🔴شب اول قبر آیتالله حائری و عنایت امام رضا علیه السلام
بعد از مرگ آیت الله حائری شبی اورا در خواب دیدم.
کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟!
پرسیدم:
آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر میآمد، شروع کرد به تعریف کردن:
وقتی از خیلی مراحل گذشتیم،همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت.
درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل میدیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشهای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم.
ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی میآید. صداهایی رعبآور وحشتناک!
به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود!
بیابانی بود برهوت با افقی بیانتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک میشدند.
تمام وجودشان از آتش بود.
آتشی که زبانه میکشید و مانع از آن میشد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف میزدند و مرا به یکدیگر نشان میدادند.
ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمیآمد. تنها دهانم باز و بسته میشد و داشت نفسم بند میآمد.
بدجوری احساس بیکسی غربت کردم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم.
صدایی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین!
سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من میآمد.
هر چقدر آن نور به من نزدیکتر میشد آن دو نفر آتشین عقبتر و عقبتر میرفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم.
آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمیتوانستم حرفی بزنم و تشکری کنم،
اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید:
آقای حائری! ترسیدی؟
من هم به حرف آمدم که:
بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ترک میشدم و خدا میداند چه بلایی بر سر من میآوردند.
راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید.
وآقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من مینگریستند فرمودند:
من علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم.
آقای حائری! شما 38 مرتبه به زیارت من آمدید من هم 38 مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبهاش بود 37 بار دیگر هم خواهم آمد..
📘ناقل آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی(ره)
.
7.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از دنیا تا غسالخانه و قبر که فریاد رسی نیست 😭😭
🔻با حضور کارشناسان در خصوص عوالم پس از مرگ و تجربه های مشرف به مرگ با شما به گفتگو می نشیند.
تالار مشارکت جمعی کاربران
https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b
ارتباط با ادمین
@valayat
لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 همسرانه
دعای همسر در حرم امام حسین علیه السلام
🔻با حضور کارشناسان در خصوص عوالم پس از مرگ و تجربه های مشرف به مرگ با شما به گفتگو می نشیند.
تالار مشارکت جمعی کاربران
https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b
ارتباط با ادمین
@valayat
لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99
🛑 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
اثرات عجیب چشم پوشی از نگاه حرام!
✍ خدا می داند که به خاطر این چشم پوشی از گناه حاضر و آماده، چه #برکات و توفیقاتی نصیب من شد.
من در بررسی اعمالم دیدم به خاطر این چشم پوشی از نگاه حرام، خداوند توفیقات و برکات فراوانی را نصیب من کرد. اما اگر تن به آن گناه می دادم زندگی مشترکم دچار مشکل می شد.
کتاب شنود
تجربه نزدیک به مرگ
🔻با حضور کارشناسان در خصوص عوالم پس از مرگ و تجربه های مشرف به مرگ با شما به گفتگو می نشیند.
تالار مشارکت جمعی کاربران
https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b
ارتباط با ادمین
@valayat
لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99
نبش قبر از دیدگاه اسلام
🔴اسلام دینی کامل و #جامع است که تمام نیازهای مادی و معنوی انسان را از لحظه تولد تا مرگ و حتی بعد از آن پاسخ میدهد. یکی از شاخههای احکام اسلامی مسائل مربوط به اموات و #مردگان است که از چگونگی دفن میت گرفته تا نحوه رفتار با جسد و نبش قبر را شامل میشود. نبش در لغت به معنای شکافتن #گور، کندن زمین و بیرون آوردن چیزی از زمین میباشد. منظور از نبش قبر آنست که جسد میّتی که با دفن پوشیده شده آشکار شود.در احکام اسلامی بر حفظ حرمت و شأن اموات مسلمان از زن و مرد گرفته تا کودک و حتی افراد دیوانه تاکید بسیاری شده است، از این رو #شکافتن و نبش قبر که موجب نمایان شدن جسد متلاشی شده میت میشود، اهانت و هتک حرمت به وی تلقی شده و بنابر اجماع فقها حرام و ممنوع است.
روایاتی که از پیامبر خاتم رسیده، احترام مرده همچون زنده بر همگان #واجب است و اگر حفظ حرمت مؤمن از حرمت کعبه بیشتر است، پس حرمت نبش قبر مؤمنی همچون حجر بنعدی که از پارسایان روزگار بود، از حرمت تخریب کعبه بیشتر است. بنابراین بانیان این کار، عملی خلاف شرع انجام دادهاند و یقیناً مسلمانان جهان هیچ گاه این بیحرمتی آنان را فراموش نخواهند کرد.همۀ علمای شیعه، حکم به #حرمتِ نبش قبرِ مؤمن دادهاند، حتی برخی از علما در آثارِ خود ادعای اجماعِ فریقین را در این مطلب کردهاند. نبش قبر مردگان و نیز انتقال جسدشان پس از دفن کردن جایز نیست. مگر بنابر شراط زیر:
اگر در قبر مالی ارزشمند باشد و یا میت را در زمین یا کفن #غصبی دفن کرده باشند، نبش قبر به شرط عدم گذشت #زمان زیاد و با شرایط خاصی جایز است، اما اگر مرده بدون کفن کردن، دفن شده باشد و یا بر وی نماز خوانده نشده باشد، نبش جایز نیست؛ زیرا نمازی را که خوانده نشده با نماز بر قبرِ میت میتوان جبران کرد و دفن شدن و پوشانیده شدنِ بدنِ وی به وسیله خاک، از کفن کردن کفایت میکند؛ چون نبش قبر به نوعی مُثله کردن و هتکِ حرمتِ مرده به حساب میآید. همچنین اگر #ختنهنشده دفن شده باشد، نبش نمیشود. اگر کسی #جواهری را ببلعد و بمیرد، نبش نمیشود. البته صاحب آن مال میتواند قیمت مالش را از ترکه میت بردارد.(طوسی، محمد بنحسن، المبسوط في فقه الإمامية، ج1، ص93؛ همو، الخلاف، ج1، ص730)جنبۀ دیگری که مورد بحث قرار گرفته است، زمانِ لازم برای خارج شدنِ قبر از حکمِ قبر است. در روایات رسیده از خاندان #عصمت و طهارت و نیز در کلام علما تصریح شده است که باید به اندازهای از دفن مرده گذشته باشد که اطمینان حاصل شود #جنازه از بین رفته است، و الّا نبش قبر جایز نیست.
🔻https://eitaa.com/ZendegiPasAzZendegiii
🍂مرگ همراه حسرت ها 🍂
🔰براى محتضر و كسى كه در حال جان كندن است ( (سكرات) ) و مستى هايى است شبيه ( (مستى) ) شراب، گاهى اين ( (مستى) ) همراه با حسرت هايى است كه بيشتر باعث ناراحتى و بدبختى انسان مى شود.
حضرت امير المؤ منين عليه السلام در اين باره مى فرمايد:
سكرات ( (مرگ) ) و تلخى جان كندن
، توام با حسرت از دست دادن آن چه داشتند بر محتضر هجوم مى آورد، مغز او را فشار مى دهد. در ( (سكرات مرگ) ) اعضاى بدن و دست و پاى انسان سست گرديده، در برابر آن رنگ خود را باخته و رنگ از صورتش پريده، سپس آثار ( (مرگ) ) در او فزونى مى گيرد و كم كم در وى نفوذ كرده، بين او و زبانش جدايى افكنده و بدين ترتيب ( (مرگ) )، زبان او را بند مى آورد.
او در ميان خانواده خويش با چشم خود نگاه مى كند، با گوش خود مى شنود، در حالى كه عقلش سالم و فكرش باقى است. او مى انديشد و فكر مى كند كه عمرش را در چه راهى نابود كرده است؟! روزگارش را در چه راهى گذرانده است؟! (در آن وقت) به ياد ثروت هايى مى افتد كه در تهيه در جمع كردن آنها چشم خود را بر هم گذارده، از حلال و حرام و مشكوك جمع آورى نموده و روى هم انباشته است. اينك گناه و تبعات جمع آورى و عوارض آنها بر دوش او سنگينى مى كند و گريبانش را مى فشارد.