792.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😊درود از من
🌸گل از من
💕مهربانی از من
🌸شروع روزی پر شور با تو
سلام 😊✋
صبح آخرین سه شنبه
سالتون پر از انرژی و نشاط 🌸🍃
☀️☀️☀️
🎤 #خطبه_۱۹۲ قسمت پنجم
💠9 .فلسفه حج
آيا مشاهده نمى كنيد كه همانا خداوند سبحان، انسان هاى پيشين از آدم عليه السّلام تا آيندگان اين جهان را با سنگ هايى در مكّه آزمايش كرد كه نه زيان مى رسانند، و نه نفعى دارند، نه مى بينند، و نه مى شنوند اين سنگ ها را خانه محترم خود قرار داده و آن را عامل پايدارى مردم گردانيد. سپس كعبه را در سنگلاخ ترين مكان ها، بى گياه ترين زمين ها، و كم فاصله ترين درّه ها، در ميان كوه هاى خشن، سنگريزه هاى فراوان، و چشمه هاى كم آب، و آبادى هاى از هم دور قرار داد، كه نه شتر، نه اسب و گاو و گوسفند، هيچ كدام در آن سرزمين آسايش ندارند.
سپس آدم عليه السلام و فرزندانش را فرمان داد كه به سوى كعبه برگردند، و آن را مركز اجتماع و سر منزل مقصود و بار اندازشان گردانند، تا مردم با عشق قلب ها، به سرعت از ميان فلات و دشت هاى دور، و از درون شهرها، روستاها، درّه هاى عميق، و جزاير از هم پراكنده درياها به مكّه روى آورند، شانه هاى خود را بجنبانند، و گرداگرد كعبه لا اله الا اللّه بر زبان جارى سازند، و در اطراف خانه طواف كنند، و با موهاى آشفته، و بدن هاى پر گرد و غبار در حركت باشند. لباس هاى خود را كه نشانه شخصيّت هر فرد است در آورند، و با اصلاح نكردن موهاى سر، قيافه خود را تغيير دهند، كه آزمونى بزرگ، و امتحانى سخت، و آزمايشى آشكار است براى پاكسازى و خالص شدن، كه خداوند آن را سبب رحمت و رسيدن به بهشت قرار داد.
اگر خداوند خانه محترمش، و مكان هاى انجام مراسم حج را، در ميان باغ ها
و نهرها، و سرزمين هاى سبز و هموار، و پردرخت و ميوه، مناطقى آباد و داراى خانه ها و كاخ هاى بسيار، و آبادى هاى به هم پيوسته، در ميان گندمزارها و باغات خرّم و پر از گل و گياه، داراى مناظرى زيبا و پر آب، در وسط باغستانى شادى آفرين، و جادّه هاى آباد قرار مى داد، به همان اندازه كه آزمايش ساده بود، پاداش نيز سبك تر مى شد. اگر پايه ها و بنيان كعبه، و سنگ هايى كه در ساختمان آن به كار رفته از زمرّد سبز، و ياقوت سرخ، و داراى نور و روشنايى بود، دل ها ديرتر به شك و ترديد مى رسيدند، و تلاش شيطان بر قلب ها كمتر اثر مى گذاشت، و وسوسه هاى پنهانى او در مردم كارگر نبود. در صورتى كه خداوند بندگان خود را با انواع سختى ها مى آزمايد، و با مشكلات زياد به عبادت مى خواند، و به اقسام گرفتارى ها مبتلا مى سازد، تا كبر و خود پسندى را از دل هايشان خارج كند، و به جاى آن فروتنى آورد، و درهاى فضل و رحمتش را به روى شان بگشايد، و وسائل عفو و بخشش را به آسانى در اختيارشان گذارد.
🌴🌴🌴
رهبرعزیزم:
#حرف_حساب
همهمیگن کاش جلوی #کرونا رو تو همون چین میگرفتن تا وارد کشورهای دیگه نشه،مثل کشورخودمون..)))
حالا فهمیدیدچرا جلوی #داعش رو تو همون سوریه و عراق گرفتن...؟))
#مدافعان_حرم
#مدافعان_سلامت
🌺🌺🌺قسمت هشتم🌺🌺🌺
🌺🌺🌺ادامه داستان 🌺🌺🌺
🌾🌾🌾🌸#پارت8🌸🌾🌾🌾
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه داستان اززبان جانبازاصفهانی
از دیگر اتفاقاتی که در آن بیابان مشاهده کردم این بود که برخی بستگان و آشنایان که قبلا از دنیا رفته بودند را دیدار کردم.
یکی از آنها عموی خدا بیامرز من بود.او در بیمارستان هم کنار من بود.او را دیدم که در یک باغ بزرگ قرار دارد.سوال کردم:عمو این باغ زیبا را در نتیجه کار خاصی به شما داده اند ؟
گفت: من و پدرت در سنین کودکی یتیم شدیم.پدر ما یک باغ بزرگ را به عنوان ارث برای ما گذاشت.شخصی آمد و قرار شد در باغ ما کار کند و سود فروش محصولات را به مادر ما بدهد.
امااو با چند نفر دیگر کاری کردند که باغ از دست ما خارج شد.آنها باغ را بین خودشان تقسیم کردند و فروختند و...هیچکدام آنها عاقبت بخیر نشدند.در اینجا نیز همه آنها گرفتارند
چون با اموال چند یتیم این کار را کردند.حالا این باغ را به جای باغی که در دنیا از دست دادم به من داده اند تا با یاری خدا در قیامت به باغ اصلی برویم.بعد اشاره به درب دیگر باغ کرد و گفت:
این باغ دو در دارد که یکی از دربهای باغ برای پدر شماست که به زودی باز میشود.در نزدیکی باغ عمویم، یک باغ بزرگ بود که سر سبزی آن مثال زدنی بود.این باغ متعلق به یکی از بستگان ما بود.او به خاطر یک وقف بزرگ صاحب این باغ شده بود.
همینطور که به باغ او خیره بودم یکباره تمام باغ سوخت و تبدیل به خاکستر شد.
این فامیل ما، بنده خدا با حسرت به اطرافش نگاه میکرد.من از این ماجرا شگفت زده شدم.با تعجب گفتم: چرا باغ شما سوخت؟!
او هم گفت : پسرم.، همه این ها از بلایی است که پسرم بر سر من می آورد.او نمیگذارد ثواب این زمین وقف شده به من برسد.
این بنده خدا با حسرت این جملات را تکرار میکرد .بعد پرسیدم حالا چی میشه؟چکار باید بکنید؟
گفت: مدتی طول میکشه تا دوباره با ثواب خیرات ، باغ من آباد بشه به شرطی که پسرم نابودش نکنه.
من در جریان ماجرای او و زمین وقفی و پسر ناخلفش بودم، برای همین بحث را ادامه ندادم..
آنجا میتوانستیم به هر کجا که میخواهیم سر بزنیم.یعنی همین که اراده میکردیم ، بدون لحظه ای درنگ ، به مقصد میرسیدیم.
پسر عمه ام در دوران دفاع مقدس شهید شده بود.یک لحظه دوست داشتم جایگاهش را ببینم.بلافاصله وارد باغ بسیار زیبایی شدم.مشکلی که در بیان مطالب آنجاست، عدم وجود مشابه در این دنیاست.یعنی نمیدانیم زیبایی های آنجا را چگونه توصیف کنیم!؟
کسی که تا کنون شمال ایران و دریا و سرسبزی جنگلها رو ندیده و هیچ تصویر و فیلمی از آنجا مشاهده نکرده ، هرچه برایش بگویند نمیتواند تصور درستی در ذهن خود ایجاد کند.
حکایت ما با بقیه مردم همینگونه است.اما باید بگونه ای بگویم که بتواند به ذهن نزدیک باشد.
من وارد باغ بزرگی شدم که انتهای آن مشخص نبود.از روی چمن هایی عبور میکردم که بسیار نرم و زیبا بود.بوی عطر گلهای مختلف مشام انسان را نوازش میداد.درختان آنجا، همه نوع میوه ای را در خود داشتند.میوهای زیبا و درخشان.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰فیلم شهید #مهدی_باکری قبل از شهادت🌷
ما میخواهیم برویم..
رفتن ما در گرو ماندن ما است..
ادامه فیلم در شرق دجله در عملیات و شرکت در جلسه قرارگاه است ،که در این این فیلم فرمانده قرارگاه و سه فرمانده لشکر دیده می شود.
این جلسه در نزدیکی و زیر آتش دشمن برگزارشده است..
📎هدیه به روح بلند شهـدا صلوات🌸
🌷🌷🌷
@Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun🌴🕊
🕊🕊
🕊🕊🕊