eitaa logo
زنده باد یاد شهدا
219 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
4هزار ویدیو
164 فایل
امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست *مقام معظم رهبری* yazeinab14 به یاد شهید مدافع حرم حامد جوانی 🌷⚘🌺 وشهید دفاع مقدس مرتضی طلایی 🌷🌺🌹 @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun
مشاهده در ایتا
دانلود
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فیلم شهید حسن قاسمی دانا و شهید مصطفی صدرزاده
از شهید مصطفی صدرزاده حسن کار همه را راه می‌انداخت. از صبح تا شب برنامه‌ ­اش يک چيز بود، آن هم خدمت به رزمند­‌گان. همه بچه‌ها می‌گفتند: «حسن آخر معرفت هست». همه را می‌خنداند. همه به یک طریقی عاشقش شده بودند. يک روز که می‌خواستيم غذا به دست بچه‌ها برسانيم با موتور راه افتاديم. وسط راه حسن و گم کردم. يک لحظه خيلى ترسيدم. بعد از مدتی حسن برگشت. من تو اوج ناراحتى برگشتم به حسن گفتم خيلى بى‌معرفتى. خيلى ناراحت شد. گفتم من را تنها رها کردى. گفت نمی­‌دانستم که راه و بلد نيستى. تا شب حرفى نزد، حتى شب شام هم نخورد. وقت خواب آمد کنارم و گفت ديگه به من بى معرفت نگو. من تمام وجودم را براى همه شما می گذارم. هر چى می‌خواهى بگى بگو، ولى به من بى معرفت نگو. با این حرف حسن، من گراى او را پيدا کردم. بعد از شهادتش هر وقت کارش داشتم بهش متوسل می‌شدم و می‌گفتم اگر جواب من را ندهى خيلى بى‌معرفتى. خيلى جاها به کمکم آمد. خيلى داداش حسن و دوست دارم. با اينکه ٢٢ روز بیشتر با هم نبوديم، اما انگار که ٢٢ سال با هم بوديم. روحمان به هم نزديک شده بود. هميشه کنارم حسش مى‌کنم.
اقا مصطفی تاسوعای 94 به شهادت رسیدن. 1 سال و نیم بعد حسن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#خاطره از شهید مصطفی صدرزاده تو حلب شب‌ها با موتور، حسن غذا و وسایل مورد نیاز به گروهش می‌رساند. ما هروقت می‌خواستیم شب‌ها به نیرو‌ها سر بزنیم با چراغ خاموش می‌رفتیم. یک شب که با حسن می‌رفتیم تا غذا به بچه‌ها برسونیم، چراغ موتورش روشن می‌شد. چند بار گفتم چراغ موتور و خاموش کن، امکان داره قناص‌ها بزنند. خندید! من عصبی شدم، با مشت به پشتش زدم و گفتم ما را می‌زنند. دوباره خندید! و گفت «مگر خاطرات شهید کاوه را نخواندی؟ که شب روی خاکریز راه می‌رفت و تیرهای رسام از بین پاهاش رد می‌شد. نیروهاش می‌گفتند فرمانده بیا پایین تیر می‌خوری». در جواب می‌گفت «آن تیری که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده است». حسن می خندید و می‌گفت نگران نباش آن تیری که قسمت من باشد، هنوز وقتش نشده و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاق‌هایی برایش افتاد و بعد هم چه خوب به شهادت رسید.
دست نوشته شهید حسن قاسمی دانا
سفرکربلا شهید و بین الحرمین
🕊فرازی از وصیت نامه: اسلام مرز ندارد، وظیفه ماست تا نگذاریم دست کسی به حرم ھا برسد، پس من که می توانم مقاومت کنم باید به پا خیزم.
دو رفیق شهید در یک قاب، شهید سنجرانی و شهید قاسمی دانا
زنده باد یاد شهدا
دو رفیق شهید در یک قاب، شهید سنجرانی و شهید قاسمی دانا
شهید سنجرانی هم سه سال بعد از حسن، در سال 96 شهید شد😔😭 همشهری و همرزم شهید
📕معرفی کتاب به وقت اردیبهشت - زندگی‌نامه شهید مدافع حرم «حسن قاسمی دانا» توسط «مریم عرفانیان» گردآوری و توسط انتشارات «به نشر» در سال ۱۳۹۷ به بازار کتاب عرضه شده است. 📖برشی از کتاب: ساعت ۹ به وقت سوریه شهید شد! باورم نمی‌شد زودتر از من برود! هنوز نمی‌دونم چه سرّی در شهادتش بود، آخه تو عملیاتی که تنها هشت نفر در آن شرکت داشتیم و به نام هشتمین امام بود، شهید شد...
تشییع شهید حسن قاسمی دانا