#عاشقانه #خوش_غیرت... با خواهرش تو دانشگاه همکلاس بودیم... علی الظاهر از تیپهای دانشجو خوشش نمیومد و... به تیپهای طلبه علاقمند بود... یه روز یکی از همکلاسیا ازم پرسید... "شما درس حوزوی هم میخونید...؟" گفتم آره... خواهرش اینو که فهمید... به داداشش اطلاع داد و ایشونم قبول کرد... بعد بهم پیشنهاد ازدواج با برادرشو داد...💕 منم گفتم... "رضایت خونواده م شرطه..." خلاصه اینکه... تحقیقی کردن و قرار شد که بیان خواستگاری...💕 روز خواستگاری...💕 چایی ☕️رو که آوردم... ایشون بلافاصله بلند شد و... سینی چایی رو از دستم گرفت و... خودش پخش کرد...! نمیخواست جلو نامحرما خم شم و...🙈 چایی پخش کنم...❤️ از این حرکتش خیلی خوشم اومد...❤️ چون این کار خیلی برام عذاب آور بود... صحبتای اولیه که انجام شد... قرار عقد گذاشتیم...💕 چهارده سکه... یه سفر حج و کربلا... مهریه انتخابی جفتمون بود...💕 عقدمون نیمه شعبان بود و...💕 جشن عروسی ساده مون میلاد حضرت زهرا(س)...💕 یه عروسی ساده که ایشون خودش مداحی کرد... اوایل زندگی... حقوقش کم بود ولی خیلی شیرین بود...💕 . (همسر شهید امیررضا علیزاده) @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun

سرود امام رضا علیه السلام با لهجه ی شیرین اصفهانی 🎼گنبدطلادا عشقه صحن وسراداعشقه 🎤🎤مهدی رعنایی

‍ رزمنده ای که کنار فرمانده دیده نشد #شهید_علیرضا_مالمیر درکنار شهید مصطفی چمران راوی: جعفر طهماسبی  خیلی ها این عکس رو دیدند و صمیمیت ابرمرد فرماندهان دفاع مقدس شهید مصطفی چمران را با نیروهای بسیجی اش به نظاره نشسته اند بسیجی های کم سن و سالی که کنار این مردان پولادین به مردی رسیدند یکی از اون بسیجی ها این نوجوان است که کنار شهید چمران کتف به کتف نشسته و کلاهش رو هم سربالا گذاشته اون شهید علیرضا مالمیر است 🔹@Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun

ولادتت_شهید_عزیز_محسن_حججی زمینی شدن: ۱۳۷۰/۴/۲۱ 🎬 آرزوی شهید آقا محسن حُججی در حرم امام رئوف آقا علی بن موسی الرضا(علیه آلاف التحیة والثناء)

🍃🌺🍃🌺🍃 🌺🍃🌺 🍃🌺 🌺 🚨اینگونه گفتگو ها را کم کنیم! آدم دوست دارد خوبی ها و رنج های خود را برای دیگران تعریف کند و یا آن ها را از زبان دیگران بشنود؛ اما خدا دوست دارد شایستگی #مصاحبت با او را پیدا کنیم. برای همین باید اینگونه گفتگو ها را با دیگران کم کنیم! نباید دنبال آبرو پیش دیگران و #گدای #محبت دیگران باشیم، تا خدا #قلب ما را پر کند. @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun 🌺 🍃🌺 🌺🍃🌺 🍃🌺🍃🌺 🕊

شهیدی که پیکرش اشتباهاً بعد از شهادت به حرم #امام_رضا (ع) رفت... ✍ یکی از دست‌نوشته‌های شهید قبل از اعزام به جبهه و شهادتش دقیقاً این بود : «ای‌کاش امام رضا (ع) را بار دیگر زیارت کنم» 💐 معرفی طلبه ی شهید #دفاع_مقدس #شهید_علی_عباس_حسین_پور 🌏 زمینی شدن : مرداد ۱۳۴۵، خرم آباد - لرستان 💫 آسمانی شدن : ۶۴.۱۱.۲۳، در فاو هنگام گرفتن #وضو از ناحيه گلو مورد اصابت تركش بمب شيميايی قرار گرفت و در حال گفتن #يا_زهرا به شهادت رسيد 💠 ارائه : خانم خادم شهدا 📆 یک شنبه ۹۸.۰۴.۲۳ ⏰ ساعت ۱۹:۳۰ 🎁همزمان با #دهه_کرامت و میلاد با سعادت آقا #امام_رضا (ع) #لبیک_یازینب (س) ❤گروه مدافعان حرم✌ http://eitaa.com/joinchat/410386450C8b9bf08181

مهربانان امروز و هر روزتون گلباران صبحتان پراز محبت الهی سهم امروزتان شادی سهم زندگیتون عشق سهم قلبتون مهربانی سهم چشمتون زیبایی و سهم عمرتون عزت باشه یکشنبه تون زیبا و در پناه خدا 💐💐

یاامام رضا..... ما فقیریم و رضا ضامن حج فقراست بارگاهش به خدا قطعه ای از عرش خداست اصل این است : گدا در پی سلطان برود درِ این خانه ولی شاه به دنبال گداست بسپارید که راهیِ خراسان بشود هر که دلتنگ اذان حرم کرب و بلاست سر من خاک کف پای رضا گردیده‌ست تا نگویند فداییِّ رضا بی سر و پاست "ابر و باد و مه و خورشید و فلک" می گویند: چشم وا کن که جهان گوش به فرمان رضاست 🍃🌸السلام علیک یا علی بن موسی الرضا .. 💟

☀️☀️☀️ #نامه_ی_۲۸ (قسمت ۴) 🔰سپس ، از ماجراى من و عثمان سخن گفتى . بايد پاسخ اين پرسش را به تو داد كه خويشاوند او هستى . حال بگو ، كدام يك از ما در حق عثمان بيشتر دشمنى كرد و به كشتن او مردم را راه نمود ؟ آيا آنكه خواست به ياريش برخيزد ولى عثمان خود نخواست و گفتش در خانهات بنشين و از يارى من دست بدار ؟ يا آنكه عثمان از او يارى خواست ولى او درنگ كرد و اسباب هلاكت او مهيا داشت تا قضاى الهى بر سر او آمد ؟ به خدا سوگند ، « خدا مىداند چه كسانى از شما مردم را از جنگ بازمى دارند و نيز مى شناسد كسانى را كه به برادران خود مى گويند : به نزد ما بياييد و جز اندكى به جنگ نمى آيند . » من نمى خواهم اكنون به سبب خرده گرفتنم از اعمال بدعت آميز او پوزش بطلبم . گناه من اين است كه او را راه نموده ام و ارشاد كرده ام . بسا كسى را ملامت كنند كه او را گناهى نيست . « و قد يستفيد الظنة المتنصّح گاه اتفاق افتد كه نصيحتگر خود در معرض بدگمانى افتد . » « تا آنجا كه بتوانم قصدى جز به صلاح آوردنتان ندارم . توفيق من تنها با خداست ، به او توكل كرده ام و به درگاه او روى مى آورم . » و گفتى كه مرا و يارانم را جز شمشير پاسخى نيست . به راستى تو خنداندى پس از آنكه گريانيدى . كى ديدهاى كه فرزندان عبد المطلب از برابر دشمن واپس نشينند يا از شمشيرش بترسند . « لبّث قليلا يلحق الهيجا حمل اندكى درنگ كن تا حمل به جنگ پيوندد » . بزودى آنكه او را مى جويى تو را بجويد ، و آنچه از تو دور است به تو نزديك شود . من با سپاهى گران از مهاجران و انصار و تابعين آنان كه نيكو پرورش يافتهاند ، بر سر تو مى تازم . لشكرى انبوه كه غبارشان فضا را پر كند ، همه جامه مرگ بر تن كه محبوبترين ديدارهايشان ديدار با پروردگارشان است . همراه ايشاناند فرزندان اهل بدر و شمشيرهاى بنى هاشم و تو از شيوه جنگيدن آنان آگاه هستى آنگاه كه با برادرت و دايى ات و جدت و خويشاوندانت مى جنگيدند . « و آن از ستمكاران دور نخواهد بود 🌴🌴🌴