بسم الله الرحمن الرحیم باسلام احترام به تمام عزیزان گروه این بنده خدا شارخ خزاعی نژاد هستم پدرشهیدمدافع حرم زینب س کربلایی ایمان. شهید ایمان درتاریخ66/3/3که مصادف بود. باسالروز آزادی خرمشهر در شهرستان جهرم ساعت 7صبح در خانواده مذهبی ازقشرمتوسط جامعه دیده به جهان گشود. کانون خانواده ما گرم وپرمهربود ایمان فرزند سوم خانواده. یک خواهرویک برادربزرکتراز خودداشت. ایمان ازهمان کودکی کم حرف بود ولی خوب کوش می داد همه چیزرا درذهنش ضبط میکرد. تادوسالگی جمله نمی ساخت حرف زدنشدرحد کلمه بودبعداز دوسالگی جمله های طولانی بکارمی برد. وهمیش به اتفاق خانواده درمراسمهای مذهبی شرکت می کردیم.ایمان ازهمان کودکی به اتفاق برادربزرکتر خوددرمسجدامام علی وارده بسیج شد. و دوران دبستان رادرمدرسه هفتم تیرودواران راهنمایی رادرمدرسه شهید محبوبی ودبیرستان رادردبیرستان شهیدمطهری پشت سرگذشت. ودرهمان دوران دربسیج مسجدامام حسین ع به فعالیت نظامی فرهنگی رابه صورت جدی شروع کرد. درسال 85 دانشکده سپاه پاسداران رابه پایان رساند.
تحصیلات نظامی را با گرفتن مدرک کاردانی نظامی وسپس دردانشگاه پیام در رشته جغرافیا مشغول تحصیل شد موفق به دریافت مدرک کارشناسی خود شد. ایمان بسیار متدین بود. خصوصیات بارزایشان کم حرف بسیار متوجه شجاع ودلیروبه ازخود گذشته بود. به پدرومادر احترام گذاروباکودکان بسیار مهربان. خیلی بانشاط وشادب. اهل مسافرت وتفریحی وورزش کوهنوردی وشناوفنون رزمی بود.
اهل غیبت نبودواگردرمجلسی واردمیشد. ومشغول غیبت بودن به جمع تذکرمی داد. واگرتوجه نمی کردن آن محل راترک می نمود.
او عاشق پیامبر واهل بیت بود به خصوص امام حسین ع واهل بیت ایشان وپیروولایت فقیه وازایشان تبعیت می نمودباشهدادوست ازآنان مد می گرفت. یکی ازاتفاقات خوب دوران جوانی ایمان رفتن به کربلا باد ودوست صمیمی به همراه خودم بودکه درآن سفرازامام حسین ع طلب مرگ با شهادت را درخواست نمود. اتفاق خوب دیگر ازدواج ایشان قبل ازشهادتش بودباهمسرش 26روززیریک سقف زندگی نمود.
ایمان به علت اینکه فرمانده طرح عملیات گردان پدافندبودبه طورداوطلب جهت اعزام به سوریه ثبت نام نمود که با مخالفت فرمانده ارشدخودروبروشدولی ایمان بااصراراوراقانع نمود. درتاریخ 94/7/15به سوریه اعزام شد. وبه مدت 38روزپیکاربا دشمن خصم وکفارداعشی وباگرفتن تلفات سنگینی از دشمن بابرخوردموشک کرونت به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
ایمان عضو رسمی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی بود. ودرتیپ مخصوص نیروهای زمینی 33المهدی (عج )خدمت میکرد. مسئول آتشبارپدافند. فرمانده طرح عملیات گردان بود. درغرب کشور با گروهک تروریستی پزاک ودرسراوان میرجاوه باگروهگهای تروریستی منافقین پیکارنمود. ودرماموریت سوریه درحال تپه العیس به شهادت می رسد.
بهترین وشیرین ترین لحظات عمر پدرومادرازدواج فرزندشان است، آخرین خاطره شیرینی که من ازایمان دارم لحظه ای بودکه پسرم رادرلباس دامادی دیدم. آنقدرخوشحال بودم که انگاردنیارابه من داده اند.ایمان درشب دامادی لحظهای که واردسالن شدوباهمه میهمانان دست دادوروبوسی کردگویاصحنه خداحافظی بود. وا می دانست که آخرین باریست که دوستان اقوام رامی بیند.
درست درموقعی که ما منتظرآمدنش بودیم. دوروزقبل ازشهادتش باهمسرش تماس گرفته و گفته بوددرچندروز آینده میآیم. مادرهایمان وهمسرش حلقه گل آماده کرده بودند مادرش گوسفندی جهت قربانی ووسایل پخته آش و مراسم زیارت عاشورا راتدارک دیده بود. که در بعدازظهر24آبان تعدادی ازاقوام به خانه ما آمدند. و خبر شهادت فرزندم رابه ما رساند. من دربستربیماری بودم. باشنیدن خبر گفتم انالله وانا الیه راجعون مادرش برسرمیزدوفریادمی زد دروغ است. خانمش باور نمی کرد. بعداز38دوری ازفرزندمان درانتظارش بودیم که این خبر به ما دادند.
وقتی موشک به توپ23ایمان اصابت می کند پیکرمطهرشهید ازناحیه گردن به پایین جراحات بسیاری می بیندوپاره هایی از بدن مطهرش به اطراف پخش شده بود شهید ایمان فقط سروصورتش سالم بود. وستون فقراتش بجای مانده بودویکی ازدستان ایمان که روی آن با حنایا رقیه نوشته بود قطع شده بود هردو پایش هم سوخته بود همان موقع قسمت اصلی پیکرمطهرشهید به ایران اعزام شد. بعدا"توسط تعدادی ازدوستانش پاره های تن مطهرایمان را جمع آوری ودرهمان مکان خاکسپاری کردند. وایمان قلبش رادرکنارمرقد عمه سادات وسیده حضرت رقیه جان به جا گذاشت. وایمان اینگونه عباس زینب س شد.