حامد جوانی 🌷⚘🌺 وشهید دفاع مقدس مرتضی طلایی 🌷🌺🌹 @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun
مشاهده در ایتا
دانلود
در عمليات پاکسازی منطقه سرو و آزادسازي مهاباد، پيرانشهر و بانه نقش مهم و اساسي داشته و در آزادسازی سنندج با همكاري فرمانده عملياتي منطقه با استفاده از طرح‌های چريكي كمر ضدانقلاب وابسته و ملحد را در منطقه شكسته و باعث گرديد كه سنندج پس از مدت‌ها آزاد گردد. شهيد بافرمان امام مبني بر تشكيل ارتش بیست‌میلیونی مسئول تشكيل و سازمان‌دهی بسيج اروميه شد و در اين مورد نقش فعالانه و مؤثری ايفا نمود. هميشه از بسیجی‌ها و از قدرت الهي سخن می‌گفت.
#دفاع_مقدس با شروع جنگ تحميلي جهت مبارزه با بعثیان كافر به جبهه آبادان شتافت و دو ماه بعد مراجعت نمود. مدتي در شهرداري به‌صورت افتخاري در سمت مسئول بازرسي مشغول خدمت گرديد و چون كار اداري نتوانست روح بزرگ او را آرام كند مجدداً عازم جبهه آبادان شد و فرماندهي خط مقدم ايستگاه 7 آبادان را به عهده گرفته و به سازمان‌دهی نيروهاي مردمي پرداخت. وي در زمره خاطراتش كه از بسیجی‌ها صحبت مي‌كرد مي‌گفت كه دو سه تا نوجوان بودند هرقدر اصرار كرديم كه پشت جبهه كار كنند قبول نكردند و شروع كردند به گريه كردن كه بايد ما در خط مقدم باشيم و مي‌گفت : این‌ها به انسان نيرو می‌دهند و باعث تقويت ايمان در آدمي مي‌شوند. بعد از بازگشت مرتب از مزاياي جنگ كه بقول امام اين جنگ يك نعمت است كه فرزندان اين مملكت را الهي كرده و ما را از زندگي دنيايي به معنويت كشانده است. 
حميد براي مدتي از سوي جهاد سازندگي مسئوليت پاک‌سازی مناطق آزادشده كردنشين در منطقه سرو را عهده‌دار گرديد كه در آن شرايط كمتر كسي مي‌توانست چنان مسئوليتي را بپذيرد. سپس به‌عنوان مسئول كميته برنامه‌ریزی جهاد استان تعيين شد و چون درهرحال جنگ را مسئله اصلي مي‌دانست و مي‌انديشيد كه در جبهه مفيدتر است حضور دائمي‌اش را در جبهه‌های نبرد با صدام متجاوز از عمليات فتح‌المبين شروع نمود، در عمليات بيت‌المقدس فرمانده گردان تيپ نجف اشرف بود و با تلاشي كه نمود نقش مؤثری در گشودن دژهاي مستحكم صداميان در ورود به خرمشهر را داشت و بالا‌خره با لشكر اسلام پيروزمندانه وارد خرمشهر شد و بعد از عمليات رمضان براي فعاليت دائمي در سپاه پاسداران مصمم گرديد.
در عمليات موفقيت‌آميز «مسلم بن عقیل» به‌عنوان مسئول خط تيپ عاشورا استقامتش در ارتفاعات سومار يادآور صبوري و شجاعت ياران امام حسين (ع) بود كه چندين بار خودش در جنگ تن‌به‌تن و پرتاب نارنجك دستي به صداميان شركت نمود و از ناحيه دست مجروح شد و برحسب شايستگي كه كسب نمود از طرف فرماندهي كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به‌عنوان فرمانده تيپ حضرت ابو‌الفضل (ع) منصوب گرديد.
بعد از عمليات والفجر مقدماتي به‌عنوان معاون لشكر 31 عاشورا راه مولايش حسين بن علي (ع) را ادامه داد استقامت و تدابيرش در مقابل صداميان هميشه براي يارانش الگو بود شركت در عملیات‌های والفجر 1 و 2 و 4 از افتخاراتش بود كه هميشه دوش بدوش برادران رزمنده بسيجي‌اش در خطوط اول حمله شركت داشت و با خونسردي زيادي كه داشت هميشه فرماندهان زیردستش را به استقامت و تحمل شدايد صحنه‌های نبرد ترغيب می‌نمود و به ياد مي‌داد كه چگونه با دست‌خالی از امكانات مادي در مقابل دشمن كه سراپا پوشيده از زره و پیشرفته‌ترین امكانات جنگي عصر حاضر هست فقط با اتکا به ايمان و روش حسيني بايد جنگيد.
#جانباز در والفجر يك از ناحيه پا و پشت زخمي و بستري گشت كه پايش را از ناحيه زانو عمل جراحي كردند. اطرافيانش متوجه بودند كه از درد پا در رنج است ولي هیچ‌وقت اين را به زبان نياورد 
در عمليات فاتحانه خيبر با اولين گروه پيشتاز كه قبل از شروع عمليات بايستي مخفيانه در عمق دشمن پياده مي‌شدند و مراكز حساس نظامي را به تصرف درمی‌آوردند و كنترل منطقه را در دست مي‌داشتند عازم گرديد و در ساعت 11 شب چهارشنبه 3 اسفند 62 شروع عمليات خيبر بود كه با بی‌سیم خبر تصرف پل مجنون (كه به افتخارش پل حميد ناميده شد) در عمق 60 كيلومتري عراق را اطلاع داد. پلي كه با تصرف كردن آن دشمن متجاوز قادر نشد نيروهاي موجود در جزاير را فراري دهد و يا نيروي كمكي براي بفرستد درنتیجه تمام نيروهايش در جزاير كشته يا اسير شدند و اين عمل قهرمانانه فرمانده و بسيجي‌هاي شجاعش ضمانتي در موفقيت اين قسمت از عمليات بود و عاقبت با دو روز جنگ شجاعانه در مقابل انبوه نيروهاي زرهي دشمن فقط با نارنجك و آرپی‌جی و كلاش ولي با قلبي پر از ايمان و عشق به شهادت خودش و يارانش در حفظ آن پل مهم جنگيدند و در هم آنجا به لقاء‌الله پيوسته و به آرزوي ديرينه‌اش ديدار سرور شهيدان امام حسين (ع) نائل آمد.
kazemy-bakery.mp3
زمان: حجم: 2.11M
🎙 توصیف عملیات خیبر از زبان #شهید_احمد_کاظمی و توصیف شهادت #شهید_حمید_باکری و برنگرداندن پیکر مطهر ایشان @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein #دفاع_مقدس
شهيد حميد باكري در اين چند سال اخير لحظه‌اي آرامش نداشت دائماً در تلاش بود و چنانچه در وصیت‌نامه‌اش هم قيد كرده معتقد به كسب روزي از راه ساده نبود، از نمونه‌ بارز يك انسان متقي بود و صفاتي كه در اول سوره مباركه بقره و نيز حضرت علي (ع) در خطبه همام در مورد متقين فرموده‌اند در او عينيت مي‌يافت. گفتارشان از روي راستي، پوشاكشان میانه‌روی‌، رفتارشان به فروتني، ازآنچه خداوند برايشان روا نداشته چشم پوشيده‌اند و به علمي كه آنان را سود رساند گوش فراداشته‌اند، دل‌هایشان اندوهناك است و آزارشان ايمن و بدن‌هایشان لاغر و خواستني است و نفس‌هایشان باعفت و پاكيزگي است.
#خصوصیات به مسئله ولايت يقين داشت و معتقد بود كه فقط با اين طريق مي‌توان انسان شد و لا غیرانسانی خالص بود به‌راستی‌که شيعه علي (ع) بود، در همه حال خدا را مي‌ديد و رضايت او را در نظر داشت و از من شيطاني فرار مي‌كرد. ظواهر دنيا در نظر او خيلي کم‌ارزش مي‌نمود و از وابستگي‌هاي شرک‌آلود به‌شدت وحشت داشت و فرار مي‌كرد، اهل عمل بود نه اهل حرف و بالا‌خره تمام حرف‌هایش را در شهادتش گفت و دعاي هميشگي او در نماز كه با التماس از خدا مي‌خواست (اللهم ارزقنا توفيق الشهاده في سبيلك) در ششم اسفندماه سال 62 مستجاب شد. #شهید_حمید_باکری و #شهید_مهدی_باکری
#خاطرات #همرزمان حمید باکری در راه هدفش شهید شد و در راه هدفش گمنام ماند. از حمید باکری یادداشت زیادی در دسترس نيست، او خيلی اهل يادداشت كردن نبود. شهید حمید باکری با حركات و رفتارش به ما درس داده است، هدفش این بود که کارها برای خداوند باشد، شهید حمید باکری در گمنامی گوی‌ سبقت را از دیگران ربوده بود. مونس بچه‌ها بود. هر کجا که به ایشان احساس نیاز می‌کردیم در عملیات‌ها حضور داشت.
#خاطرات #همرزمان حمید باکری آرام، پرکار و تلاشگر بود. ويژگی مهمی كه من در وجود ایشان لمس کردم نترس بودن و شجاعت ایشان بود. مصداق جمله «در قاموس شهادت ترس نیست»، را من در وجود شهید حمید باکری دیدم. در ذات شهید حمید باکری ترس وجود نداشت. او شجاع بود و تدابیرش را با شجاعت به اجرا می‌گذاشت. ما با دیدن شجاعت حميد روحیه می‌گرفتیم. تدبیر و كارهای حمید‌آقا بسیار دلچسب بود، او در مقابل رزمندگان ديگر بسیار رئوف و خوش برخورد بود. هيچ فردی را از بين رزمندگان نمی‌توان پیدا کرد، که از حمید باکری ناراحتی در دل داشته باشد. یکی از دوست داشتنی‌ترین فرماندهان جنگ بود، ما از وجود حمید باکری و صلابت او روحیه می‌گرفتم و به رزمندگان دیگر منتقل می‌کردم. از نظر معنوی حمید باکری با خدا بود، غیبت نمی‌کرد، پشت سرکسی حرف نمی‌زد و به کسانی که غیبت می‌کردند، تذکرمی‌داد. حمید باکری كمتر عصبانی می‌شد ولی نسبت به کارهای غلط موضع می‌گرفت و تذکر می‌داد. تمام لحظه‌های با حمید بودن برای من پندآموز بود.