حال و هوای شما و اطرافیان پدر و مادر در اعزام چطور بود؟ اهالی خونه با رفتن ایشون به جبهه چطور کنار اومدن؟ چون وقتی اعزام میشن شرایط خاصی حکمفرماست دلتنگی و فکر اینکه شهید بشه یا اسیر یا جانباز
پدر و مادرم رو راضی کرده بود و من و خواهرانم بالطبع دلتنگی و دلشوره داشتیم اما مطیع پدر و مادر بودیم و نگران
مادر بزرگم خیلی بیقراری می کرد که دوسال بیشتر بعد از شهادتش زنده نموند و انقدر غم و غصه خورد تا .......
-از نحوه ی شهادت برادرمون بفرمایید و تاریخ شهادت
روز 23 فروردین که رادیو تلویزیون مارش عملیات والفجر مقدماتی رو زد و نام لشگرهای عمل کننده در تنگه ی ابوغریب رو گفت خانواده بصورت ساعتی و لحظه ای اخبار عملیات رو پیگیر بودند چون می دونستیم ایشون به لشگر 27 محمد رسول الله ص پیوستند
اما ........
پدرم در نهایت آرامش و اطمینان خاطر بود
با سپری شدن دو سه روز از عملیات و عدم اطلاع از وضعیت برادرم و اصرار خانواده به پدر برای مراجعه به ( پایگاه مقداد ) یگان اعزام کننده حسین به جبهه. بابا مهر سکوت را شکست و راز اطمینان خاطرش را برملا کرد
پدر گفت که شب 22 فروردین حسین را بخواب دیده و اینکه گلوله ای به ایشان اصابت کرده 😭
یعنی قبل از اینکه شروع عملیات رسانه ای بشه پدرم نحوه ی شهادت حسین رو در رؤیای صادقه دیده بود
-پس خبر شهادت رویای صادقه پدر شهید معزز بود.
بله
و اینکه پیکر شهید چند سالی برنگشت. این مدت بر خانواده چه گذشت؟
بله چون بعثی ها تک سنگینی داشتند و منطقه رو تا مدتی به اشغال خودشون در اوردند
ایام بعد از عملیات اخبار ضد و نقیضی از سلامتی حسین و مجروح شدن و یا شهادت و اسارتش به ما می رسید و همه خصوصا مادر در تلاطم عجیبی بودیم و هر روز منتظر تماس تلفنی ......
اما پدر با آرامش مشغول کار خود بود و به مرور بنای یادبودی در روستای پدری بنام قصران از توابع بوئین زهرا برای حسین بنا کرد
-در منطقه فکه درسته؟
بله فکه و ابوغریب
-چون ایشون به خواب دیده بودن اطمینان داشتند که نزد امام حسین هستن پسرشون.
دقیقا
🌾🍄 #فکه
سجده هاے بسیجیانے را
به خاطر دارد ڪه
با سر بندهاے سبـز و سـرخ
سرهایشان را به خـدا سپردند
و به دیدار معشـوق شتافتند...
و حسین یکی از آنها بود.
گروه مدافعان حرم
http://eitaa.com/joinchat/410386450C8b9bf08181
-خب از ماجرای برگشت پیکر عزیزبرادرمون بفرمایید
حدود 8 سال از این اتفاقات و بی خبری ها گذشت که شاید قریب 80 سال بر پدر و مادر گذشت
تا اینکه یکی از دوستان در معراج شهدا اطلاع دادند شهیدی به نام تاج لاری به معراج آمده ک شباهت اسمی زیادی به حسین دارد
سریع خودم رو به معراج رسوندم و با زیارت بقایای پیکر شهید که شامل عینک شکسته. ساعت مچی و تکه هایی از پیراهنی که هنگام اعزام به تن داشت برادرم رو شناسایی کردم و اسم صحیح شون رو اعلام کردم
و اون شب برای دومین بار روضه حسین و امام حسین علیه السلام در منزل برپا شد .....
-یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
اِن شاءالله ظهور مهدی فاطمه سلام الله علیها 🌸
221939_221939-mc.mp3
5.5M
🍃❣🕊🍃¤•¤•¤•••
هوا از عطر تو غوغاست
می دانم که اینجایی
می دانم که اینجایی...
عزیزم سایه ات پیداست
می دانم که اینجایی
می دانم که اینجایی...💞
تقدیم به شهدای حاضر و ناظر مخصوصا عزیز برادرم #شهید_حسین_تاتلاری
@Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun
گروه مدافعان حرم
http://eitaa.com/joinchat/410386450C8b9bf08181
•••¤•¤•¤🍃🕊❣🍃
-از حسین آقا وصیت نامه ای هست؟
بله اما متأسفانه بدلیلی که خدمت تون عرض کرده بودم برای امشب در دسترس نیست
-بله. بعدا ازتون میگیرم پیوست میکنم به مصاحبه اتون.
به روی چشم
-از حال و هوای تشییع پیکر مطهر حسین آقا بفرمایید
تشییع جنازه شهید یکی از معدود تشییع های باشکوه منطقه و محل بود و بقایای پیکر جاویدالاثر حسین تاتلاری کنج قطعه 40 روبروی قطعه شهدای گمنام آرام گرفت
تا خانواده هم در تهران و هم در روستا بهنگام دلتنگی خاطرات 16 سال عاشقی با حسین خود را مرور و عقده گشایی نمایند و امید به شفاعتش را در دل زنده نگاه دارند
-خب برادر گرامی، اگر سخنی مونده که من نپرسیدم بفرمایید.
و اینکه به عنوان خانواده شهید چه خواسته ای از مهمانان شهدا و جمیع هم وطنامون دارید.
لطف تون مستدام ان شاءالله
الحمدلله جمع حاضر و حضرتعالی از بزرگواران فرهیخته و استاد بنده هستید
و در حضور اساتید حرف به گزافه نتوان گفت
التماس دعای خیر
محتاج دعاهای پاک تون هستیم
پدر و مادر شهید در کهولت سن و خواهر کوچک شهید چند سال قبل به رحمت ایزدی پیوستند و در رؤیای صادقه دیگری ایشون به برادر شهیدشون ملحق شدند
ولی خواهر بزرگتر شهید سالهاست به بیماری کلیه گرفتار هستند و ملتمس دعاهای خالصانه تون 🙏
-سلامت باشید. بزرگوارید.🌹🌹🌹
خدا رحمت کنه هم پدر و مادر عزیزمون رو هم خواهر گرانقدر بانو تاتلاری؛ اِن شاءالله در آن سرای باقی در کنار برادر عزیزمون در کنار خوبان عالم محشور باشند.
و اِن شاءالله جمیعا دعاگوی ما باشند.
اِن شاءالله خواهر گرامیمون بانو تاتلاری هم هرچه زودتر سلامتی خودشون رو به دست بیارند. توکل بخدا.
+مرهون و شاکر لطف بیکران خداوندی و شما بندگان صالح و متعهد هستم
-خیلی ممنونم از اینکه قبول زحمت کردید و تشریف آوردید و محفل ما رو با یاد شهید عزیزمون روشن کردید؛ اِن شاءالله عاقبت همه آرزومندان ختم به شهادت بشه و شهیدانه هم زندگی کنیم.
+اِن شاءالله بمنه و کرمه 🌸🎋
-به عنوان برادر شهید دعاگوی دوستان باشید و اینکه سلام مخصوص خدمت خواهر عزیزمون برسونید و از ایشون هم این دعا رو خواستاریم.🌹☺️
به خانواده هم سلام مخصوص برسونید که تا این ساعت وقت شما رو گرفتیم☺️😊🌹
+به روی چشم
بزرگواری تون رو می رسونم 💐
دعا بفرمایید توفیق لیاقت مرحمت فرمایند. دعاگو هستم
خب حسین آقا
برادر گرامی
ممنون از اینکه قدم بر چشم ما گذاشتی و در گروه مدافعان حرم حاضر شدی...
دعاگوی جمیع ما باش و جایی هم در کنار آن خوبان عالم برای ما در نظر بگیر و شفاعت کن.🌹❤️🍃
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
شادی روح شهدای گلگون کفن؛ به خصوص شهید بسیجی #دفاع_مقدس #شهید_حسین_تاتلاری فاتحه و صلواتی ختم کنیم🌹🍃
زنده باد یاد شهدا
🍃❣🕊🍃¤•¤•¤••• هوا از عطر تو غوغاست می دانم که اینجایی می دانم که اینجایی... عزیزم سایه ات پیداست می
+😢 بسیار بسیار ابتکار عالی و قشنگی بود ممنون و متشکر 😭
حال و هوامون رو آسمونی کرد
-راستش من به دوستانم گفتم حس میکنم بوی شهدا پیچیده در گروه و شهید تاتلاری حاضر هست. میخواستم چیزی تقدیمشون کنم این رو انتخاب کردم.
شکر. خواهش میکنم🌸
+😭😭😭 اِن شاءالله که نظر بکنن
خوش به سعادت و حس زیبای واقعی شما و دوستان بزرگوار 🌹
-😔😔😔 اِن شاءالله🌹🌹
معرفی شهید هادی و رضا قنبری
و مادر شهیدان هادی و رضا قنبری
*هرجا امام(ره) بماند!
قبل از انقلاب از تهران به قم رفتیم. بعدها که انقلاب به پیروزی نزدیک میشد، پسرها گفتند اگر امام تهران برود، برمیگردیم تهران و اگر قم ماندند، قم بمانیم! سال 57 بود. پسرها می خواستند در یک شهر بزرگتر که فعالیتهای انقلابی بیشتر است باشند. سر پرشور و ارادت عجیبی به حضرت امام داشتند. قرار شد به تهران برگردیم. از هفتههای آخر انقلاب به این خانه آمدیم
امشب ساعت:۲۱
http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84
☀️☀️☀️
#نامه_ی_۵۳ (قسمت ۱۶ بخش ۱و۲)
💠12 -هشدارها
✔اوّل- هشدار از خون ناحق
از خونريزى بپرهيز، و از خون ناحق پروا كن، كه هيچ چيز همانند خون ناحق كيفر الهى را نزديك مجازات را بزرگ نمى كند، و نابودى نعمت ها را سرعت نمى بخشد و زوال حكومت را نزديك نمى گرداند، و روز قيامت خداى سبحان قبل از رسيدگى اعمال بندگان، نسبت به خون هاى ناحق ريخته شده داورى خواهد كرد، پس با ريختن خونى حرام، حكومت خود را تقويت مكن. زيرا خون ناحق، پايه هاى حكومت را سست، و پست مى كند و بنياد آن را بر كنده به ديگرى منتقل سازد، و تو، نه در نزد من، و نه در پيشگاه خداوند، عذرى در خون ناحق نخواهى داشت چرا كه كيفر آن قصاص است و از آن گريزى نيست. اگر به خطا خون كسى ريختى، يا تازيانه يا شمشير، يا دستت دچار تند روى شد، كه گاه مشتى سبب كشتن كسى مى گردد، چه رسد به بيش از آن مبادا غرور قدرت تو را از پرداخت خونبها به بازماندگان مقتول باز دارد.
✔️دوّم- هشدار از خود پسندى
مبادا هرگز دچار خود پسندى گردى و به خوبى هاى خود اطمينان كنى، و ستايش را دوست داشته باشى، كه اينها همه از بهترين فرصت هاى شيطان براى هجوم آوردن به توست، و كردار نيك، نيكوكاران را نابود سازد.
🌴🌴🌴