🔴بخش هایی از کتاب سربلند
🌹زندگی نامه شهید محسن حججی🌹
🥀قسمت ششم🥀
وقتی نشست سر سفره ی عقد، پرسید:《توی آینه ی جلومون چی می بینی؟》 گفتم:《خودم و خودت!》 پرسید:《خب این یعنی چی؟》 گفتم:《نمی دونم!》 سرش را آورد جلوتر و گفت:《تو آینه نه کسی از فامیل تو هست نه از فامیل من. نه پدر مادر من، نه پدر مادر تو...حتی بچه ای هم نیست... پس بدون فقط من و تو برای هم می مونیم.》
حرفش آرامم کرد. گفتم:《برام قرآن می خونی؟》 نزدیک گوشم آیه آیه ی سوره ی نور را با لحن خواند. من هم زیر لب هم خوانی می کردم.
شیفت کارخانه بود و نتوانست بیاید دعای عرفه. با مادرم رفتیم گلزار شهدای نجف آباد. شانسی نشستم سر یکی از قبر ها. جا خوردم. اول خواندم《شهید محسن حججی》 ، دوباره که نگاه کردم دیدم نوشته《شهید محسن حجتی》 حالم خراب شد. نکند روزی سر قبری بنشینم که رویش نوشته شده باشد《شهید محسن حججی》!. با این فکر و خیالات ضجه زدم و اشک ریختم.
شب کشاندمش گلزار شهدا که بیا این قبر شهید را ببین. تمام طول مسیر باریدم.محسن خندید:《خوبه که، حالا دعا کن اگه شهید شدم سنگ قبری داشته باشم که بخوای بشینی بالا سرش!》 با این حرفش خیلی بهم ریختم. هیچ طور آرام نمی گرفتم. بهم گفت:《بیا بریم پیش حاح احمد.》
شبانه با موتور راه افتادیم سمت گلستان شهدای اصفهان. پشت یقه اش خیسِ اشکشد از بس گریه کردم. می گفتم:《اگه تو نباشی، من چه کار کنم؟》 میخندید.
- شهادت کجا بود حالا؟! الان کارخونه نمی ذاره نمازم رو اول وقت بخونم، اون موقع می ترسی شهید شم؟!
سرِ این موضوع خیلی با مدیر کارخانه درگیر بود. یک روز هم که از سر کار برگشت، گفت:《دیگه نمی خوام برم کارخونه.》 قید آن کار را زد. کار دیگری هم زیر سر نداشت. یکی از رفقایش تو شیرینی پزی کار می کرد. با صاحبکارش صحبت کرد و رفت آنجا. وقت های خالی اش هم می رفت《کتاب شهر》. بهش پیشنهاد دادم:《محسن! نمی خوای بری سپاه؟》
ادامه دارد..
🌷🌷🌷
@Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun🌴🕊
🕊🕊
🕊🕊🕊
🔹 تنها کسانی شهید می شوند!
که #شهید باشند...
🔹باید قتلگاهی رقم زد؛
باید کشت!!
#منیت را
#تکبر را
#دلبستگی را
#غرور را
#غفلت را
#آرزوهای دراز را
#حسد را
#حرص را
#ترس را
#هوس را
#شهوت را
#حب_دنیا را...
🔹 باید از #خود گذشت!
🔹باید کشت #نفس را...
🔹 شهادت #درد دارد!
دردش کشتن #لذت هاست...
🔴باید #کشته شویم،تا #شهید شویم!!
#صبح تون شهدایی - با یاد شهدا 🌷
@Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun
هدایت شده از زنده باد یاد شهدا
🍃🌸بسماللهالرحمنالرحیم
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
یاحسین تا آخرین قطره خون نمیگذاریم دوباره خواهرت به اسارت برود.
تنها دلخوشی من برادرزادهام علی این است که وقتی او بزرگ شد بگوید که عمویت برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) رفته و شهید شده است، بگذارید علی افتخار کند.
🍃🌸مادر عزیزم اگر بنده توفیق شهادت پیدا کردم و برای من مجلس یادبود گرفتید در عزای من گریه نکنید چرا که دشمنان اسلام شاد و خرم میشوند و اگر گریه کنی در روز قیامت حلال نمیکنم و نیز مادرم بنده اذنشاءالله در این سفر که به سوریه میروم عمودی میروم و افقی به ایران باز میگردم و نیز به گروه موزیک لشکر بگویید، چون من با شما سابقه دوستی و همکاری داشتم موقع ورود پیکر من به تبریز بصورت عالی و منظم به نواختن موزیک بپردازید.
🍃🌷پدر عزیزم به دلم افتاده که این آخرین سفر من به سوریه میباشد و میدانم که شهید خواهم شد لذا از صمیم قلب مرا حلال کنید.
❤️ای عاشقان اهل بیت رسول الله! من خیلی آرزو داشتم که ۱۴۰۰ سال پیش بودم و در رکاب مولایم امام حسین (ع) میجنگیدم تا شهید شوم و حال، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امام خامنهای لبیک گفته و از اهل بیت پیامبر دفاع بکنم؛ لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین به سوریه میشوم و آرزو دارم همچون حضرت عباس (ع) در دفاع از خواهر بزرگوارشان شهید بشوم.
۲۵ فروردین حامد جوانی
۱۳۹۴
#مدافع_حرم
#زمینه_ساز_ظهور
#شهید_حامد_جوانی
basijnews
@Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun 🌷🌷🌷🍃
هدایت شده از 🇮🇷غواصها بوی نعنا میدهند🇮🇷
طفل بوَد، در نظر پیر عشق
هرکه نگردد سپر تیر عشق
🌷معرفی شهید #دفاع_مقدس #زمینه_ساز_ظهور #شهید_منصور_گلبادی_نژاد
🎂زمینی شدن : ۱۳۴۴، بهشهر - گلوگاه
🕊آسمانی شدن : ۶۶.۱۲.۲۸
💠ارائه : جناب جامانده از شهدا
📆سه شنبه ۹۸.۱۱.۱۵
⏰ساعت ۲۱:۰۰
🕊گروه به یاد شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84
کانال غواص ها بوی نعنا می دهند👇🍃
eitaa.com/booyenaena
☀️☀️☀️
🎤 #خطبه_۱۶۵ قسمت اول
(برخى از شارحان نوشتند كه اين خطبه در شهر كوفه ايراد شد)
💠1.شگفتى آفرينش انواع پرندگان
خداوند پديده هاى شگفتى از جانداران حركت كننده، و بى جان، برخى ساكن و آرام ، بعضى حركت كننده و بى قرار، آفريده است، و شواهد و نمونه هايى از لطافت صنعت گرى و قدرت عظيم خويش بپاداشته، چندان كه تمام انديشه ها را به اعتراف واداشته، و سر به فرمان او نهاده اند، و در گوش هاى ما بانگ براهين يكتايى او پيچيده است . آنگونه كه پرندگان گوناگون را بيافريد،
و آنان را در شكاف هاى زمين، و رخنه درّه ها و فراز كوه ها مسكن داد، با بال هاى متفاوت و شكل و هيأتهاى گوناگون، كه زمام آنها به دست اوست، پرندگانى كه با بالهاى خود در لابلاى جوّ گسترده و فضاى پهناور پرواز مى كنند.
آنها را از ديار نيستى در شكل و ظاهرى شگفت آور بيافريد، و استخوان هاشان را از درون در مفصل هاى پوشيده از گوشت به هم پيوند داد . برخى از پرندگان را كه جثّه سنگين داشتند از بالا رفتن و پروازهاى بلند و دور بازداشت، آنگونه كه آرام و سنگين در نزديكى زمين بال مى زنند. پرندگان را با لطافت قدرتش و دقّت صنعتش، در رنگ هاى گوناگون با زيبايى خاصّى رنگ آميزى كرد، گروهى از آنها را تنها با يك رنگ بياراست كه رنگ ديگرى در آن راه ندارد، دسته اى ديگر را در رنگ مخالف آن فرو برد، جز اطراف گردنشان كه چونان طوقى آويخته، مخالف رنگ اندامشان است.
💠2- شگفتى هاى آفرينش طاووس
و از شگفت انگيزترين پرندگان در آفرينش، طاووس است، كه آن را در استوارترين شكل موزون بيافريد، و رنگ هاى پر و بالش را به نيكوترين رنگ ها بياراست، با بال هاى زيبا كه پرهاى آن به روى يكديگر انباشته و دم كشيده اش كه چون به سوى مادّه پيش مى رود آن را چونان چترى گشوده و بر سر خود سايبان مى سازد، گويا بادبان كشتى است كه نا خدا آن را بر افراشته است.
طاووس به رنگهاى زيباى خود مى نازد، و خوشحال و خرامان دم زيبايش را به اين سو و آن سو مى چرخاند، و سوى مادّه مى تازد، چون خروس مى پرد، و چون حيوان نر مست شهوت با جفت خويش مى آميزد، اين حقيقت را از روى مشاهده مى گويم، نه چون كسى كه بر اساس نقل ضعيفى سخن بگويد: اگر كسى خيال كند: «بار دار شدن طاووس به وسيله قطرات اشكى است كه در اطراف چشم نر حلقه زده و طاووس مادّه آن را مى نوشد آنگاه بدون آميزش با همين اشك ها تخمگذارى مى كند»
افسانه بى اساس است ولى شگفت تر از آن نيست كه مى گويند: «زاغ نر طعمه به منقار ماده مى گذارد كه همين عامل بار دار شدن زاغ است». گويا نى هاى پر طاووس چونان شانه هايى است كه از نقره ساخته، و گردى هاى شگفت انگيز آفتاب گونه كه به پرهاى اوست از زر ناب و پاره هاى زبرجد بافته شده است.
اگر رنگ هاى پرهاى طاووس را به روييدنى هاى زمين تشبيه كنى، خواهى گفت: دسته گلى است كه از شكوفه هاى رنگارنگ گلهاى بهارى فراهم آمده است، و اگر آن را با پارچه هاى پوشيدنى همانند سازى، پس چون پارچه هاى زيباى پر نقش و نگار يا پرده هاى رنگارنگ يمن است، و اگر آن را با زيور آلات مقايسه كنى چون نگين هاى رنگارنگى است كه در نوارى از نقره با جواهرات زينت شده است.
🌴🌴🌴
هدایت شده از 🇮🇷غواصها بوی نعنا میدهند🇮🇷
طفل بوَد، در نظر پیر عشق
هرکه نگردد سپر تیر عشق
🌷معرفی سردار #دفاع_مقدس #زمینه_ساز_ظهور #شهید_عبدالمهدی_غفوری
🎂زمینی شدن : ۱۳۳۵، کرمان
🕊آسمانی شدن : ۶۵.۱۰.۰۵، کربلای ۴
💠ارائه : جناب جامانده از شهدا
📆چهارشنبه ۹۸.۱۱.۱۶
⏰ساعت ۲۱:۰۰
🕊گروه به یاد شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84
کانال غواص ها بوی نعنا می دهند👇🍃
eitaa.com/booyenaena
☀️☀️☀️
🎤 #خطبه_۱۶۵ قسمت اول
(برخى از شارحان نوشتند كه اين خطبه در شهر كوفه ايراد شد)
💠1.شگفتى آفرينش انواع پرندگان
خداوند پديده هاى شگفتى از جانداران حركت كننده، و بى جان، برخى ساكن و آرام ، بعضى حركت كننده و بى قرار، آفريده است، و شواهد و نمونه هايى از لطافت صنعت گرى و قدرت عظيم خويش بپاداشته، چندان كه تمام انديشه ها را به اعتراف واداشته، و سر به فرمان او نهاده اند، و در گوش هاى ما بانگ براهين يكتايى او پيچيده است . آنگونه كه پرندگان گوناگون را بيافريد،
و آنان را در شكاف هاى زمين، و رخنه درّه ها و فراز كوه ها مسكن داد، با بال هاى متفاوت و شكل و هيأتهاى گوناگون، كه زمام آنها به دست اوست، پرندگانى كه با بالهاى خود در لابلاى جوّ گسترده و فضاى پهناور پرواز مى كنند.
آنها را از ديار نيستى در شكل و ظاهرى شگفت آور بيافريد، و استخوان هاشان را از درون در مفصل هاى پوشيده از گوشت به هم پيوند داد . برخى از پرندگان را كه جثّه سنگين داشتند از بالا رفتن و پروازهاى بلند و دور بازداشت، آنگونه كه آرام و سنگين در نزديكى زمين بال مى زنند. پرندگان را با لطافت قدرتش و دقّت صنعتش، در رنگ هاى گوناگون با زيبايى خاصّى رنگ آميزى كرد، گروهى از آنها را تنها با يك رنگ بياراست كه رنگ ديگرى در آن راه ندارد، دسته اى ديگر را در رنگ مخالف آن فرو برد، جز اطراف گردنشان كه چونان طوقى آويخته، مخالف رنگ اندامشان است.
💠2- شگفتى هاى آفرينش طاووس
و از شگفت انگيزترين پرندگان در آفرينش، طاووس است، كه آن را در استوارترين شكل موزون بيافريد، و رنگ هاى پر و بالش را به نيكوترين رنگ ها بياراست، با بال هاى زيبا كه پرهاى آن به روى يكديگر انباشته و دم كشيده اش كه چون به سوى مادّه پيش مى رود آن را چونان چترى گشوده و بر سر خود سايبان مى سازد، گويا بادبان كشتى است كه نا خدا آن را بر افراشته است.
طاووس به رنگهاى زيباى خود مى نازد، و خوشحال و خرامان دم زيبايش را به اين سو و آن سو مى چرخاند، و سوى مادّه مى تازد، چون خروس مى پرد، و چون حيوان نر مست شهوت با جفت خويش مى آميزد، اين حقيقت را از روى مشاهده مى گويم، نه چون كسى كه بر اساس نقل ضعيفى سخن بگويد: اگر كسى خيال كند: «بار دار شدن طاووس به وسيله قطرات اشكى است كه در اطراف چشم نر حلقه زده و طاووس مادّه آن را مى نوشد آنگاه بدون آميزش با همين اشك ها تخمگذارى مى كند»
افسانه بى اساس است ولى شگفت تر از آن نيست كه مى گويند: «زاغ نر طعمه به منقار ماده مى گذارد كه همين عامل بار دار شدن زاغ است». گويا نى هاى پر طاووس چونان شانه هايى است كه از نقره ساخته، و گردى هاى شگفت انگيز آفتاب گونه كه به پرهاى اوست از زر ناب و پاره هاى زبرجد بافته شده است.
اگر رنگ هاى پرهاى طاووس را به روييدنى هاى زمين تشبيه كنى، خواهى گفت: دسته گلى است كه از شكوفه هاى رنگارنگ گلهاى بهارى فراهم آمده است، و اگر آن را با پارچه هاى پوشيدنى همانند سازى، پس چون پارچه هاى زيباى پر نقش و نگار يا پرده هاى رنگارنگ يمن است، و اگر آن را با زيور آلات مقايسه كنى چون نگين هاى رنگارنگى است كه در نوارى از نقره با جواهرات زينت شده است.
🌴🌴🌴