eitaa logo
زندگی بعد از مرگ
4.2هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
6.4هزار ویدیو
70 فایل
با حضور کارشناسان در خصوص عوالم پس از مرگ و تجربه های مشرف به مرگ با شما به گفتگو می نشیند. تالار مشارکت جمعی کاربران https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b ارتباط با ادمین @valayat لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99
مشاهده در ایتا
دانلود
از كه بگريزيم از خود این محال از كه برتابيم از حق ، این وبال‏ 1 شما هم بدون اگه به مرگ فکر نکنی، وقتی اومدغافلگیر میشی،قرآن می فرماید: عده ای وقتی ملک الموت سراغشون میاد،می گن:«رب ارجعون لعلی اعمل صالحا فیما ترکت!» اماخدا جواب می ده: «کلا إنه کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون».2 البته علت این التماسش که میگه "رب ارجعون"چیز دیگه ای است و اون اینه که غافلگیر شده، تو اخراجی ها می گفت شب چهارشنبه است غافلگیری اموات صلوات! این هم به خاطر غافلگیری ما زنده هاست، تا به حال عکس جوان رو اعلامیه های مجلس ختم دیدی، حجله جوان دیدی، کدامشون فکر می کردند تو اوج جوانی مرگ می یاد سراغشون؟ تو یک مدرسه دیدم عکس یکی از بچه ها رو زدند روی شیشه دفتر مدرسه، پرسیدم کیه؟ گفتند: از دانش آموزها بود، چند روز نیامد حالش رو پرسیدیم فهمیدیم مرده، مادرش گفت: بچم سالم بود، شب خوابید صبح دیگه بیدار نشد. عمر آدم ها مشخصه، أجل که برسه، فرقی براش نمی کنه جوان یا پیر! باید خداحافظی کنی! البته یک وقتهایی هم بدون خداحافظی می بره! روایت داریم طرف سوال کرد از امام سجاد (علیه السلام) چرا برخی وقتی می میرند چشمهاشون باز می مونه؟ حصرت فرمودند: چون حتی فرصت پلک زدن هم پیدا نمیکنند تا بخواهند چشمهاشون رو ببندند!البته مرگ آدمها مدلش به شدت تحت تأثیر اعمالشون هست، در روایات داریم بعضی اعمال موجب مرگ بد و ناگهانی می شه، مثل زنا 3 یا موسیقی حرام 4 یا ... ما فقط می بینیم طرف تصادف وحشتناک کرد و دلمون می سوزه اما چرا؟ نمی فهمیم. از دوستان یکی از آشناهامون دختری بود در یکی از مناطق غرب تهران زندگی می کرد، شب تولدش، مراسم گرفت، دخترها و پسرهای دوست و فامیل رو جمع کرد تا تونستند اون شب گناه کردند، آخر شب برای اینکه کیفشون کامل بشه، چند تا ماشین شدند که برن تو شهر بگردند، نمی دونم مست بودند یا حواسشون به هم بود یا موسیقی زیاد فاز داده *** . مثنوی معنوی – دفتر اول –صفحه 46. . حَتىَّ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبّ‏ِ ارْجِعُونِ . لَعَلىّ‏ِ أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كلاََّ إِنَّهَا كلَِمَةٌ هُوَ قَائلُهَا وَ مِن وَرَائهِم بَرْزَخٌ إِلىَ‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ :(آنها هم چنان به راه غلط خود ادامه مى‏دهند) تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرارسد، مى‏گويد: «پروردگار من! مرا بازگردانيد! شايد در آنچه ترك كردم (و كوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم!» (ولى به او مى‏گويند:) چنين نيست! اين سخنى است كه او به زبان مى‏گويد (و اگر بازگردد، كارش همچون گذشته است)!و پشت سر آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند! (سوره مبارکه مؤمنون- آیه 99-100)اين همان سخنى است كه هر بدكارى به موقع گرفتار شدن در چنگال مجازات و هر قاتلى به هنگام ديدن چوبه دار مى‏گويد و هر وقت امواج بلا فرو بنشيند باز همان برنامه سابق خود را ادامه مى‏دهد. (تفسير نمونه، ج‏14، ص:310تا 311) . قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): یا علی (علیه السلام) فی الزنا ست خصال: ثلاث منها فی الدنیا و ثلاث فی الآخره: فأما التی فی دنیا فیذهب بالبهاء و یُعَجل الفناء و یقطع الرزق و اما التی فی الآخره فسوء الحساب و سَخَط الرحمان و الخلود فی النار : اى على، زنا شش ويژگى در خود دارد كه سه مورد آن در دنيا و سه مورد ديگر در آخرت است. امّا سه مورد دنيا؛ آبروی آدمى را از ميان مى‏برد، مرگ را شتاب می بخشد و روزى را قطع مى‏كند. امّا سه مورد در آخرت: سختى حساب و خشم خداوند رحمان و جاودانه ماندن در آتش جهنّم را به دنبال دارد. ( میزان الحکمه ج5/ 7648 به نقل از بحار ج 79 ص 22) . قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بَيْتُ الْغِنَاءِ لَا تُؤْمَنُ فِيهِ الْفَجِيعَةُ وَ لَا تُجَابُ فِيهِ الدَّعْوَةُ وَ لَا يَدْخُلُهُ الْمَلَكُ . (الكافي ج : 6 ص : 433)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بود، تصادف شدیدی می کنند، چند نفرشون می میرند همان شب، از جمله همون دختری که روز تولدش بود، چه مرگ بدی! در اوج گناه و غضب خدا، این خانم آشنامون می گفت وقتی در غسال خونه، خانم غساله می خواست غسلش بده، با سنگ پا آنچنان بی رحمانه، لاکهای دستش رو پاک می کرد که مو به تن آدم سیخ می شد. همه گریه می کردند. تازه من می گم حقیقت حالِ او رو نمی دیدند. - حاج آقا ببخشیدا، ولی خدا خیلی مهربون تر از اینیه که شما می گید ؟ خدا بنده هاش روخیلی دوست داره و به این راحتی هم که میگید عذابشون نمی کنه! - من یه سوال بپرسم، ما خدا رو بهتر می شناسیم یا امیر المومنین (علیه السلام)؟ مگه شهریار نگقته که : به علی شناختم من به خدا قسم خدا را خب این آقایی که خدا رو بهتر از ههمه ما میشناسه تو روایت داریم که : حبه عرنى و نوف بكالى، شب را در صحن حياط مسجد كوفه خوابيدند. بعد از نيمه شب ديدند اميرالمؤمنين على عليه السلام آهسته از داخل قصر به طرف صحن حياط مى‏آيد، اما با حالتى غيرعادى: وحشتى فوق العاده بر او مستولى است، قادر نيست تعادل خود را حفظ كند، دست خود را به ديوار تكيه داده و خم شده و با كمك ديوار قدم به قدم پيش مى‏آيد و با خود این آيات را زمزمه مى‏كند:«ان فى خلق السموات والارض و اختلاف الليل والنهار لآيات لاولى الالباب . الذين يذكرون اللَّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا عذاب النار . ربنا انك من تدخل النار فقد اخزيته و ما للظالمين من انصار. ربنا اننا سمعنا منادياً ينادى للايمان ان آمنوا بربكم فامنا ربنا فاغفر لنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيئاتنا و توفّنا مع الابرار. ربنا و آتنا ما وعدتنا على رسلك ولا تخزنا يوم القيامة انك لا تخلف الميعاد» 1 . همينكه اين آيات را به آخر رساند، از سر گرفت. مكرر اين آيات را- در حالى كه از خود بيخود شده بود و گويى هوش از سرش پريده بود- تلاوت كرد. حبه و نوف هر دو در بستر خويش آرميده بودند و اين منظره عجيب را از نظر مى‏گذراندند. حبه مانند بهت زدگان خيره خيره مى‏نگريست. اما نوف نتوانست جلو اشك چشم خود را بگيرد و مرتب گريه مى‏كرد. تا اينكه على به نزديك خوابگاه حبه رسيد و گفت: «خوابى يا بيدار؟». حبه پاسخ داد : بيدارم يا اميرالمؤمنين! تو كه از هيبت و خشيت خدا اينچنين هستى پس واى به حال ما بيچارگان!. اميرالمؤمنين چشمها را پايين انداخت و گريست، آنگاه فرمود: «اى حبه! همگى ما روزى در مقابل خداوند نگه داشته خواهيم شد، و هيچ عملى از اعمال ما بر او پوشيده نيست. او به من و تو از رگ گردن نزديكتر است، هيچ چيز نمى‏تواند بين ما و خدا حائل شود.».آنگاه به نوف خطاب كرد: «خوابى؟».نوف پاسخ داد: نه يا اميرالمؤمنين! بيدارم، مدتى است كه اشك مى‏ريزم. حضرت فرمودند: اى نوف! اگر امروز از خوف خدا زياد بگريى فردا چشمت روشن خواهد شد.اى نوف! هر قطره اشكى كه از خوف خدا از ديده‏اى بيرون آيد درياهايى از آتش را فرو مى‏نشاند. اى نوف! هيچ كس مقام و منزلتش بالاتر از كسى نيست كه از خوف خدا بگريد و به خاطر خدا دوست بدارد.اى نوف! آن كس كه خدا را دوست بدارد و هرچه را دوست مى‏دارد به خاطر خدا دوست بدارد، چيزى را بر دوستى خدا ترجيح نمى‏دهد، و آن كس كه هرچه را دشمن مى‏دارد به خاطر خدا دشمن بدارد، از اين دشمنى جز نيكى به او نخواهد رسيد. هر گاه به اين درجه رسيديد، حقايق ايمان را به كمال دريافته‏ايد. سپس لحظاتى حبه و نوف را موعظه كرد و اندرز داد؛ آخرين جمله‏اى كه گفت اين بود: «از خدا بترسيد، من به شما ابلاغ كردم.». آنگاه از آن دو نفر گذشت و سرگرم احوال خود شد، به مناجات پرداخت، مى‏گفت: «خدايااى كاش مى‏دانستم هنگامى كه از تو غفلت مى‏كنم تو از من رو مى‏گردانى يا باز به من توجه دارى. اى كاش مى‏دانستم در اين خوابهاى طولانيم و در اين كوتاهى كردنم در شكرگزارى، حالم نزد تو چگونه است.». حبه و نوف گفتند: «به خدا قسم دائما راه رفت و حالش همين بود تا صبح طلوع كرد.» 2
از همه اینها که بگذريم، شما ميگي حاج آقا آخه بدون لذت هم كه نمي شه زندگي كرد،‌ نميشه از حالا همش عزا بگيريم براي مردن كه حالا يه روزي مي خوام بميريم، اينطوري هم كه نمي شه زندگي كرد؟ اينجاست كه اون روايت امام مجتبی (عليه السلام) معنا پيدا مي كند كه فرمود: يك طور زندگي كنيد كه گويا يك روز بيشتر از عمرتان باقي نمانده و به گونه اي برنامه ريزي كنيد كه گويا هيچگاه نمي خواهيد بميريد ،3 ما هم كه نمي گيم لذت نبريد مي گيم لذت حرام نمي ارزه لذتي كه فرداش آتشه ارزش نداره،در روایت داریم که : چه قدر تفاوته بين عملي كه لذتش از ميان مي‌ره و مسئوليتش باقي مي‌مونه و عملي كه درد و رنجش مي‌ره و اجرش باقي مي‌مونه. فرض كن تا تونستي هم لذت بردي ديگه بيشتر از امثال مايكل جكسون كه نمي توني لذت ببري،‌ توي كنسرتهاش آدم بود كه براش غش مي كرد، چند بار تغيير جنسيت داد و آنقدر ثروتمند محبوب بود كه بعيد است لذت مادي بوده باشه كه او نبرده باشه، اما آخرش چي؟‌يكسال كه نمي شه مرده، حالا اون طرف چه ميكند خدا عالمه، چطور مي خواي عذاب اين همه گناه و به گناه انداختن رو تحمل كند، نمي دونم، اشتباه اينه كه فكر مي كنيم دنيا جاي لذت بردن، نه،‌ دنيا جاي آماده لذت بردن شدنه ، پروين اعتصامي يك شعري داره،‌ خيلي زيباست، مناظره يك بلبل با يك مورچه است، پروين ميگه: بلبلی از جلوة گُل بی قرار گشت طَربناک بفصلِ بهار در چمن آمد غزلی نغز خواند رقص کُنان بال و پری برفشاند پهلوی جانان چو بیفکند رَخت مورچه ای دید بپای درخت با همه هیچی، همه تدبیر و کار با همه خُردی، قَدمش استوار خنده کُنان گفت که ای بیخبر مور ندیدم چو تو کوته نظر روز نشاط است، گه کار نیست وقت غم و توشة انبار نیست مور بدو گفت بدینسان جواب غافلی، ای عاشق بی صبر و تاب نغمة مرغ سحری هفته ایست قهقهة کبکِ دَری هفته ایست روزِ تو یکروز بپایان رسد نوبت سرمای زمستان رسد همچو من ای دوست، سرائی بساز جایگهِ توش و نوائی بساز کارِ خود، ای دوست نکو می کنم پارگیِ وقت رُفو می کنم سر ننهادیم ببالین کس بالش ما همت ما بود و بس رَنجه کن امروز چو ما پای خویش گِرد کُن آذوقه فردای خویش گر نروی راست در این راهِ راست چرخ بلند از تو کند بازخواست گل دو سه روزیست ترا میهمان می بردش فتنه بادِ خزان گفت ز سرما و زمستان مگو مسئله توبه به مستان مگو در رخِ دلدار جمالی نماند شام خوشی، روز وصالی نماند دید که هنگام زمستان شده موسم هشیاری مستان شده اندهش از دیده و دل نور برد دست طلب نزد همان مور برد گفت چنین خانه و مهمان کجا مور کجا ، مرغ سلیمان کجا رو که در خانه خود بسته ایم نیست گَهِ کار، بسی خسته ایم 4 *** 1. مسلماً در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و رفت شب و روز، نشانه‏هاى (روشنى) براى خردمندان است. همانها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آن گاه كه بر پهلو خوابيده‏اند، ياد مى‏كنند و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين مى‏انديشند (و مى‏گويند:) بار الها! اينها را بيهوده نيافريده‏اى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار! پروردگارا! هر كه را تو (بخاطر اعمالش،) به آتش افكنى، او را خوار و رسوا ساخته‏اى! و براى افراد ستمگر، هيچ ياورى نيست! پروردگارا! ما صداى منادى (تو) را شنيديم كه به ايمان دعوت مى‏كرد كه: «به پروردگار خود، ايمان بياوريد!» و ما ايمان آورديم پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و بديهاى ما را بپوشان! و ما را با نيكان (و در مسير آنها) بميران! پروردگارا! آنچه را به وسيله پيامبرانت به ما وعده فرمودى، به ما عطا كن! و ما را در روز رستاخيز، رسوا مگردان! زيرا تو هيچ گاه از وعده خود، تخلف نمى‏كنى. (آل عمران- 190-194) 2. (مستدرک الوسائل – جلد 5 – صفحه 209) 3 . عن الحسن بن عليّ بن أبي طالب عليهما السّلام أنّه قال: اعمل لدنياك كأنّك تعيش أبدا و اعمل لآخرتك كأنّك تموت غدا.از حسن بن على بن ابى طالب عليهم السّلام نقل شده كه فرمود:براى دنياى خود چنان كار كن كه گويا هميشه زنده‏اى، و براى آخرتت چنان كار كن كه گويا فردا مى‏ميرى (مستدرك الوسائل 1/ 18 جامع احاديث الشيعة 1/ 415) . امام علي عليه السلام: شتان ما بين عملين عمل تذهب لذته و تبقي تبعته و عمل تذهب مئونته و يبقي اجره . چه قدر تفاوت است بين عملي كه لذتش از ميان مي‌رود و مسئوليتش باقي مي‌ماند و عملي كه درد و رنجش مي‌رود و اجرش باقي مي‌ماند. (نهج البلاغه – کلمه قصار 121) 4. دیوان پروین اعتصامی ـ (مناظره بلبل و مور)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2. وَ جَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالحَْقّ‏ِ ذَالِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تحَِيدُ .وسرانجام، سكرات (و بيخودى در آستانه) مرگ بحق فرامى‏رسد (و به انسان گفته مى‏شود:) اين همان چيزى است كه تو از آن مى‏گريختى! (ق- 19) تفسیر : اگر آمدن سكره موت را مقيد به قيد" حق" كرد، براى اين است كه اشاره كند به اينكه مساله مرگ جزء قضاهاى حتمى است كه خداى تعالى در نظام عالم رانده، و از خود مرگ غرض و منظور دارد، چون مى‏فهماند منظور از مردن عبارت است از انتقال از يك خانه به خانه‏اى كه بعد از آن و ديوار به ديوار آن قرار دارد، و اين مرگ و انتقال حق است، همانطور كه بعث و جنت و نار حق است. اين معنايى است كه از كلمه" حق" مى‏فهميم و جمله" ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ" اشاره است به اينكه انسان طبعا از مرگ كراهت دارد، چون خداى تعالى زندگى دنيا را به منظور آزمايش او در نظرش زينت داده‏.(ترجمه الميزان، ج‏18، ص: 522) 3. امام هشتم عليه السّلام از پدر بزرگوارش حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام روايت كرده: مردى به امام صادق عليه السّلام عرض كرد صفت مرگ را برايم بيان كن! فرمود: براى مؤمن در هنگام مرگ همانند آن است كه خوشبوترين بوها را استشمام كند؛ و از بوى خوش آن خواب آلوده و سرمست گردد و هر گونه رنج و دردى از او برطرف شود، ولى براى كافر مانند آنست كه به گزش اژدها، و كژدمها يا سخت‏تر از آنها دچار گرديده باشد! يكى از حاضران عرض كرد: ما شنيده‏ايم گروهى مى‏گويند: مرگ براى كافر دشوارتر از برش با ارّه، و چيدن با قيچى، و كوبيده شدن با سنگها، و به حركت آوردن سنگهاى آسياست بر حدقه چشمها.فرمود: آرى بعضى كافران و تباهكاران، وضعشان چنان است. (معاني الأخبار-ترجمه محمدى، ج‏2، ص: 193) 4. كلاََّ إِذَا بَلَغَتِ الترََّاقىِ‏َ .وَ قِيلَ مَنْ رَاقٍ .وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ.وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ .اِلىَ‏ رَبِّكَ يَوْمَئذٍ الْمَسَاقُ . چنين نيست (كه انسان مى‏پندارد! او ايمان نمى‏آورد) تا موقعى كه جان به گلوگاهش رسد،و گفته شود: «آيا كسى هست كه (اين بيمار را از مرگ) نجات دهد؟!»وبه جدايى از دنيا يقين پيدا كند،وساق پاها (از سختى جان‏دادن) به هم بپيچد! (آرى) در آن روز مسير همه بسوى (دادگاه) پروردگارت خواهد بود! (قیامت26-30) ظاهر اين عبارت اين است كه مراد از آن پيچيدن ساقهاى پاى محتضر در يكديگر است، چون وقتى روح به گلوگاه مى‏رسد حيات سارى در اطراف بدن باطل گشته، ديگر تعادلى بين اعضا نمى‏ماند. (ترجمه الميزان، ج‏20، ص: 180) 5. رجوع شود به روایت امام هشتم (عليه السّلام).(معاني الأخبار-ترجمه محمدى، ج‏2، ص: 193) - پاورقی شماره 1.
در طول تاريخ همين طور بوده، خيلي عمرشون رو صرف لذت بردن از دنيا كردن و حالا ديگه اثري ازشون نيست جز يك خرابه مثل تخت جمشيد خودمون، كه به جاي اينكه براي عبرت باشه، يك عده آدم غافل مي رن واسه تماشا از جهت باستاني بودنش. قرآن بيش از 20 مرتبه آدمها رو دعوت به نگاه عبرت آميز مي كند، غريب به اين مضمون كه: «فلينظر كيف كان عاقبة‌ الذين من قبلكم»، بايد ببينيم تا ما ديگه راه اشتباه اونها رو نريم، كساني كه يك روز در تخت جمشيد زندگي مي كردن در اوج لذت و قدرت بودند. چرا نمی خواهیم فکر کنیم؟ خدا با ما شوخی نداره؟ این همه پیامبر و امام فرستاده تا به ما بگه شوخی نداره! بعضی ها هم به مرگ و بعدش فکر نمی کنند چون نمی خواهند لذتهاشون رو از دست بدهند برای لذتها ،قیامت را آتش می زنند ،نمی فهمند به چه قیمتی ؟آخر لذت می دونی چیه ؟ مایکل جکسون با همه لذتها رفت ،تخت جمشید رفتی؟ تو اوج لذت بودند اما رفتند! همه چی تموم شد! فقط نتایجش مونده، پروین اعتصامی قشنگ میگه : هرکه باشی وبه هرجابرسی آخرین منزل هستی این است آدمی هرچه توانگر باشد چون بدین نقطه رسد مسکین است1 شما تصور کنید اون لحضاتی رو که قرآن می فرماید: «وجاءت سکره الموت بالحق» .2 سکره الموت همان کما و بیهوشی پس از مرگ است. همان دقایقی که انسان رو تخت می افتد و دیگر نا در بدن ندارد. اونقدر ضعیف می شی که حتی قدرت این رو نداری که دستت رو بلند کنی تو دست عزیز ترین کس مادرت بذاری؛ از طرفی اطرافیان و دوستان و آشنایانت دور و برت نشستند و از غم فرق تو داد فریاد گریه و زاری می کنند و تو هم دوست داری مثل اونها داد بزنی، ناله کنی، اما از اونجایی که روح بالا می آید و آرام آرام از بدنت خارج می شود، تنها کاری که ازت بر می آید قطرات اشکی است که از چشمانت جاری می شه و صورت غم گرفته ات را فرا می گیره؛ از طرف دیگه منتظر نشستی تا ببینی عزرائیل با چه شکل وشمایلی سراغت می آید تا جونت رو ازت بگیره. شخصی از امام صادق درخواست کرد که، مرگ را برای ما توصیف کنید. حضرت فرمود: عده ای براین باورند که مرگ از اره شدن با اره ها و قیچی شدن گوشتها با قیچی ها و کوبیده شدن با سنگها و گرداندن استوانه سنگ آسیابها بر حدقه های چشم، سخت تر است.حضرت فرمود: نسبت به بعضی از کافران و فاجران چنین است .3 آیا نمی بینی که بعضی از آنان با چنین سختی هایی رو به رو هستند. آن لحظات آخر آنقدر برای برخی سخت و دشوار است که قرآن در سوره مبارکه قیامت لحظه جان دادن را با عبارت «و التفت الساق بالساق»4 توصیف می کند یعنی از شدت درد ساقهای پای انسان به هم ساییده می شود.همه این سختیها و دردها در دقایق پایانی عمر انسان دیگر جایی برای لذت بردن نمی گذارد، اما این برای همه نیست . هستند مومنانی که اتفاقا آن لحظات زیباترین لحظه عمرشان است. هستند کسانی که امام صادق نحوه قبض روح شدنشان را اینچنین توصیف می کنند: همانند بوییدن پاکیزه ترین و خوشبو ترین بوییدنی هاست، پس یک نحوه سستی در حواس او ایجاد می شود مثل اینکه به خواب رفته باشد و به طور کلی هر گونه رنج و دردی از او دفع می شود.5 تو این دنیا هر طور دوست داری لذت ببر و از زندگیت کیف کن. ولی بدون در هر صورت شب اول قبرت فرا می رسه. اونجا می خوای لذت ببری یا نه. آیا دوست داری مثل اون شخصی که مرحوم سید جمال الدین گلپایگانی نقل می کنند: در ایام جوانی پنجشنبه و جمعه ها می رفتم تخته فولاد مقداری در عالم ارواح و مرگ تفکر می کردم. یک شب زمستانی که هوا هم خیلی سرد و برف آمده بود به قبرستان آمدم و شب را در یکی از مقبره ها بودم. تا دستمالم را باز کردم و خواستم شروع به غذا خوردن کنم، جنازه ای را وارد آن مقبره کردن تا یک نفر تا صبح برایش قرآن بخواهد. همین مشغول غذا خوردن شدم دیدم ملائکه عذاب آمدند. چنان گرزهای آتشین بر سر او می زدند که آتش به آسمان زبانه می کشید و این مرد چنان نعره می زد که تمام قبرستان به لرزه افتاده بود. ولی قاری متوجه نمی شد. من از حال رفتم، لقمه در گلویم گیر کرد ، بدنم می لرزید، هر چه به قاری گفتم در را باز کن نمی فهمید. زبانم قفل شده بود *** 1. دیوان پروین اعتصامی ـ قطعه ای که برای سنگ قبرخود سرود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بالاخره به او فهماندم . گفت هوا سرد است. بالاخره بیرون آمدم . تا اصفهام راهی نبود ولی چندین بار به زمین خوردم . آمدم حجره، یک هفته مریض بودم. 1 امام صادق علیه السلام: نعوذ بالله منها (فشار قبر) ما اقل من یغلت من ضغطه القبر. چه اندک اند آنها که از فشار قبر خلاصی می یابند. 2 یا اینکه دوست داری اون شب هم لذت ببری و آرام باشی. مانند آن کسی که مرحوم شیخ عباس قمی نقل میکنه که : حاج محمد على يزدى كه مرد فاضل صالحى بود در يزد كه دائما مشغول اصلاح امر آخرت خود بود و شبها در مقبره خارج يزد كه در آن جماعتى از صلحا مدفونند و معروف است به مزار به سر مى‏برد و او را همسايه‏اى بود كه در كودكى با هم بزرگ شده و در نزد يك معلم مى‏رفتند تا آنكه بزرگ شد و شغل عشارى پيش گرفت تا آنكه مرد و در همان مقبره نزديك محلى كه آن مرد صالح بيتوته مى‏كرد دفن كردند پس او را در خواب ديد پس از گذشتن كمتر از ماهى كه در هيئت نيكويى است پس به نزد او رفت و گفت من مى‏دانم مبدا و منتهاى كار تو و ظاهر و باطن ترا و نبودى از آنها كه احتمال رود نيكى در باطن ايشان و شغل تو مقتضى نبود جز عذاب را پس به كدام عمل به اين مقام رسيدى گفت چنان است كه گفتى و من در اشد عذاب بودم از روز وفات تا ديروز كه زوجه استاد اشرف حداد فوت شد و در اين مكان او را دفن كردند و اشاره كرد به موضعى كه قريب صد ذرع از او دور بود و در شب وفات او حضرت ابى عبد الله الحسين عليه السلام سه مرتبه او را زيارت كرد و در مرتبه سوم امر فرمود به رفع عذاب از اين مقبره پس حالت ما نيكو شد و در سعه و نعمت افتاديم پس از خواب متحيرانه بيدار شد و حداد را نمى‏شناخت و محله او را نمى‏دانست پس در بازار حدادان از او تفحص كرد و او را پيدا نمود از او پرسيد براى تو زوجه‏اى بود گفت آرى ديروز وفات كرد و او را در فلان مكان و همان موضع را اسم برد دفن كردم گفت او به زيارت ابى عبد الله عليه السلام رفته بود گفت نه گفت ذكر مصايب او مى‏كرد گفت نه گفت مجلس تعزيه‏دارى داشت گفت نه آنگاه پرسيد چه مى‏جويى خواب را نقل كرد گفت آن زن مواظبت داشت به زيارت عاشورا ! من و تو هم بايد فرصت محرم رو دريابيم، سيد الشداء صاحب آبروست در خانه خدا امام حسین (علیه السلام) خیلی پیش خدا مقام داره، هر چقدر هم آلوده باشی اگه آقا رو واسطه کنی، خدا قبولت می کنه، دیدی حر قبول شد تا چه مقامی هم بالا رفت.امام رضا (علیه السلام) فرمودند: اگر به گونه‏اى بر حسين گريه كنى كه اشكهايت بر گونه‏هايت جارى شود، خداوند هر گناهى كه مرتكب شده باشى- چه كوچك، چه بزرگ، چه كم و چه زياد- خواهد بخشيد! 3 برو تو یه مجلس که بتونی چند قطره اشک بریزی، تا پاک بشی،این مجالس رو از دست نده، از کجا می دونی تا سال دیگه هستی یا نه! دوستی داشتم محرم بود تا سال بعد رفت! اما اشك به تنهايي كافي نيست، بايد لشگرت رو عوض كني، والا به دو سه روز نمی کشه که این دلی که با اشک بر حسین صاف وبراق شده دوباره غبارگناه به خودش میگیره قيامت هر كس رو با امامش صدا مي زنند،قرآن می فرماید: یوم ندعوا کل اناس بامامهم .4 حسيني ها و يزيدي ها رو از هم جدا مي كنند، جاي زرنگ بازي هم نيست، اگه بري خودت رو قاطي صف حسيني ها بكني و بخوا ي تيز بازي در بياري، ملائكه الهي زود شناسايي مي كنند، مي گن تو كه اهل نماز نبودي، پيشونيت بوي سجده نمي ده، مگه مي شه آدم حسيني باشه ولي بي نماز، ببين دهن طرف بوي شراب مي ده، مي فرستنش قاطي يزيديها و مي گن: آخه اونها اينكاره بودن، بايد مثل حر تصميم بگيري و لشكرت رو عوض كني حداقل از 3 جهت: جهت اول : اخلاقي كه گفتم: نماز، حجاب، نگاه و .... جهت دوم : اما اهل كوفه از نظر اخلاقي خيلي مشكل نداشتند، در عرصه سياسي و اجتماعي، يزيدي شدن و تا امروز لعن مي كننشون، كربلا رو به وجود آوردند و جزء جهنمي هاي قطعي شدن، اينكه مي گن: «كل يوم عاشورا، كل ارض كربلا »، يعني اينكه من و تو هم امروز بايدببينيم از نظر سياسي و اجتماعي‌با حسيني ها هستيم يا يزيدي هاي امروز عالم، حسيني ها و يزيدي هاي امروز عالم چه كسياني هستند؟ خودتون بگيد امروز چه كساني پيرو تفكر امام حسين هستند، شيعه حضرت هستند، حكومت شيعه در عالم تنها در ايران به بركت خون 250 هزار شهيد تشكيل شده، يزيدي *** 1. حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای نقویان. قال أَبِي بَصِيرٍ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَ يُفْلِتُ مِنْ ضَغْطَةِ الْقَبْرِ أَحَدٌ قَالَ فَقَالَ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْهَا مَا أَقَلَّ مَنْ يُفْلِتُ مِنْ ضَغْطَةِ الْقَبْرِ. (الكافي، ج‏3، ص: 237) 2. مفاتيح‏الجنان ص : 464.
3. امام رضا (علیه السلام) : يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ بَكَيْتَ عَلَى الْحُسَيْنِ (علیه السلام) حَتَّى تَصِيرَ دُمُوعُكَ عَلَى خَدَّيْكَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً قَلِيلًا كَانَ أَوْ كَثِيراً يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَيْكَ فَزُرِ الْحُسَيْنَ (علیه السلام) .‏ اى ابن شبيب! اگر به گونه‏اى بر حسين گريه كنى كه اشكهايت بر گونه‏هايت جارى شود، خداوند هر گناهى كه مرتكب شده باشى- چه كوچك، چه بزرگ، چه كم و چه زياد- خواهد بخشيد. اى ابن شبيب! اگر دوست دارى پاك و بدون گناه به ملاقات خدا بروى، به زيارت‏ حسين برو. (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص: 300) 4. يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً : (به ياد آوريد) روزى را كه هر گروهى را با پيشوايشان مى‏خوانيم! كسانى كه نامه عملشان به دست راستشان داده شود، آن‏ را (با شادى و سرور) مى‏خوانند و بقدر رشته شكاف هسته خرمايى به آنان ستم نمى‏شود! (سوره مبارکه اسراء- آیه71) كلمه" بامامهم" مطلق است، و مقيد به امام حق كه خدا او را هادى به امر خود قرارش داده باشد نشده، و مقتداى ضلالت عين مقتداى هدايت امام خوانده شده و سياق ذيل آيه و آيه دومى هم مشعر بر اين است كه امامى كه روز قيامت خوانده مى‏شود آن كسى است كه مردم او را امام خود گرفته باشند و به او اقتداء كرده باشند. نه آن كس كه خداوند به امامتش برگزيده باشد، و براى هدايت به امرش انتخاب كرده باشد، چه اينكه مردم هم او را پيروى كرده باشند و يا كنارش زده باشند.پس ظاهر اين مى‏شود كه مراد از امام هر طائفه، آن كسى است كه مردم به پيشواييش تن در داده باشند، حال چه اينكه امام حق باشد و چه امام باطل. و به اين ترتيب هر كس در آنجا در خط همان رهبرى قرار خواهد گرفت كه در اين جهان خط او را انتخاب كرده بود.اين تعبير در عين اينكه يكى از اسباب تكامل انسان را بيان مى‏كند، هشدارى است به همه افراد بشر كه در انتخاب رهبر فوق العاده دقيق و سخت‏گير باشند، و زمام فكر و برنامه خود را به دست هر كس نسپرند. (تفسير المیزان ونمونه ذیل آیه مذکور )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدا در قرآن 52 مرتبه مي فرمايد:‌ « الذين آمنوا و عملوا الصالحات » و همه پاداشهاي اخروی رو به اين گروه وعده داده،. كار درست رو اينها مي كنند ، اينها به جاي اينكه مسئله مرگ رو پاك بكنند از طريقي كه خدا تقلب در قرآن رسونده حلش مي كنند، راهش همينه، ايمان وعمل صالح، «والعصر ان الانسان لفي خسر الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات»، حسيني ها از مرگ نمي ترسند، شب عاشورا برير که بسیار آدم جدی بود مي خنديد شوخي مي كرد. شهداء ما هم نمي ترسيدند، شهيد حقيقي چرا بترسد؟ نه تنها از قبر و عالم پس از مرگ وحشتی نداره که اون لحظاتی که تو قبر می گذارنش میخندد! عکسش رو دیدید؟ تو وصیتنامه اش وصیت میکنه که :خدایا دوست دارم در هنگام خاک سپاری لبخند بر لبانم باشد! تو عکس 4 روز بعد شهادتش ببینید لبخندی برلبانش نیست ولی تو قبر که دارند میزارنش میخنده .چرا؟ آخه داره وارد خونه ای میشه که خیلی براش خرج کرده .کلی بهش رسیده، شما بخواهید برید تو یه خونه *** . مجله فکه – شماره 29. . قُلْ يَأَيهَُّا الَّذِينَ هَادُواْ إِن زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ المَْوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ. بگو: «اى يهوديان! اگر گمان مى‏كنيد كه (فقط) شما دوستان خدائيد نه ساير مردم، پس آرزوى مرگ كنيد اگر راست مى‏گوييد (تا به لقاى محبوبتان برسيد)!» (سوره مبارکه جمعه- آیه6) اگر شما راست مى‏گوئيد و دوست خاص او هستيد پس چرا اين قدر به زندگى دنيا چسبيده‏ايد؟! چرا اين قدر از مرگ وحشت داريد؟ اين دليل بر اين است كه شما در اين ادعاى خود صادق نيستيد.( تفسير نمونه، ج‏24، ص: 116)